کد خبر: ۱۵۵۲۳۰
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۵ - ۰۱ شهريور ۱۳۹۰
سلامت: پوشيدن لباس سفيد عروسي و سفره عقد و آينه و شمعدان و شنيدن جمله:« دوشيزه محترمه آيا به بنده وکالت مي‌دهيد شما را به عقد دايمي آقاي داماد درآورم؟» روياي شيرين دنياي کودکي و نوجواني و جواني هر دختر و پسر جواني است...

شنيدن صداي آرام عروس خانم و عبارت «با اجازه بزرگ‌ترها بله» و در نهايت يک لبخند عميق و طولاني؛ لبخندي که شايد گذر زمان و مشکل‌ها، آن را محو ‌کند و اين عشق آتشين جاي خود را به کينه و دشمني و جدايي بدهد. اما زوج‌ها بر سر 2 راهي قرار مي‌گيرند؛ بسوزند و بسازند آن هم با تلخي يا اين زندگي مشترک تلخ را زودتر به پايان برسانند. در اين ميزگرد تلاش کرديم با استفاده از نظريه‌هاي 3 کارشناس، به دلايل طلاق و اينکه «تلخي بي‌پايان» بهتر است يا «پايان تلخ»، بپردازيم. دکتر مجيد ابهري، رفتارشناس اجتماعي و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي به مسايل و عوامل طلاق در کشور و راه‌هاي مبارزه با اين پديده شوم پرداخت.


سلامت: آقاي دکتر! متاسفانه زوج‌هايي که به جايي رسيده‌اند که مي‌خواهند از يکديگر جدا شوند، کم نيستند اما بهتر است اين زندگي تلخ ادامه پيدا کند يا زودتر پايان يابد؟

متاسفانه کشمکش‌هاي سياسي و اقتصادي باعث شده است مسوولان ما از معضل طلاق غافل شوند. در دو ماهه اول امسال 21 هزار طلاق انجام شد که اگر اين تعداد را تقسيم بر 60 روز کنيم، روزي 350 طلاق به وقوع پيوسته است يعني 700 زوج پريشان شدند و لطمه عاطفي ديدند. اگر ماحصل اين ازدواج‌ها 200 فرزند باشد، در نتيجه 200 کودک در سال جاري تک سرپرست شده‌اند.

سلامت: بعضي از آسيب‌ها فقط خود فرد آسيب‌ديده را درگير مي‌كنند اما طلاق هم آسيب اجتماعي و هم بستر آسيب اجتماعي است اما پايان تلخ بهتر است يا تلخي بي‌پايان؟ چرا ما هميشه مي‌خواهيم بين بد و بدتر قرار بگيريم؟ چرا زندگي تلخ؟

درست مي‌گوييد ولي قصد ما اين است که حداقل يک گام جلوتر برويم و به بررسي نقطه‌اي بپردازيم که زوج‌ها براي جدايي به توافق رسيده‌ و تصميم قطعي گرفته‌اند اما بر سر دوراهي ادامه زندگي مثلا به خاطر همين کودکاني که شما به آنها اشاره کرديد يا پايان اين زندگي قرار دارند. با اين حال به همان جاي قبل باز مي‌گرديم و به‌علت طلاق از نگاه رفتاري مي‌پردازيم و نظر شما در اين‌باره. براساس بررسي‌هاي انجام‌شده در پژوهشگاه «بنياد رفتاري»، اصلي‌ترين علت طلاق، انتخاب نادرست است که در اصطلاح علمي به آن «ناهمسان‌‌گزيني» مي‌گويند. ضعف مهارت‌هاي فردي و اجتماعي از ديگر عوامل طلاق است. ضريب هوش هيجاني يعني مديريت خشم و کنترل در جوان‌هاي ما ضعيف است. اين مساله در بروز پديده طلاق نقش عمده‌اي دارد که متاسفانه درحال حاضر هيچ‌سازمان يا نهادي متولي آموزش و ارتقاي اين مساله نيست.

سلامت: به نظر شما‌سازمان‌هاي مربوط در امور جوانان کارايي لازم را ندارند؟

ما 22‌سازمان پيشگيري در کشور داريم كه 30 سال است با بودجه‌هاي هنگفت در کشور در حال فعاليت هستند. نتايج آن را در کشور مي‌بينيم؛ بدحجابي، استفاده از مواد روانگردان صنعتي، روابط نامشروع و درحال حاضر ازدواج‌هايي که به سرانجام نمي‌رسد و ما شاهد رشد بي‌رويه آنها هستيم.

سلامت: آقاي دکتر! آيا اختلاف‌نظر و تفاوت‌ها مي‌توانند دليل قانع‌کننده‌اي براي طلاق باشند؟

اگر همسان گزيني به درستي انجام شود، طلاق اتفاق نمي‌افتد. آمار و تحقيقات نشان مي‌دهد 85 درصد طلاق‌ها بين زوج‌هايي رخ مي‌دهد که عمر زندگي زناشويي آنها به 5 سال هم نمي‌رسد يعني زوج هنوز نتوانسته‌اند به تفاهم برسند و به اصطلاح با هم جوش بخورند. ازدواج يعني نزديک شدن 2 نفر از 2 قطب متفاوت فرهنگي، ارزشي، اجتماعي، اخلاقي و رفتاري. اگر بتوانند همديگر را جذب کنند، نه زندگي تلخ مي‌شود و نه پايان تلخي در کار است و اگر نتوانند همديگر را جذب کنند، که اغلب اين اتفاق مي‌افتد، زندگي به بن‌بست مي‌رسد.

سلامت: شما كه تحقيقاتي در اين زمينه داشته‌ايد و در جريان پرونده‌هاي طلاق بسياري بوده‌ايد، مهم‌ترين دلايل وقوع طلاق‌ها را در کشور چه مي‌دانيد؟

ريز شدن در زندگي مشترک و دلايل برهم خوردن تعادل و از هم گسستگي يک زندگي، به راحتي امكانپذير نيست اما اگر بخواهيم ساده و آماري اين دلايل را بيان کنيم، مي‌توانيم به کوتاه بودن زمان آشنايي قبل از ازدواج و ناهمگون بودن زوجين اشاره كنيم 2 زن و مرد بايد از نظر فيزيکي تعادل و از لحاظ ظاهري با هم تناسب داشته باشند يعني نه مرد زياد زيبا باشد و نه زن بيش از اندازه از همسرش زيباتر. نداشتن فرهنگ مشترک و نامساوي بودن سطح تحصيلات نيز از ديگر دلايل است. درحال حاضر تعداد دختران تحصيل‌کرده بيشتر از پسران شده است. دختري که در مقطع فوق ليسانس درس مي‌خواند، نمي‌تواند قبول کند همسرش ديپلمه باشد اما براي آقايان اين امر قابل‌‌پذيرش است. براي يک زن تحصيل‌کرده، ‌داشتن همسري باسواد خيلي پايين‌تر سخت است. در ابتدا ممکن است قبول کند اما در زندگي بي‌شک دچار مشکل خواهدشد. بر همين اساس بايد شرايط را براي پسران فراهم کرد که علاقه‌مند به ورود به دانشگاه شوند. نداشتن سطح يكسان اقتصادي، اعتبار، بيکاري و دخالت اطرافيان مخصوصا والديني که مخالف ازدواج فرزندانشان هستند، از ديگر علل طلاق‌هايي است که من در 50 هزار پرونده طلاق مطالعه کردم و در جريان آنها بودم. عواملي مثل بيکاري، کمبود نشاط اجتماعي، بالا بودن هراس و اضطراب اجتماعي و ضعف مالي و اعتياد از عواملي است که در پرونده‌هاي طلاق‌ ديده مي‌شود اما من هيچ‌کدام از اين موارد را عامل اصلي طلاق نمي‌‌دانم. اصلي‌ترين عامل طلاق از نگاه من به‌عنوان يک رفتارشناس، نداشتن تفاهم جنسي است. فرزندان ما از مرحله کودکي وارد مرحله نوجواني و جواني مي‌شوند بدون اينکه فکرشان رشد کرده باشد. شايد فقط 5 درصد از والدين ايراني با بچه‌هايشان درباره مسايل و غرايز جنسي صحبت کنند و به آنها ياد بدهند چگونه نيازهاي جنسي شريک جنسي خود را برطرف کنند. ما مردان ايراني فقط به غرايز و نيازهاي جنسي خودمان فکر مي‌کنيم و زياد توجهي به نيازهاي همسرمان نداريم. مگر نسل جديد و امروزي.

سلامت: اما بيشتر خانواده?ها از مشکل‌هاي ديگري صحبت مي‌کنند.

به ظاهر بله، در پرونده‌‌هاي طلاق، طرفين دلايلي مي‌آورند که گوش با آن آشنايي داشته باشد اما قضيه چيز ديگري است و آن عدم تفاهم جنسي در زندگي زناشويي است. جوانان مخصوصا كساني که در سن ازدواج هستند، در مورد تربيت جنسي هيچ آموزشي از خانواده خود نديده‌اند. اطلاعات آنها به چند سي‌دي و فيلم ماهواره‌اي يا چند جزوه و کتاب محدود مي‌شود. کدام يک از خانواده‌هاي ايراني زماني که فرزندانشان به سن بلوغ مي‌رسند درباره مشکل‌ها و نيازهاي جنسي با آنها سخن مي‌گويند؟ در دادگاه‌ها فقط 1 تا 5/1 درصد از زوج‌ها در نهايت شهامت، علت طلاق خود را عدم تفاهم در مسايل زناشويي بيان مي‌کنند و بقيه دلايل ديگري مي‌آورند و فقط مي‌خواهند از زندگي مشتركشان نجات پيدا کنند.

سلامت: به نظر شما چرا در خانواده‌ها تربيت جنسي انجام نمي‌شود؟

خانواده‌هاي ما هنوز به تربيت جنسي به شکل تابو نگاه مي‌کنند. پدران و مادران بايد زماني كه فرزندانشان به مرحله بلوغ مي‌رسند، مسايل جنسي را آموزش دهند. وقتي شخص هيچ‌ اطلاعاتي درباره نيازهاي جنسي و جنس مخالف خود نداشته باشد و بدون اطلاع وارد زندگي مشترک شود، نتيجه‌اش مي‌شود بيوه‌گي! نبود تفاهم جنسي اصلي‌ترين دليل طلاق است و دليل آن افسردگي، اضطراب، فشارهاي فکري و تغذيه نامناسب است.

سلامت: طلاق چه عوارضي دارد؟

هيچ‌چيز مثل طلاق كه منفور‌ترين حلال است به جامعه آسيب نمي‌رساند. بيوه شدن اولين آسيب و افسردگي عارضه بعدي آن است. به عقيده من هيچ پسر و دختري با هدف طلاق گرفتن برسرسفره عقد نمي‌نشينند در حال حاضر 3هزار و 45 نفر مرد به دليل عدم پرداخت مهريه در زندان به سر مي‌برند ولي چه‌چيز باعث مي‌شود زندگي عاشقانه به زندگي خصمانه تبديل ‌شود آنقدر كه طرفين حاضر نمي‌شوند روبروي هم در دادگاه بنشينند؟

سلامت: چرا فرهنگ مشاوره در کشور ما کمرنگ است و کمتر به آن توجه مي‌شود؟

در ازدواج؛ 2 نفر انسان از 2 قطب مختلف مي‌خواهند کنار هم زندگي کنند و طبيعي است که دچار مشکل شوند. گاهي زوج‌ها در غذا خوردن هم مشکل پيدا مي‌كنند. اين‌ مسايل را نمي‌توان حل کرد. يکي ديگر از علل طلاق بعد از نداشتن مديريت جنسي، توجه نداشتن به فرهنگ مشاوره است. در قديم ريش سفيدان پادرمياني و مشکل را حل مي‌کردند. مثلا زندگي مشترک من در اوايل دچار مشکل بود؛ من از يک خانواده کاملا مذهبي بودم و همسرم از يک خانواده نيمه مذهبي و تفاوت‌ها باعث مي‌شد دچار مشکل شويم اما با پادرمياني بزرگان هر 2 خانواده اين مشكل‌ها حل شد به‌گونه‌اي که زندگي مشترک ما 32 سال به طول انجاميده است. متاسفانه در جامعه امروز جوانان ما تاثير مشاوره را باور ندارند.

سلامت: نقش رجال سياسي و فرهنگي کشور در رواج‌ فرهنگ مشاوره چقدراست؟

اگر آنها کمي جدي به مسايل فرهنگي توجه مي‌کردند، علاج واقعه قبل از وقوع انجام مي‌‌گرفت وآمار طلاق صعودي بالا نمي‌رفت. تلاش‌هاي رفتارشناسان و روان‌پزشکان باعث شد، بتوانيم از کميسيون اجتماعي مجلس مجوز حضور مشاور را در دادگاه‌هاي خانواده بگيريم. به اين معنا که کنار هر قاضي خانواده، يک مشاور رواني نيز وجود داشته باشد که تا آنجايي که مي‌تواند، زوج را راهنمايي کند و مشکل آنها حل شود تا كار آنها به طلاق نينجامد.

سلامت: نقش مشاور در شکل‌گيري يک زندگي مشترک چقدر است؟

خيلي از زوج‌ها ساده‌انگارانه به مشاوره نگاه مي‌کنند و پيشنهاد و رهنمون‌هاي مشاور را جدي نمي‌گيرند. مشکل اصلي جامعه امروز ما اين است که مشاور ندارد، يعني ما مشاور خوب تربيت نکرده‌ايم. وقتي مشاور به همسري که در زندگي زناشويي به او خيانت شده است پيشنهاد‌ مي‌دهد رابطه فرازناشويي داشته باشد و توصيه مي‌كند او هم همانند همسرش عمل کند، به نظر شما مي‌توان روي آن زندگي سرمايه‌گذاري کرد؟ مشاور بايد متاهل و پدر يا مادر باشد تا بتواند حس يک مادر يا پدر را وقتي از فرزندش جدايش مي‌کنند، درک کند. مشاور مجرد، نمي‌تواند مشاور خوبي باشد. مشاور بايد به شغلي که دارد اعتقاد داشته باشد. بسياري از مشاوران يا در دانشگاه قبول شده‌اند يا براساس مد و شرايط مالي جامعه تصميم مي‌گيرند مشاوره انجام دهند.

سلامت: اختلاف نسل امروز و ديروز تا چه اندازه در بروز پديده طلاق نقش دارد؟

نسل امروز فرهنگ جامعه را نمي‌شناسد و آن را قبول ندارد. صدا و سيما و رسانه‌ها نيز دنباله آن شده‌اند که بچه‌ها و والدين زبان هم را نمي‌فهمند. در مدت 30 سال، 4000 لغت وارد زبان جامعه امروز شده است. من پدر نمي‌فهمم فرزندم چه مي‌گويد و فرزندم هم متوجه نوع صحبت من نمي‌شود. حتي زبان مشتركي براي برقراري ارتباط رفتاري با هم نداريم و اين يكي از دلايل عدم تفاهم نسل‌ها شده است. فرزندان ما والدين?شان را به‌عنوان افراد کاردان قبول ندارند. از يک طرف مورد هجوم بي‌امان ناتوي فرهنگي هستند. من نمي‌خواهم فوبياي هراس از ديگران را مطرح کنم ولي وقتي در 24 ساعت حدود 100 شبکه به زبان فارسي بنياد خانواده را نشانه مي‌گيرند، روابط موازي زناشويي و بارداري قبل از ازدواج را تبليغ مي‌کنند كه آثارش همين معضلات جامعه امروز مي‌شود. از نظر روان‌شناسي و رفتار، تبليغات بصري آثار عميق‌تري بر ذهن انسان مي‌گذارد.

سلامت: کدام يک از طرفين در بروز پديده طلاق نقش دارند؟

نمي‌توان به صراحت پاسخ داد اما مشکل بزرگي که وجود دارد اين است كه متاسفانه رفتار 75 درصد خانم‌هاي ايراني بعد از تولد اولين فرزند با همسرشان تغيير مي‌كند و به شوهرشان كمترين توجه را دارند. متاسفانه بين زوج‌هاي جوان پس از تولد فرزند اول، اختلافات شکل جدي‌تر و تازه‌اي به‌خود مي‌گيرد. محل خواب آنها جدا مي‌شود. متاسفانه خانم‌هاي ايراني با وجود تمام نکات مثبت و پسنديده‌اي که دارند، مديريت زيبايي ندارند. کدبانوي خانه در طول روز براي پختن غذا و نظافت خانه وقت مي‌گذارد اما براي آرايش و انتخاب پوشش زيبا در خانه، اين وقت را صرف نمي‌كند. همين خانم وقتي مي‌خواهد براي خريد يک وسيله از منزل خارج شود، بسيار آراسته و شيک مي‌شود و اين مي‌شود پايه اختلافات زناشويي. آقايان ايراني هم همين مشكل را دارند و سهمشان از زندگي در روز تعطيل، عرق‌گير، پيژامه و يک متکاست و بايد با جارو برقي از جا تكانشان داد.

سلامت: نقش مسايل اقتصادي در بروز طلاق چقدر است؟

بي‌شک نقش عمده‌اي دارد و بي‌تاثير نيست. وقتي شخصي 2 شيفت کار مي‌کند و براي صرفه‌جويي در وقت و هزينه، از مترو براي رفت‌وآمد استفاده مي‌كند، آنقدر در مترو تحت‌فشار ازدحام جمعيت قرار مي‌گيرد و خسته است که وقتي وارد خانه مي‌شود، به تنها چيزي که توجهي نمي‌کند، همسر و محيط خانواده و نيازهاي زناشويي است.

سلامت: نقش رسانه‌ها، در استحکام خانواده چيست؟

درحال حاضر متاسفانه رسانه‌هاي داخلي و خارجي نه تنها کمکي به بهبود زندگي‌هاي آشفته نمي‌کنند، بلکه با سريال‌هاي گوناگون، ناخواسته تک‌همسري و چندهمسري را تبليغ مي‌کنند. رسانه‌هاي خارجي و ماهواره هم که بنيان خانواده را نشانه رفته‌اند. عكس‌العمل صدا و سيما و نهادهاي تربيتي ما در مقابل هجوم سريال‌هاي ماهواره‌اي مانند خالي کردن اقيانوس با قاشق است.

سلامت: آيا تقسيم مشکل‌هاي مالي و اقتصادي مي‌تواند تا حدودي به وضعيت نابسامان خانواده‌ها کمک کند؟

تعريف نشدن مديريت اقتصادي خانواده در زوج‌هاي جوان يک مشکل عمده زندگي است. متاسفانه تورم و گراني باعث شده يک نفر نتواند زندگي را از لحاظ اقتصادي تامين ‌كند. به‌عنوان مثال، اگر زوجي هر 2 شاغل باشند بايد مديريت اقتصادي در زندگي‌شان به وجود بياورند و هر 2 براي تامين زندگي تلاش کنند، نه اينکه حقوق زن مال خودش باشد و حقوق مرد هم مال زندگي. خيلي از زوج‌ها براي تامين زندگي اختلاف پيدا مي‌کنند.

سلامت: آيا کانون خانواده امروز همانند گذشته معنا مي‌دهد؟

در گذشته، خانواده به‌عنوان کوچک‌ترين نهاد اجتماع، مرکز آموزش فرزندان و کلبه عشق خانواده بود. اما اين تعريف در زمان امروز صدق مي‌كند؟ علتش اين است که براي تحكيم خانواده‌ها باوجود همه همايش‌ها و تعارفات، قدمي برنداشتيم. همه اقدام‌ها در جهت تنظيم خانواده بوده است. وقتي به تحکيم خانواده اهميت نمي‌دهيم، وقتي که سهم پدر و جايگاه مادر معلوم نيست، نمي‌توان انتظار بيشتري داشت. من درحال حاضر با 54 سال سن وقتي مي‌خواهم مسافرتي داشته باشم، حتما به ديدن پدر و مادرم مي‌روم و از آنها حلاليت مي‌طلبم. ضعف نهادهاي فرهنگي در جامعه و عدم کارايي رسانه‌ها باعث شده است که خانواده جايگاه اصلي خود را از دست بدهد. وقتي روابط گفتاري در خانواده‌هاي ما 15 دقيقه در روز و چيدمان خانه‌‌ها براساس محل قرار گرفتن تلويزيون است، شرايط جامعه از اينکه هست، بهتر نمي‌شود. سفرهاي خانوادگي تبديل شده به سفرهاي مجردي. نسل جديد با اقوام بيگانه است و آنها را نمي‌شناسد؛ اسم زن دوم فلان هنرپيشه را مي‌‌داند اما خبر از پسرعمو و دختر عموي خود ندارد. جشن‌هاي مذهبي بهانه‌اي بود براي ديدار اقوام اما درحال حاضر تورم اقتصادي و فشارهاي زندگي و سردي عواطف باعث گسستگي عاطفي و سقوط جايگاه معنوي خانواده‌ها شده است.

سلامت: آيا برخورد سلبي با جوان‌هاي دختر و پسر مي‌تواند دليل تسريع امر ازدواج باشد؟

تا وقتي که براي غريزه جنسي جوانان در جامعه برنامه‌ريزي نکنيم، تجاوز به عنف، همجنسگرايي و انحرافات رفتاري از بين نمي‌روند. من با سني بالاي 50 سال و با وجود‌داشتن خانواده نمي‌توانم يک جوان 20 ساله را نصيحت و برايش خط مشي تعيين کنم و مثلا بگويم تقوي داشته باش! درست مثل اين است كه به گرسنه‌اي بگويي حداقل قوت لايموت را نخور. ما با برخورد سلبي مي‌خواهيم با يک امر غريزي و الهي مبارزه کنيم. هرچه در خيابان‌ها با جوانان برخورد کنيم، اين روابط بيشتر به خانه‌ها و باغ‌ها کشيده مي‌شود. من با بي‌بندوباري و روابط بي‌قيدوبند مخالفم اما نمي‌شود که
2 نفر را بدون شناخت و بلافاصله پس از آشنايي سر سفره عقد نشاند. بايد به دختر و پسر اجازه داد با هم رفت و آمد كنند تا شناخت اوليه را از هم به دست بياورند.

سلامت: و در نهايت....

مسايل را با پاک کردن صورت مساله‌ها نمي‌توان حل کرد. تا به حال چقدر اعدام با جرم‌هاي مربوط به موادمخدر داشته‌ايم؟ آيا توانستيم با اعتياد مبارزه کنيم؟ جواب منفي است، ما نمي‌توانيم تمام مسايل فطري و غريزي انسان‌ها را با مسايل سلبي برطرف کنيم. چند سال است که شعار مي‌دهيم ازدواج آسان خوب است و زندگي را آسان بگيريد اما کدام جوان درحال حاضر براي گرفتن وام ازدواج درگير ضامن و فيش حقوقي نيست؟ اگر به جوانان امکانات داده شود، سطح مشاوره در کشور بالا رود و فرهنگ‌سازي شود، مشکل‌هاي اقتصادي حل شود، معضل بيكاري براي جامعه جوان حل شود و استرس جاي خود را به آرامش و دوست‌داشتن بدهد، بي‌شک نه پايان تلخي وجود خواهد داشت و نه تلخي بي‌پاياني.

نگاه روانپزشک

دكتر علي باغبانيان

عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي

عوارض پايان تلخ بيشتر از تلخي بي?پايان است

با وجود تمام تمهيدات قبل از ازدواج و با تحقيق‌هايي كه انجام مي‌شود، سرانجام زندگي مشترك قابل‌پيش‌بيني نيست و گاه آينده‌نگري‌ها درست از آب در نمي‌آيد. تحقيق‌هايي كه انجام مي‌شود، شايد تا اندازه‌اي در تصميم‌گيري نهايي به افراد كمك كند اما هميشه نتيجه آن‌گونه كه ما مي‌خواهيم، نيست. در زندگي زناشويي مسايل و مشكل‌هايي اتفاق مي‌افتد كه بحث طلاق را بر سر زبان‌ها مي‌اندازد و محيط توام با آرامش را به مكاني ناامن تبديل مي‌كند و بي‌شك آثار منفي روي تمام افراد خانواده خواهد داشت.

در سال‌هاي نخست زندگي مشترك، به دليل اختلافات فرهنگي و خانوادگي، بي‌شك مسايل و مشكل‌هايي به‌وجود مي‌آيد كه با كمي دورانديشي، استفاده از تجربه ديگران و مشاوره‌هاي درست و كارساز و صبوري، مي‌توان آنها را حل كرد. شناخت قبل از ازدواج، بهترين راهكار براي مبارزه با طلاق است و روان‌شناسان و روان‌پزشكان مدت مناسب براي اين شناخت را 2 سال مي‌دانند. يعني يك زوج جوان بهتر است 2 سال نسبت به هم شناخت كامل پيدا كنند، با روحيات و نظرات يكديگر آشنا شوند و بعد سر سفره عقد بنشينند و زندگي مشترك خود را آغاز كنند.

مشاوره قبل از ازدواج بهترين روش براي رويارويي با مشكل‌هاي پس از ازدواج است. متاسفانه در كشور ما وقتي 2 خانواده براي ازدواج‌ جوان‌ها به تفاهم مي‌رسند، كار را تمام‌شده مي‌پندارند و به ابعاد ديگر بي‌توجه يا كم توجه هستند. در پديده طلاق كه از آن به عنوان منفور‌ترين حلال خداوند ياد مي‌شود، مهم‌ترين مساله، مشاوره‌هاي نادرست برخي افراد است كه متاسفانه به عنوان روان‌شناس و مشاور رواني در سطح كشور در حال فعاليت هستند. راهنمايي‌هاي غلطي كه يك زندگي مشترك را به پوچي و جدايي مي‌كشاند. طلاق شايد آخرين راه‌حل براي پايان دادن به يك زندگي مشترك توام با ناراحتي، استرس و پر از التهاب باشد اما بهترين راه‌حل نيست زيرا عوارض و مشكل‌هاي روحي و رواني كه پس از طلاق گريبانگير افراد به‌خصوص خانم‌ها مي‌شود، به مراتب بيشتر از دوران زندگي زناشويي است و اين مشكل‌ها با وجود داشتن فرزند به مراتب بيشتر خواهد بود.

بالا بردن سطح شناخت از يكديگر در انتخاب همسر، داشتن صبر و استفاده از آموزه‌هاي اخلاقي صحيح در هنگام بروز مشكل در طول زندگي مشترك نه پايان تلخي را براي زندگي زناشويي رقم خواهد زد و نه تلخي بي‌پايان را.

نگاه روان شناس

دكتر فهميه قبيتي

روان‌شناس اجتماعي

پايان تلخ از تلخي بي‌پايان بهتر است

ادامه زندگي‌مشترك در شرايط سخت و طاقت‌فرسا، شايد براي همه راه‌حل مناسبي نباشد و گاهي يك پايان تلخ از تلخي بي‌پايان بهتر است.

زوج‌هاي جوان وارد زندگي مشترك مي‌شوند تا در كنار هم به آرامش و آسايش برسند و هيچ كسي به قصد طلاق و جدايي وارد زندگي زناشويي نمي‌شود اما بروز مشكل‌هاي پي?درپي در زندگي، گاهي اشخاص را به نقطه‌اي مي‌رساند كه طلاق را پايان كار و بهترين راه‌حل مي‌پندارند.

آيا جدايي بهترين راه‌حل است؟ اين سوال را نمي‌توان در چند سطر و يك يادداشت پاسخ داد اما نتايج تحقيق‌ها نشان داده است هرچيزي كه از سر اجبار به افراد تحميل و ادامه داده شود، آثار منفي به جاي خواهد گذاشت پس هنگامي كه تمام راه‌هاي عقلاني براي حل مشكل طي شده ولي مشكل‌ همچنان به قوت خود باقي است و ادامه زندگي مشترك جز درد و ناراحتي براي طرفين چيزي ديگر همراه ندارد، بي‌شك پايان تلخ بهتر است از تلخي بي‌پايان. يكي از دلايل افزايش آمار طلاق اين روزها نسبت به ديگر زمان‌ها، بي‌توجهي به فرهنگ مشاوره است. امري كه با وجود ضرورت آن، متاسفانه هم به‌وسيله دولت و هم مردم ناديده گرفته شده است.

اگر مسوولان امر به همان اندازه داشتن گواهي سلامت جسمي براي جاري كردن خطبه عقد، بهداشت روان و مشاوره قبل از ازدواج را نيز براي زوجين ضروري مي‌دانستند، با آمار صعودي طلاق در كشور روبرو نبوديم.

اما اينكه جوانان ما به مشاوره قبل از ازدواج اعتقادي ندارند به فرهنگ جامعه برمي‌گردد. متاسفانه بسياري از جوانان داشتن علاقه را تنها دليل محكم براي ازدواج مي‌دانند و ديگر به مسايل بعدي و عواقب آن توجهي ندارند و از مراجعه به مشاور خودداري مي‌كنند زيرا نگران اين هستند كه مشاور، ازدواج آنها را با يكديگر تاييد نكند. آنها بدون شناخت از يكديگر وارد زندگي مشترك مي‌شوند و در برخورد با مشكل‌ها نمي‌توانند راهكاري دقيق و صحيح ارائه دهند در نتيجه مشكل‌ها روي هم تلنبار مي‌شود و به نقطه‌اي مي‌رسند كه بايد از يكديگر جدا شوند. شايد در ابتداي امر، علاقه به يكديگر تا حدودي مانع بروز اختلاف‌هاي زناشويي باشد اما اين براي ادامه زندگي كافي نيست. براي ادامه يك زندگي مشترك بي‌دغدغه يا تا حدودي كم دغدغه در ابتداي امر، به خودشناسي نياز است. يعني افراد ابتدا بايد خود و توانايي‌هاي خود را بشناسند و پيش‌بيني كنند كه آيا توانايي مقابله با مشكلات زندگي زناشويي را دارند.

شخصيت افراد و شناخت شخص از خود، بهترين راهكار براي داشتن يك زندگي مشترك توام با آرامش است و تا زماني كه افراد به اين باور نرسند، جامعه با پايان تلخ روبرو خواهد بود.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"