کد خبر: ۱۵۴۸۹۱
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۵ - ۲۸ مرداد ۱۳۹۰
معاون وزير اقتصاد معتقد است: اقتصاد آمريكا به زودي اعلام ورشكستگي مي‌كند، ولي اين "به زودي" در حركت‌هاي چرخه‌اي اقتصاد كه مي‌تواند يك اقتصاد را نابود كند، ممكن است 25 تا 50 سال طول بكشد.

رييس كل سازمان سرمايه‌گذاري و كمك‌هاي فني و اقتصادي ايران در گفت‌وگو با ايسنا با تحليل آخرين وضعيت اقتصاد سرمايه‌داري در دنياي كنوني گفت: تحليل من از اقتصاد سرمايه‌داري، يك تحليل مقطعي نيست. تحليل من اصلا به شرايط سال 2007 و 2008 مربوط نيست. اصلا فردا ممكن است اقتصاد آمريكا رونق پيدا كند، بلكه تحليل من بر اساس يك سري زماني و يك‌سري مطالعات بين‌المللي است.

بهروز عليشيري با بيان اين كه اقتصاد سرمايه‌داري، اقتصاد پرنوساني است و اصولا اقتصاد جهان، بالا و پايين دارد، افزود: با اين وجود بالا و پايين رفتن آن يك نظمي دارد، يعني حالت ريتميك دارد. اما اگر منحني اين نوسان به صفر برسد، يعني اقتصاد نابود است. اين اقتصاد در طي 300 تا 400 سال گذشته حركت‌هاي چرخشي داشته، اما هر وقت به خط صفر نزديك مي‌شده، دوباره به بالا حركت مي‌كرده‌است.

او در تشريح راه‌هاي جلوگيري از سقوط اقتصاد سرمايه داري گفت: يكي از راه‌ها اين است كه اقتصاد سرمايه‌داري بايد نوآوري انجام بدهد. نوآوري‌ها يعني ايجاد خوشه‌هاي جديد در عرصه‌ي اقتصاد. مثلا انقلاب فورديستي كه ايجاد زنجيره‌ي اتوماسيون توليد بود، توانست بحران را نجات بدهد، ولي اين بحران منتهي شد به چند جنگ. انقلاب الكترونيك هم چنين كاري را كرد.

وي افزود: در واقع يك ابزار، نوآوري است كه زنجيره‌ي توليد را بهبود مي‌دهد. يكي از اين نوآوري‌ها، نوآوري‌ در ابزار‌هاي مالي و مشتقه بود. اقتصاد سرمايه‌داري در پهنه اقتصاد واقعي نوآوري جديدي نداشت، ولي در اقتصاد مالي نوآوري داشت. در يكي از آخرين روش‌ها، بنگاه‌هاي مالي اوراق مسكن را از بانك‌هاي اصلي مي‌گرفتند و مدام دارايي جديد كسب مي‌كردند.

معاون وزير اقتصاد با اشاره به اين كه در اين روش آنها مطالبات از مردم را برحسب اعتماد به آنها جزو دارايي خود محسوب مي‌كردند و در نتيجه شركت‌ها بزرگ مي‌شدند، گفت: اين مثل يك بهمن عمل كرد و كافي بود 10 نفر بگويند در سررسيد نمي‌توانيم بدهيمان را بپردازيم. اين اتفاق هم البته افتاد و آن پسامدها را داشت. اين نوآوري بود كه در 2005 تا 2006 به اوج رسيد و ما معتقديم بر پايه دارايي واقعي نبود، لذا سقوط اتفاق افتاد. نكته اين بود كه اين دارايي‌ها هم فقط در سطوح ملي نبود، بلكه همه‌ي كشور‌ها را شامل مي‌شد‌، به همين دليل بحران از سطوح ملي به سطح جهاني رسيد.

به گفته عليشيري ابزار نوآوري الان ديگر تقريبا وجود ندارد و اقتصاد سرمايه‌داري براي حفظ خود مي‌تواند به فكر گزينه دوم يعني جنگ باشد.

او با بيان اين كه جنگ‌ها در طول تاريخ يكي از ابزار‌هاي رونق اقتصادي بوده‌اند، مي‌گويد كه جنگ جهاني اول و دوم و جنگ‌هاي محدود منطقه‌اي عمدتا با همين هدف بوده‌اند و مي‌افزايد: جنگ‌ها دو رويكرد دارند. يا هژمونيك هستند و يا توسعه‌طلبانه. در رويكرد دوم طرف‌هاي جنگ مي‌خواهند مناطق جديدي را بگيرند، در آفريقا براي بازار جديد، در عراق براي دسترسي به انرژي و در افغانستان براي منابع جديد.

وي با تاكيد بر اين كه جنگ‌هاي بزرگ ديگر رخ نمي‌دهد، گفت: درست است كه عمده كشور‌هاي بزرگ در جنگ‌هاي جهاني با هم درگير شدند، ولي در شرايط كنوني درگيري قدرت‌ها با هم يعني فشار‌دادن روي ماشه سلاح هسته‌اي و نابودي همه؛ بنابراين به نظر مي‌رسد تمايل به جنگ‌هاي بزرگ در بين قدرت‌ها به شدت فروكش پيدا كرده‌است. به اين خاطر از جنگ‌هاي گفتماني صحبت مي‌شود، ولي اين فرآيند سرريز شده به سمت جنگ‌هاي منطقه‌اي. اين جنگ‌ها هم مثل جنگ‌هاي بزرگ نمي‌تواند موتور محرك توسعه باشد.

عليشيري با بيان اين كه در هر اقتصادي يك بخش پيشتاز است و بخش پيشتاز اقتصاد آمريكا هم در صنايع دفاعي و تسليحاتي است، ادامه داد: به هر حال آنها يا جنگ محدود ايجاد مي‌كنند و سلاح مي‌فروشند، يا يك كسي را معرفي مي‌كنند كه ديگران مواظب او باشند و به همين دليل به كشور‌هاي اطراف آن سلاح مي‌فروشند، اما چون جنگ‌هاي محدود به هيچ وجه نمي‌تواند مانند جنگ‌هاي بزرگ موتور محرك توسعه‌ باشد، لذا اين روش هم براي اقتصاد آمريكا پاسخگو نيست. پس نه نوآوري و نه جنگ محدود نمي‌تواند اقتصاد آمريكا را نجات بدهد.

رييس كل سازمان سرمايه‌گذاري و كمك‌هاي فني و اقتصادي ايران با بيان اين كه اقتصادي كه 250 درصد كل توليد ناخالص داخلي‌اش بدهي دارد، حتما ورشكسته است، گفت: ما در قانون برنامه آورده‌ايم سهم كل بدهي دولت از 30 درصد كل توليد ناخالص داخلي نبايد تجاوز كند، يعني اجازه داريم كل بدهي دولت را حفظ كنيم.

او ادامه داد: بدهي كه نمي‌تواند تا 250 درصد باشد و بايد تسويه‌ شود. چه‌طور تسويه شود؟ بايد هزينه‌ي جاري كاهش يابد و اين هم يعني كاهش رشد اقتصادي. اين بزرگ‌ترين تناقض ساختاري اقتصاد سرمايه‌داري است. اقتصاد سرمايه‌داري با بزرگ‌شدن بازار و فروش و مصرف بيشتر زنده است، چون بايد رشد مداوم كند. ماهيت رشد سرمايه‌داري يعني رشد مداوم و به محض اين‌كه رشد متوقف شود، سيستم از هم مي‌پاشد. به هرحال اگر بخواهد بدهي را بپردازد، مجبور است نرخ رشد را كاهش بدهد، ولي اگر اين كار را هم بكند و بخواهد دوره‌اي تنفس كند، همه اقتصادش نابود است.

عليشيري با تاكيد بر اين كه با اين استدلال‌ها معتقداست اقتصاد آمريكا به زودي اعلام ورشكستگي مي‌كند، گفت: با اين حال صداي اين ورشكستگي ممكن است كمي ديرتر در بيايد. يادمان باشد حركت‌هاي چرخه‌اي در اقتصاد جهان كه مي‌تواند يك اقتصاد را نابود كند، مي‌تواند 25 تا 50 سال طول بكشد، اما اين نشان مي‌دهد كه به‌زودي اين فرآيند، اتفاق مي‌افتد. به همين دليل است كه امروز معتقدند حل بحران در اختيار اقتصاددان‌ها نيست، بلكه در اختيار سياسيون است كه بايد تصميم بگيرند اين اقتصاد را چه‌طور مديريت كنند.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"