کد خبر: ۱۶۳۶۲۵
تاریخ انتشار: ۰۰:۲۵ - ۲۷ آبان ۱۳۹۰
زود ببر برو!

آیت الله بهجت نقل می کردند که برخی را شنیده ایم که در انفاق بسیار عجیب بوده اند و مثال به آخوند خراسانی می زدند که روزی مستحقی به در خانه شان می آید و از ایشان درخواست کمکی کند.ولی مرحوم آخوند وجهی در اختیار نداشته اند که به ةن سائل بدهند لذا قالیچه اتاق خود را بدو می دهند و می فرمایند:«زود ببر،برو، تا مهدی نبیند» مرحوم میرزا مهدی آیت الله زاده خراسانی بزرگترین فرزند اخوند بودند که در تهران وفات یافته و در مشهد مدفون هستند و از بخشندگی بسیاری برخوردار بوده است،لکن شاید در این داستان اگر حضور می داشته به جهت عدم سختی بیشتر مرحوم آخوند در کار اعطای زیرانداز به سائل خلل وارد می کرده است. شبیه همین داستان برای شیخ عبدالکریم حائری- از اعظم شاگردان آخوند خراسانی- اتفاق افتاده است.ایشان عقیده شان این بوده که طلبه باید "اعمی مسلک و لا قید" باشد.یعنی به فکر این نباشد که خورد و خوراک و پوشاک و لباسش چگونه باشد.باید هم و غم اصلی اش درس و فهم دین باشد.اتاق شیخ عبدالکریم یک زیر انداز وسط و دو کناره و یک روز انداز داشت.یک روز شخصی امده و ادعا کرد اینها مال من است و دزدیده شده! شیخ بدون درنگ انها را بدو داد و گفت بیا برای تو.یعنی در بند عوارض و حواشی زندگی نبود و نگفت بیّنه بیاور و شاهد بیاور و بدینصورت وقت خودش را تلف نکرده و از درس باز نمی ماند.
*********************

عسرت شدید

آخوند خراسانی بیشتر زندگانی خود را با فقر گذراند.حتی در دورانی که حوزه درسی اش مملو از شاگرد بود باز در نهایت عسرت بود ولی در عین حال توکلش بر خدا بود و به وظیفه خود مشغول بود. آیت الله بهجت از شخصی که پدرش از شاگردان مرحوم آخوند خراسانی است نقل می کرد که در زمانی که سقاها با مشک آب به خانه آورده و می فروختند روزی یک سقا به خانه آخوند امد و ظرف مخصوص آب را پر نمود.ولی مرحوم آخوند حتی اندک پولی نیز نداشت که وجه آب را بپردازد لذا سقا با کاسه تمام آب را به مشک برگرداند. ولی همین آخوند خراسانی در بذل و بخشش چه ید بیضایی داشته است.
*********************
*********************


با کودکان

مرحوم آخوند خراسانی مردی بردبار و گشاده رو بود.نسبت به شیطنت بچه ها اصلا ناراحت نمی شد و در هوای گرم تابستان عراق که به خانه می امد، و می خواست استراحتی بکند، چنانچه کودکان مشغول بازی و سر و صدا بودند متعرض انها نمی شد و اگر کسی می خواست برای رعایت حال او کودکان را سرزنش کند، می فرمود هیچ وقت مانع بازی آنها نشوید طبیعت کودک اقتضای سر و صدا و بازی را دارد.

و اجازه می دادند که بچه ها راحت باشند.کودکان نیز علاقه بسیار به ایشان داشتند و همیشه درب منزل می ایستادند تا پدر بزرگ بیاید و با آنها بازی کند.در زمستان و تابستان کودکانی را که بی خوابی داشتند بدون اینکه مادرشان را بیدار کند به آغوش می گرفت و راه می رفت و لالائی می خواند و انها را خوابانیده و سپس خود می خوابید.فرزندان بزرگش را محمد و احمد صدا می زد ولی دو کودک کوچش را که مادرشان فوت کرده بود حسین آقا و حسن آقا صدا می زدند و ظهرها تا آن دو بر سر سفره نمی آمدند لب به غذا نمی زد.

*************************


دعای خیر برای کافر

علمای راستین دین نه تنها درد حفاظت از عقاید حقه شیعیان و مسلمین را دارا می باشند بلکه تمایل دارند که مردم سایر ادیان و مذاهب نیز راه حق را بازیافته و به بیراهه عمر خود را طی نکنند.اوژن اوبن فرانسوی که شخصی مسیحی و غیر مسلمان است در سفری که از طریق ایران به عتبات نموده پس از ذکر گزارشی از وضع علمای عتبات و ترجیح علمای روشن بین نجف نسبت به علمای کربلا می نویسد که چهار تن در این زمان مجتهد برجسته شیعه اند و یکی از آنها آخوند ملا محمد کاظم خراسانی است.«در میان آنان برتری بلامنازع با اخوند ملاکاظم است که در واقع زعیم عالم تشیع و در نتیجه بزرگترین شخصیت مذهبی سراسر خاور میانه محسوب می شود» او پس از ذکر کوچکی خانه آخوند خراسانی و توصیف مقداری از شمایل ظاهری وی، از ملاقات خود با اخوند سخن می گوید و می نویسد:«او در باب تعالیم عالیه قرآن با من صحبت کرد و بالخصوص روی جنبه های بشردوستانه و خصوصیات فراگیر بودن احکام ان تکیه کرد.ضمنا با حالت محجوبانه ای در حق من دعا کرد که انشاء الله روزی چشمانم به حقایق اسلام باز و روشن شود» شاید بر همین جهت بتوان حمل نمود، جواب مسالمت امیز و نرم آخوند خراسانی به ادوارد براون برای عفو برخی مانند تقی زاده، چه اینکه مرحوم آخوند با اینکه درخواست براون را نمی پذیرد، ولی جوابی ملاطفت امیز و محترمانه به وی میدهد.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"