ميدان فوتبال نه، ميدان گلادياتورها !

تابناک: روزي روزگاري كار ما رسانه اي ها اين بود كه به حرفهاي مربيان سينه سوخته و بازيكنان با تجربه گوش كنيم و از آنها پهلواني و فن فوتبال را بياموزيم و در لابلاي مباحثه هاي ايشان براي روزها ،ماهها و سالهاي آتي خود توشه اي گيريم تا شايد روزي روزگاري بتوانيم حرفهاي فني بنويسيم و در مورد اصل و فن فوتبال كارشناسي كنيم اما امروز كار ما رسانه ايها اين شده كه مثل يك معلم براي بزرگترهاي اين فوتبال درس اخلاق بنويسيم !و از آنها بخواهيم كه مردانه تر رفتار كنند ، صبورباشند و به يكديگر و در نتيجه به مخاطب خود احترام بگذارند !


اما افسوس كه حتي با وجود اين نوشته ها و خواسته هاي مستقيم باز هم گوش كسي بدهكار نيست چرا كه فوتبال ما شده يك جنگ براي درآمدهاي افسانه اي و كيست كه به راحتي در اين جنگ مغلوب شود و كنار بكشد و دستها را به علامت تسليم بالا ببرد؟!


وجود ندارد، متاسفانه پاي چرك كف دست كه وسط مي آيد هيچكس عقب نشيني نمي كند و همه آن چركها را مي خواهند و براي ماندن و به دست آوردن و جلو رفتن حاضرند همه كار بكنند ، چه دعوا در رسانه ملي و چه در صفحات مجازي و غير مجازي نوشتاري!


به حجم آن پول ها كه نگاه مي كنيم متوجه مي شويم كه آن مبلغ در مقابل صنعت فوتبال جهان و پولهايي كه ردو بدل مي شود و اثر گذاري كه اين روزها فوتبال در سياست، اقتصاد ،اجتماع و حتي فرهنگ دارد هيچ است!


200ميليون دلار روي مسي كه چهار نفر را روي يك دستمال كاغذي دريبل زد تا كاسياس را دوباره به هم گره بزند قيمت گذاشته اند! اين يعني به اندازه حجم پولي كه از همه تلاش كشاورزان كل كشورمان به دست مي آيد! حتي رقم واقعي صادرات زراعي ما از اين رقم كمتر هم هست!
همين ال كلاسيكو كه تقريباً صبح امروز به نمايش درآمد بيش از 5/2 ميليون بيننده داشت و در اين شرايط بايد حساب كنيد كه حق پخش تلويزيونيش چقدر شده است!


اما واقعيت اين است كه اخلاق در ميان آن همه پول هنوز حفظ شده است . حرمتها حفظ مي شود و حتي دو مدير رئال و بارسا هنوز كنار هم مي نشينند و ال كلاسيكو را تماشا مي كنند اما در ايران ، سرخ با آبي، سرخ با سرخ، آبي با آبي انگار نه به فوتبال كه به ميدان جنگ گلادياتورها آمده اند و قرار است هر كه بيشتر متلك و زخم زبان بزند برنده باشد!
قسم مي خورند كه پنالتي نكرده اند ! قسم مي خورند كه حتي با حريف برخورد هم نكرده اند ! و قصدشان فقط و فقط فريب داور يا افكار عمومي است.


اينها همه در حالي رخ مي دهد كه در اروپا وقتي يك بازيكن سيموليشن يا شبيه سازي مي كند و خود را در محوطه جريمه به زمين مي اندازد توسط تماشاگران "هو"مي شود و شعار متقلب،متقلب"را مي شنود!


اختلاف از زمين است تا آسمان ، تقصير هم از چرك كف دست نيست ، بلكه تقصير از فرهنگي است كه يك مرتبه پول را ديد و فرصت تلمذ و يادگيري اخلاق را نداشت.
پول آمد، فرهنگش نيامد ، بازيكن سازيش نيامد ، همه حاضري خورند و براي ستاره ها سر و دست مي شكنند و هيچكس به فكر سازندگي نيست كه نيست!


وقتي خودت بسازي ،بازيكن را قبل از اينكه كسي بشود با جو آشنا مي كني و آماده اش مي كني ، اگر اخلاق نداشت همانجا حذفش مي كني اما اينجا بازيكن باشد ، خوب باشد ،بد اخلاق هم بود ، بود .دروغگو هم بود ، بود.متلك پران و بي ادب هم بود ، بود!


مهم پول است براي بازيكن و نتيجه براي مدير! اينها هم البته مقصر نيستند ، اين ديوار است كه از اول كج چيده شده و تا ثريا هم كج خواهد رفت!