کد خبر: ۱۴۹۱۵۹
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۲ - ۰۱ تير ۱۳۹۰
«تابناک» ـ در حالی که کمیته فنی باشگاه پرسپولیس به علی دایی، دوازده ساعت فرصت داده بود تا وی پاسخ نهایی خود برای پذیرش سرمربیگری تیم فوتبال این باشگاه را اعلام کند، سرمربی فصل گذشته سرخپوشان به این پیشنهاد پاسخ رد داد و استیلی، سکاندار جدید ارتش سرخ شد.

آن ماجرا به گمان برخی، شاید شبیه به یک بازی بود و شاید هم نمایش و شاید تئاتری بود که اکران شد! و در این تئاتر طرفین می خواستند بگویند طرف مقابل بود که کار نکرد.

چرا؟

چون گمان می کردند هوادار پرسپولیس، طرف کسی را می گرفت که کنار نکشیده!

به نظر می آمد، آنها هواداران پرسپولیس را ساده گیر آورده بودند و می خواستند با این بازی ها، آنها را مجاب کنند که طرف مقابل مشکل داشته است؛ دلیلش هم قهرمان شدن دایی بود در جام حذفی! اصلاً اگر دایی در جام حذفی (در دو سال، دو جام) قهرمان نمی شد، مطمئن باشید که این بگیر و ببندها نبود و خیلی راحت کاشانی پس از پایان قرارداد علی دایی، او را کنار می گذاشت و با استیلی تیم امسال را می بست؛ اما قهرمان شدن پرسپولیس با دایی، معادلات را به هم ریخت.

این البته به معنای دفاعیه از دایی نیست، چراکه دایی و تیمش در لیگ برتر چهارم شدند، از آسیا حذف شدند و در دربی رفت و برگشت را هم باختند. در واقع نه می توان گفت که دایی بازی را برد و نه می توان حق را کامل به کاشانی داد، ولی قسمت ثانویه پس از قهرمانی قابل بحث است و موجب ناراحتی!

در واقع نکته این است که چرا صادقانه در این رابطه حرف نزدند؟ آقای کاشانی می توانست بگوید کارنامه دایی پذیرفتنی نیست و با دیگری راه را ادامه می دهیم؛ همین!

دایی هم می توانست بگوید دینم را ادا کردم و با توجه به شرایط جدا می شوم!

در واقع با جامی که دایی با پرسپولیس گرفت همه برنده شدند، همه پیروز شدند، هم دایی، هم کاشانی و هم هوادار پرسپولیس که فصل بد را با خاطره ای خوش به پایان رساندند؛ اما طرفین با این نمایش بد کاری کردند که همه بازنده باشند، هم دایی، هم کاشانی و هم هوادار پرسپولیس که دلگیر شد و گیج و منگ!

به راستی، آیا لازم بود که حرمت ها را بشکنند و تا صبح علیه هم شمشیر از رو ببندند و پس از طلوع آفتاب، شمشیرها را پشت سر نگه دارند و دست همکاری تصنعی و غیر واقعی به سوی هم دراز کنند، آن هم در حالی که همه، حتی خواجه حافظ شیرازی هم می دانست که این دو نمی توانند با هم کار کنند؟!

دایی می گوید، به مردم اطلاعات نادرست می دهند. به دایی می گوییم: یعنی نامه شما اطلاعات درستی از اعلام آمادگی برای همکاری بود؟! کاری به مسائل پدید آمده نداریم، ولی تغییر و انتخاب سرمربی حق طبیعی هر مدیرعامل یا در حال حاضر سرپرست باشگاه است.

در لیگ برتر چهارم و از آسیا حذف شدید و در دربی رفت و برگشت را هم که باختند. اگر همان موقع کاشانی حکم اخراج شما را می زد، آیا شما زمان برای قهرمانی جام حذفی داشتید؟ شما علی دایی هستید؛ نه تنها اسطوره پرسپولیس، بلکه اسطوره تاریخ ایران؛ بنابراین، دهان به دهان شدن با بوقچی و... در شأن اسطوره نیست. شما که بهتر از هر فرد دیگری از پشت پرده کثیف فوتبال آگاهید و با آگاهی سرمربی شدی!

از کاشانی می پرسیم، یعنی نامه دایی اطلاعات درستی از اعلام عدم همکاری بود؟! شما هم می توانستید مانند هر مدیر دیگر، مستقیم سرمربی مورد نظر را معرفی کنید تا این جار و جنجال های بی مورد رخ نمی داد؛ پس شما هم مقصرید.

به خدا مردم می فهمند که پیرامونشان دقیقاً چه می گذرد؛ آنها می دانند چه کسی چه می گوید و چرا می گوید. آنها سال هاست با ادبیات دو پهلوی سیاست زده غیر ورزشی آشنا شده اند و می دانند سخنان دو پهلو یعنی چه.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"