کد خبر: ۱۷۲۲۵۴
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۷ - ۰۶ اسفند ۱۳۹۰
 
آويني:‌ فيلم اكبر عبدي با بازي درخشاني كه در اولين ساخته سينمايي رضا عطاران يعني «خوابم مي آد» از خود به نمايش گذاشت هيات داوران بخش سينماي ايران اين دوره از جشنواره را مجاب كرد كه بدون هيچ شك و ترديدي سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل مرد را به او اهدا كنند، سيمرغي كه به گفته عبدي حكم زنگوله پاي تابوت را برايش دارد و او بايد خيلي زودتر از اين ها و براي فيلم هايي مثل «اي ايران» به كسب سيمرغ نائل مي شد. اكبر عبدي در گفت وگويي اعلام كرده كه اين سيمرغ را به همراه جايزه مالي جشنواره به تنها فرزندش الميرا، اهدا كرده است. بخش هاي برگزيده اين گفت وگو را در ادامه مي خوانيد.


گفتم من عمه همسر آقاي عبدي هستم

از ابتدا هم قدرت ريسك بالايي كه رضا عطاران داشت باعث شد اين اتفاق بيافتد. روزي كه رضا به خانه ما آمد به من گفت كه مي خواهم بشوي مادر من! دوست دارم طوري نقش را در بياوري كه اگر اسمت را به عنوان بازيگر اين نقش نزنيم، تماشاگر متوجه نشود يك مرد نقش مادرم را بازي كرده است. ما رفتيم و آقاي اميدواري و دوستانشان خيلي زحمت كشيدند و تست گريم من را اجرا كردند. من آن روز با همان چادر نمازي كه در فيلم ديديد و گريم به خيابان آمدم و هيچكس حتي شك هم نكرد كه من زن نباشم. با همان لباس و گريم به منزلم رفتم و نگهبان ساختمان از من پرسيد با كي كار داريد؟ گفتم با آقاي عبدي، گفت شما؟ گفتم من عمه همسر آقاي عبدي هستم اما نمي دانم منزل ايشان كدام طبقه است. نگهبان ساختمان من را تا دم در خانه همراهي كرد(خنده) به نظر من رضا خيلي خوب استانداردهاي كمدي را مي شناسد.


مادر رضا به خانم وداديان و البته مادر خودم شباهت هايي داشت
ما نمي خواستيم اما در نهايت اين اتفاق افتاد كه مادر رضا به خانم وداديان و البته مادر خودم شباهت هايي داشت.


گيتي جاه كارمند بانك بود و من در بازار تهران شاگردي مي كردم
من اينقدر كه به جايزه گرفتن ايشان(گيتي جاه) خوشحال شدم براي خودم شاد نشدم.آقاي گيتي جاه بيش از سي سال كارمند بانك بودند. آن زمان من در بازار تهران شاگردي مي كردم و سريال مراد برقي هم پخش مي شد و ناصر يكي از نقش هاي محوري آن را به عهده داشت. من آن ايام هر روز به بانك سپه مي رفتم و ايشان را از دور نگاه مي كردم و با خودم مي گفتم خدايا يعني مي شود من هم مثل ايشان روزي در تلويزيون باشم.


قاضياني يك هنرمند تمام عيار است
بازي خانم قاضياني را در «روزهاي زندگي» ديدم و فكر مي كنم ايشان سزاوار سزاوار كسب سيمرغ بودند. خانم قاضياني در هر كاري كه حضور داشتند بازي خوبي از خودشان به نمايش گذاشتند. نكته اي كه فكر مي كنم از ويژگي هاي اين خانم هست اين است كه خانم قاضياني خيلي باشعور و فكر بالا كارهايشان را انتخاب مي كنند. نه من با ايشان فاميل هستم و نه برخورد زيادي با ايشان داشتم اما به نظرم واقعا يك هنرمند تمام عيار است.


از فرهاد(اصلاني) دلخور هستم
بازي فرهاد(اصلاني) را نديده بودم چون يك مقدار از سر سريال «امام علي(ع)» دلخور هستم چون ايشان با نقشه آقاي شريفي نيا رفتند و جاي من صحبت كردند، اگر يك گوينده حرفه اي بود من دلخور نمي شدم اما حرف زدن فرهاد اصلاني به جاي نقش من نه تنها كمكي به من نكرد بلكه شايد به من لطمه هم زد. آقاي اصلاني شما بايد با من هماهنگ مي شديد و از من سوال مي كرديد كه چرا نقش را خودتان دوبله نكرديد؟ بازي خانم يكتا ناصر را هم متاسفانه نديدم و نمي توانم نظري در مورد ايشان داشته باشم.


عذاب وجدان گرفتم كه خودم را جاي بازيگر اميرو جا زده بودم
نقش اميرو در «ساز دهني» امير نادري نقش بود كه دوست داشتم بازي اش كنم! حتي با شيطنت چند جا گفتم كه بازيگر آن نقش من هستم. البته بعد از مدتي كه بزرگتر و بالغ تر شدم ديدم بازيگري كه اين نقش را بازي كرده بود عالي و شاهكار نقش را در آورده بود و شايد اگر من اين نقش را بازي مي كردم اين اثر را روي مخاطب نمي گذاشت و بعد عذاب وجدان گرفتم كه خودم را جاي بازيگر اميرو جا زده بودم.


در فيلم جيراني نقش يك شخصيت دوجنسه را بازي خواهم كرد
من دوست دارم نقش يك شخصيت دوجنسه را بازي كنم كه فكر مي كنم يك نوع كمدي تلخ و سياه هم هست. انشالله آقاي جيراني اين طرح را خواهند نوشت و كارگرداني اش خواهند كرد و من هم در آن بازي خواهم كرد. يك طرح قصه هم دارم كه انشالله تا چند وقت ديگر يكي از دوستان زحمت نوشتن اش را خواهد كشيد. اين طرح داستان يك پسر است كه يك جورهايي دچار عقب ماندگي ذهني است و در ويلايي در شمال سرايدار است و اتفاقاتي بين او و دختر صاحب ويلا مي افتد كه خط اصلي داستان را تشكيل مي دهد. دوست دارم اين قصه را در سينما كارگرداني كنم.
 
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"