کد خبر: ۱۶۲۵۴۵
تاریخ انتشار: ۰۰:۳۹ - ۱۵ آبان ۱۳۹۰

به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران، ابن زياد، فرستاده يزيدبن معاويه شايع كرده است كه سپاه عظيمي از شام به حمايت او و براي سركوب مسلم و هوادارانش، پاي در ركاب عازم كوفه‌اند؛ جارچيان حكومت اموي دوره افتاده اند و به مردم كوفه توصيه مي كنند براي در امان ماندن از حمله سپاه شام و منجنيق هاي آتشبار، بايد از ياري مسلم بن عقيل دست بردارند و با ابن زياد كه فرستاده و سرسپرده يزيد است دست بيعت بدهند!

مسلم بن عقيل تنها مانده است. فردا، آشناي غريب كوفه و هاني بن عروه را كه ميزبان نايب امام(ع) بود بر بام دارالعماره گردن مي زنند و پيكرهاي مطهر آنان را در كوچه هاي كوفه بر زمين مي كشند... و كوفه پرخروش ديروز، بي اعتنا و خاموش فقط به نظاره ايستاده است.

عهدشكني مردم آن روز كوفه و آلودگي شماري از خواص و موقعيت ناشناسي و بي بصيرتي شماري ديگر و صد البته سکوت برخی از خواص کوفه باعث نشد تا پای بندی مسلم بن عوسجه و حبيب بن مظاهر افاقه کند.

در این بین یکی از نقاطی که از اهمیت زیادی برخوردار است نقش خواص و بزرگان آن زمان در رویداد عاشورا است. شکی نیست که یکی از مهم ترین و اصلی ترین عوامل، نوع عملکرد خواص آن زمان بود که موجبات بروز حادثه کربلا و شهادت حضرت امام حسین (ع) را در روز عاشورا به وجود آورد. تعدادی از خواص بودند که وابسته به دستگاه خلیفه ستمگر بودند و حساب آن ها که نسبت به حادثه کربلا مشخص بود. برخی از خواص هم بودند که با بصیرت لازم و بینش صحیح راه درست را به خوبی دیدند و برای یاری حضرت (ع) لحظه شماری می کردند، افرادی مانند حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه از جمله این دسته بودند.

اما در این بین عده ای از بزرگان هم بودند که جزء عارفان و مراجع و فقهای زمان خودشان محسوب می شدند و حرف ها و عملکرد و مواضع آن ها برای بسیاری از مردم سند محسوب می شد. اما آن ها نتوانستند اهمیت حرکت امام را بفهمند و با بی بصیرتی نه تنها امام را یاری نکردند که حتی بعضی از آن ها مانند عبدالله بن عباس و ... امام را هم نسبت به این حرکت نفی می کردند.

«هاني بن عروه» از بزرگان شيعه است. او از ياران رسول خدا(ص) و مردي شجاع، دانشمند و مورد احترام همگان است. مسلم بن عقيل بعد از ورود ابن زياد به كوفه، از خانه مختار كه در آن آشكارا ساكن بود به خانه هاني نقل مكان كرد. ابن زياد با حيله و ترفند از ماجرا باخبر شد و هاني را به دارالعماره فراخوانده و تحت شكنجه هاي سخت قرار داد.

قوم هاني كه از طولاني شدن غيبت وي نگران شده بودند با شمشيرهاي آخته دارالعماره را به محاصره درآورده و هاني را طلب كردند. وحشت بر قصر حكومتي كوفه سايه افكند. ابن زياد مي دانست كه قوم هاني شجاع و پرشمارند و اگر به دارالعماره يورش آورند بساط حاكميت فرستاده يزيد برچيده خواهد شد، راه مقابله با شمشير بسته بود...

ساعتي بعد، قوم هاني بن عروه، بي آن كه بزرگ قبيله خويش را از چنگ ابن زياد رهانيده و يا او را ديده باشند، به خانه و كاشانه خود بازگشتند. تعجب آور است؟ نه... شريح قاضي به دستور ابن زياد بر بام دارالعماره رفته و در حالي كه هاني با چهره خون آلود زير شكنجه بود به قوم وي اطمينان داده بود كه هاني ميهمان گرامي ابن زياد است و با او به گفت وگوي دوستانه نشسته است! و قوم هاني به گفته شريح اعتماد كرده بودند. چرا...؟!

به اين علت كه شريح را با سابقه قبلي او كه قاضي دوران حضرت امير عليه السلام بود، مي شناختند و نمي دانستند شريح با بدره هاي زر و املاك و مستغلاتي كه از ابن زياد به رشوه گرفته، تغيير ماهيت داده است و از گذشته خويش فقط يك تابلوي دروغين روي دست گرفته و با آن دين فروشي مي كند.

برخی دیگر مانند؛ جناب سلیمان بن صرد خزایی- که در آن زمان از فقها و مراجع بزرگوار بود!- هنگام قیام حضرت مسلم بن عقیل، نماینده و فرستاده امام حسین(ع) او را یاری نکرد و حتی حرکت او را مکروه اعلام کرد وگفت؛ صبر می کنم تا "یوسف فاطمه"  یعنی خود حضرت امام حسین(ع) بیاید و به همراه او قیام کنم! که با آمدن امام هم ایشان را همراهی نکرد. البته شکی نیست که کسی که نایب اما را تنها می گذارد خود امام را نیز. چگونه می توان از کسی که شهامت زدن به استخر را ندارد انتظار شنای در اقیانوس را داشت؟!

و در ادامه خيانتهاي خواص وقتي كه به گذشته سليمان ابن صرد خزايي  بر مي گرديم مي بينيم كه ايشان در جنگ جمل جزء ساكتين و در جنگ صفين در لشكر مولي علي (ع) و در جنگ ميان امام حسن(ع) و معاويه مجدداَ بي طرفي اختيار نموده

و باز در دعوت از امام حسين (ع) به كوفه به بزرگ نامه نويسان كوفه مشهور شد اما در بيعت با نماينده امامجزء اولين شخصيتهاي بي بصيرتي بود كه نوع اقدام و اعمالش كمك شاياني به نقشهاي ابن زياد جهت تسلط بر كوفه و شهادت مسلم ابن عقيل نمود تا جائيكه ابن زياد از سكوت او كمال سوء استفاده را نمود از اين رو عمال ابن زياد شايع كردند كه اگر حسين بر حق است پس چرا سليمان ابن صرد خزايي كه خود بزرگ نامه نويسان كوفه است از بيعت با مسلم سرباز مي زند اگر چه بعد از شهادت امام حسين(ع) سليمان پشيمان گشته و گروه توابين را به وجود آورد ودر اين راه شهيد شد اما سئوال اينجاست كه اگر سليمان در زمان مناسب خويش بصيرت لازم را داشت و در مسير حق محكم گام بر مي داشت و نقشه راهي را كه پيامبر فرا روي قوم عرب و مسلمين قرار داده بودند كنار نمي گذاشت آيا باز هم تاريخ شاهد شهادت ياران حق و پيروزيهاي ظاهري و حاكميت يافتن اسلام ابو سفياني مي بود؟ و آيا حركت با تاخير خواص ارزش  تاثيري خود را در حاكميت جريان حق از دست نمي دهد و آيا اين حركت هاي امثال توابين جبران بي بصيرتي هاي ديروزشان را خواهد نمود ؟

جناب سليمان صرد خزائي، اما، آنگونه كه اشاره شد، به خطاي خود - هرچند ديرهنگام- پي برد و با شهادت خويش نام نيكي از خود به يادگار گذاشت. سليمان اجازه سوءاستفاده بيشتر از خطاي خويش را به حراميان نداد...

به كوفه برگرديم، خودداري سليمان از ياري مسلم بن عقيل، زبان ابن زياد را به تخطئه مسلم در ميان مردم دراز كرد. خناسان و حراميان به ملت مي گفتند؛ اگر مسلم برحق است و حسين بن علي(ع) به حق قيام كرده است، چرا شخصيت برجسته اي نظير سليمان بن صرد كه از بزرگان شيعه و طليعه دار دعوت از حسين(ع) است مسلم را ياري نمي كند؟! و بعدها كه سليمان بن صرد از حضور در كربلا نيز سر باز زد، به همين توهم عليه قيام اباعبدالله(ع) دامن مي زدند.

مطمئنا نسخه کوچک حرکت امام حسین (ع)، نهضت حضرت امام خمینی(ره) بود که در پی آن انقلاب اسلامی ایران روی داد و باز در همین زمان هم بودند علما و بزرگانی که امام خمینی را از این حرکت برحذر می داشتند، اما حضرت امام به تاسی از مولای بزرگوارشان امام حسین (ع) حرکت را ادامه دادند و رخداد بزرگ تاریخ، یعنی انقلاب اسلامی ایران به عنوان یکی از پیامدهای نهضت عاشورا به وقوع پیوست و امروز نظام مقدس جمهوری اسلامی که – همانا یکی از پیامدهای حادثه عاشورا و ریختن خون اهل بیت (ع) است- پستی ها و بلندی های مختلفی را پشت سر گذاشته است و البته در این بین شاهد عملکردهایی مشابه عملکردهای خواص زمان امام حسین(ع) هم بوده ایم که یکی از مهم ترین بستر بروز این نوع عملکردها، فتنه انتخابات سال 88 بود که در آن بسیاری از خواص و بعضا بزرگان دوران ما هم بی بصیرتی خواص زمان امام حسین(ع) را تکرار کردند، اما در این بین مردم، دیگر مانند کوفیان نبودند و دریافتند که نظامی که ماحصل خون امام حسین و فرزندان و اصحابش است نباید در آن کربلا و عاشورای دیگری تکرار شود و لذا ولی شان را تنها نگذاشتند.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
طراحی و تولید: "ایران سامانه"