ايسنا: فهيمه باب الحوائجي در بررسي موانع كتابخواني در ايران از وضعيت اقتصادي به عنوان يكي از مسائل مهم و تاثيرگذار در كتابخواني ياد كرد و گفت: متاسفانه كتاب در سبد مصرف خانواده ايراني جايگاهي ندارد و در اين زمينه ضرورت دارد دولت با سياستهاي حمايتي از مخاطب كتاب حمايت كند. همچنين گسترش كتابخانههاي عمومي و تجهيز آنها ميتواند به گسترش و رونق كتابخواني كمك كند.
وي در ادامه تصريح كرد: گراني كتاب سبب ميشود خانوادهها كمتر اين كالا را تهيه كنند؛ بنابراين وجود كتابخانههاي متعدد در نزديكي محلهها ميتواند علاقهمندان را به كتابخواني ترغيب كند.
اين استاد كتابداري در ادامه از وضعيت سياسي نيز به عنوان يكي از عوامل موثر در استقبال و يا عدم استقبال از جامعه كتابخواني ياد كرد و گفت: جريان آزاد اطلاعات مساله مهمي است براساس تحقيقهايي كه انجام شده قرار شده در فرازهايي كه امكان انتشار آثار راحتتر بوده و مميزي كمتر بوده است كتابهاي بيشتري منتشر شده و همچنين مردم به طور گسترده آن آثار را خريداري كردهاند؛ بنابراين ضرورت دارد به اين مساله توجه شود. بحث مميزي
فهيمه باب الحوائجي :براساس تحقيقها در دوره هايي كه مميزي كمتر بوده است كتابهاي بيشتري منتشر شده و مردم به طور گسترده آن آثار را خريداري كردهاند
كتاب مهم است؛ البته من معتقدم مميزي بايد تا حدي باشد همانطور كه اين مساله در ديگر كشورها وجود دارد. اما نبايد مميزي با صلاحيت شخصي اعمال شود. ضرورت دارد قوانيني مدون در اين باره باشد و الزاما براساس قوانين عمل شود.
وي افزود: در شرايطي كه كتابي دو سال يا حتي سه سال منتظر چاپ بماند بزرگترين ضربه به ناشر و نويسنده در جامعه كتابخوان وارد ميشود و با اين دسته رفتارها اعتماد مردم به مميزي از بين ميرود و براي خريد كتاب پا پيش نميگذارند. همچنين سانسور و خودسانسوري از ديگر عواملي است كه بر عدم استقبال از كتابخواني در جامعه دامن ميزند.
در ادامه اين نشست عزت الله پوريان، معاون اطلاع رساني ارتباطات مركز افكارسنجي دانشجويان جهاد انشگاهي تصريح كرد: كتابخواني متاثر از عوامل اجتماعي فرهنگي متعدد است .
وي در ادامه با مروري بر زمينههاي تاريخي كتابخواني در فرهنگ غربي و اشاره به شكل گيري تكنولوژي ها و رسانههاي جديد متذكر شد: ۳۸۱ سال بعد از اختراع ماشين چاپ، اولين ماشين چاپ وارد ايران شد كه مصادف با سال ۸۱۷ ميلادي است و اولين كتاب فارسي زبان در همان سال در تبريز چاپ شد .۱۲۳ سال بعد از اينكه چاپ خانه وارد ايران شد راديو با ۲۰ سال تاخير پس از اختراعش از اروپا به ايران آمدند و به اعتقاد بسياري حضور راديو اجازه نداد فرهنگ كتابخواني در ايران در بين نسلهاي مختلف نهادينه شود. در حالي كه دوره كهكشاني گوتنبرگ در اروپا عمري ۵۰۰ ساله داشته در ايران اين زمان ۱۲۳ سال بيشتر نبود و به نوعي اگر در اروپا تنها رسانه جدي براي ۵۰۰ سال فقط كتاب بود و از طريق چاپ گسترده اين آثار به دست مخاطبان ميرسيد و نسلهاي مختلف در اروپا كتاب ميخواندند و سبب شد كتابخواني در آن سرزمين نهادينه شود در جامعه ايراني اين زمان خيلي كمتر بود و حضور راديو به گسترش روزافزون فرهنگ شفاهي در ايران دامن زد و از طرفي سطح تحصيلات و سواد به قدري نبود كه همه مردم ايران در آن سالها
عزت الله پوريان :اگر در اروپا تنها رسانه جدي براي ۵۰۰ سال فقط كتاب بودو سبب شد كتابخواني در آن سرزمين نهادينه شود در جامعه ايراني اين زمان خيلي كمتر بود و حضور راديو به گسترش روزافزون فرهنگ شفاهي در ايران دامن زد
بتوانند از كتاب استفاده كنند. در واقع ايران زمان قاجار يك جامعه روستايي بود كه فرهنگ شفاهي داشت.
وي افزود: راديو در سال ۱۹۲۰ در اروپا اختراع شد و پس از ۲۰ سال در سال ۱۹۴۰ به ايران مي آيد و اين مجموعه عوامل سبب مي شود به لحاظ تاريخي فرهنگ كتابخواني در ايران نهادينه نشود.
او در ادامه عدم رعايت كپي رايت و عدم پيوستن ايران به قانون كپي رايت جهاني را از ديگر موانع موثر در امر كتاخواني توصيف كرد و گفت: در شرايطي كه حقوق مولف و مصنف رعايت نميشود و به راحتي آثار مورد دستبرد قرار ميگيرد روشن است كه مولفان و مخاطبان نسبت به كتاب بياعتماد ميشوند. از طرفي مسالهي سانسور و مميزي به بياعتمادي مخاطب نسبت به كتاب دامن مي زند و براساس پژوهشي كه انجام شده نشان داده ميشود كه اعتماد مخاطبان ايراني به كتاب بسيار پائين است. براي اينكه فكر ميكند تمام آثاري كه منتشر ميشود با سانسور روبرو شده است.
در ادامه اين نشست داريوش مطلبي، كارشناس كتابداري با طرح اين پرسش كه چرا اصلا بايد كتاب بخوانيم متذكر شد: هر انتخابي دلالت بر دو مساله دارد؛ يا به دلايل بيروني يا براساس نياز دروني كاري را انجام ميدهيم؛ اما اينكه چرا كتاب ميخوانيم با وجود شعارهايي زيادي كه درباره كتاب و اهميت كتابخواني ميدهند بايد بگويم كه هيچ علت بيروني و دروني براي افراد ايراني وجود ندارد كه كتاب بخوانند. در واقع فقط طيف محدودي از افراد جامعه هستند كه به ضرورتهاي معطوف به علم و دانش و همين طور ضرورتهاي مربوط به ارتقاي آگاهي رسيدن به آرامش كتاب ميخوانند. عموم مردم احساس نياز به مطالعه ندارند؛ چرا كه با كتاب نخواندن هم زندگيشان ميچرخد و خللي در آن ايجاد نميشود. در حالي كه در يك جامعه سالم نبايد اين طور باشد.
براساس بررسيهايي كه در دنيا انجام شده است مطالعه و عادت مطالعه در مردم با كتابهاي بازاري و عامهپسند آغاز شده و در ادامه كه مخاطب علاقهمند به مطالعه شده به آثار فاخر و جدي روي آورده است.
وي ادامه داد: بنابراين تقسيمبندي كتابها با رويكردهاي ايدئولوژيك و يا حتي زيباشناختي به كتابهاي خوب و بد سبب ميشود مخاطب كمتر از گذشته به كتاب اعتنا كند .
او تاكيد كرد: سياستهاي حمايتي
عزت الله پوريان : براساس پژوهشي كه انجام شده ،اعتماد مخاطب ايراني به كتاب بسيار پائين است. براي اينكه فكر ميكند تمام آثاري كه منتشر ميشود با سانسور روبرو شده است.
كه با توزيع يارانه صورت ميگيرد و همين طور سياستهاي نظارتي كه منجر به اعمال مميزي ميشود و اقدامهاي ديگري از اين دست هرگز نميتواند جامعهي ايراني را كتابخوان كند. ما بايد تحولي كلي در نظم كنوني جامعه پديد آوريم كه مردم ببينند با خواندن و كسب دانايي و دانش و آگاهي ميتوانند به وضعيت معيشت و اقتصاد جايگاه و منزلت اجتماعي بهتري دست يابند. در شرايطي كه خواندن كتاب هيچ تاثير مستقيمي در بهبود كيفيت زندگي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي افراد ندارد روشن است كه ترجيح ميدهند به كارهايي پردرآمدتر از كتاب خواندن و ارتقاء آگاهي بپردازند.
او در پايان تاكيد كرد: بدترين نوع تصميمگيري، تصميم گيري متمركز است و اين اتفاق در حوزه كتاب هم مانند حوزههاي ديگر رخ ميدهد. ضرورتي ندارد هنگام خريد كتاب همه آثار در تهران تصميمگيري شود. مطمئنا نياز شهروندان جنوب ايران متفاوت از نياز شهروندان شمالي در حوزه كتاب است. اما متاسفانه شاهد هستيم در تهران براي تمام ايران تصميم گرفته ميشود كه مردم چه كتابهايي را بخوانند و چه كتابهايي را نه و بر همين اساس آثاري را خريداري ميكنند و به كتابخانههاي عمومي ميفرستند و روشن است كه چون نياز مخاطب را پاسخ نميدهد خوانده نميشود.
در پايان اين نشست زهره حسيني، عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي و استاد كتابداري به بحث درباره موانع كتاب خواني پرداخت و تاكيد كرد: مقوله كتابخواني و علاقهمند شدن فرد به كتاب خواندن قطعا از سنين كودك در مهد كودكها، مدارس و دبستان ها به فرد منتقل شود و ياد بگيرد كه كتاب ميتواند نقش مهمي در شكوفايي فكري و شخصيتي او داشته باشد. اما متاسفانه اين مساله آن طور كه بايد در نظام آموزشي ما مورد توجه قرار نميگيرد. ما در اين زمينه مستلزم فعاليتهاي جدي و فرواني هستيم و عادت به مطالعه يك امر اقتصادي است ضمن اينكه نبايد از ياد ببريم كه در صورتي كه فرد در سنين كودكي بي اعتنا به كتاب خواني باشد در بزرگسالي هم همين مشي را ادامه خواهد داد.