کد خبر: ۱۷۴۷۳
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۷ - ۰۷ مرداد ۱۳۸۶

دبیرکل حزب الله لبنان در سخنانی به مناسب نخستین سالگرد پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی علیه لبنان تاکید کرد : هدف اصلی جنگ تابستان گذشته نابودی مقاومت بود اما این هدف محقق نشد و پیامدهای آن بیشتر از پیش بینی های دشمن بود.

سیدحسن نصرالله که از طریق‌ ویدئو کنفرانس‌ در جمع دهها هزار نفر از مردم بنت‌ جبیل‌ سخنرانی می کرد، افزود : مقاومت بار دیگر ثابت کرد اسرائیل سست تر از تارهای عنکبوت است.

وی تاکید کرد : ‌‌رژیم‌ صهیونیستی‌ همراه‌ امریکا وهم‌ پیمانانش‌ قصد داشت‌‌ برمقاومت‌ چیره‌ شود و آن را از بین‌ ببرد ‌‌اما لبنان‌ با اتحاد ملت‌ و ارتش‌ خود و درکنار مقاومت‌ توانست‌ اسطوره‌ شکست‌ ناپذیری‌ ارتش‌ صهیونیستی‌ را از بین‌ ببرد.

سید حسن نصرالله افزود : پس از پایان جنگ، صهیونیست ها جنگ ژوئیه سال 2006 را جنگ دوم لبنان نام نهادند این بدان معناست که آنها حمله سال 1982 را جنگ اول لبنان دانستند البته این طبق نامگذاری های آنهاست.

دبیر کل حزب الله یادآوری کرد: اسرائیل از سال 1948 که در سرزمین فلسطین ایجاد شده و این سرزمین مقدس را غصب و بخش زیادی از مردم فلسطین را مجبور به مهاجرت کرده در حالت جنگ علیه لبنان است .

وی ادامه داد، از آن روز و از زمان ایجاد این رژیم شیطانی ، متجاوز و غاصب در سال 1948 در حالت جنگ علیه لبنان است و اهالی جنوب لبنان بیشتر می دانند که از سال 1948 جنوب و ساکنان این منطقه به ویژه مناطق مرزی چه چیزهایی را از تجاوزات و خطرهای اسرائیل گرفته تا حمله سال 1978 ، حمله 82 ، جنگ ژوئیه 93 و جنگ آوریل 96 تحمل کرده اند این بدان معناست که از سال 1948 اسرائیل در حالت جنگ است.

دبیرکل حزب الله تاکید کرد : ما تصمیم این جنگ را اتخاذ نکردیم بلکه این جنگ را اسرائیلی های صهیونیست پیش از اینکه بسیاری از لبنانی ها متولد شوند بر لبنان و مردم لبنان تحمیل کردند و آنها همان کسانی هستند که تصمیم جنگ را علیه لبنان و قبل از ان علیه فلسطین ، علیه اعراب و همه امت اسلامی اتخاذ کردند.

سید حسن نصرالله گفت : این جنگ علیه لبنان از ابتدا شکل های مختلفی به خود گرفت از ترورها ، تهاجم ها ، اشغال ها ، بازداشت ها و بمباران گرفته تا جنگ ها.

وی افزود : بی تردید خطرناک ترین چیزی که لبنان در طول چند دهه با آن روبرو شده دو جنگ اول و دوم است که صهیونیست ها از آنها سخن می گویند جنگ اول لبنان حمله سال 1982 و جنگ دوم جنگ ژوئیه سال 2006 است.

وجه اشتراک مهم حمله 1982 و حمله سال 2006 :

دبیرکل حزب الله لبنان با بیان اینکه در این سخنرانی برخی وجه اشتراک مهم بین حمله سال 1982 و جنگ ژوئیه سال 2006دو هزار و شش در اهداف صهیونیست ها و نتایج آنها می پردازد ، افزود:در سال 1982 درباره نوع نقش امریکا در این جنگ و چراغ سبزی که دولت امریکا به دولت بیگن داد و مساحت جغرافیایی که به اسرائیل اجازه داده شد به آن حمله و آن را اشغال کند بحث و بررسی وجود داشت اما در جنگ ژوئیه سال 2006 که خطرناک ترین ، سخت ترین و بزرگترین بود چه از نظر اهداف چه از نظر نتایج یا بسیاری از رویدادها و حوادث، تصمیم امریکا علنی و برای همه جهان واضح و آشکار بود.

سید حسن نصرالله به حمایت کامل سیاسی و مادی امریکا از جنگ اسرائیل در ژوئیه دو هزار و شش علیه لبنان اشاره کرد و گفت : امریکا علاوه بر این اسرائیل را به منظور ادامه جنگ خود علیه لبنان تحت فشار قرار داد تا اهداف مورد نظر محقق شود.

دبیرکل حزب الله خاطر نشان کرد : در سال 1982 بحث و بررسی درباره نوع نقش بین المللی و موضع عربی و حقیقت موضع عربی در پوشش این حمله بود اما در ژوئیه سال 2006 حمایت بین المللی و پوشش عربی برای این جنگ وجود داشت یعنی در یک کلمه حمله سال 1982 جنگ امریکا و اسرائیل علیه لبنان بود اما جنگ دوم لبنان جنگ جهانی علیه لبنان بود و لبنان ، مردم ، مقاومت ، ارتش و همه افراد شریف این کشور در این جنگ در مقابل حمایت جامعه بین المللی ایستادند و این حقیقت است حقیقتی که هشت کشور صنعتی در نشستی که در ایام جنگ برگزار شد بیان کردند و این حقیقتی است که هرگز نباید از آن فرار کنیم.

دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه سخنرانی خود با اشاره به عبارت قرانی حسبنا الله و نعم الوکیل گفت : ما و شما از این اجماع بین المللی و از این ارتش ها و این تهدیدات دچار ترس و وحشت نشدیم.

سیدحسن نصرالله افزود : اما از نظر اهداف ، در سال 1982 اسرائیلی ها به طور علنی و واضح اهدافی را برای حمله خود به لبنان مطرح کردند هدف نخست نابودی سازمان آزادی بخش و خارج کردن سازمان های فلسطینی از لبنان و هدف دوم تشکیل قدرت سیاسی لبنانی طرفدار یا تابع اسرائیلی ها و امریکایی ها بود و هدف سوم امضای توافقنامه صلح با این قدرت سیاسی بود .

وی ادامه داد، اما اهداف جنگ ژوئیه سال 2006 فراتر ، خطرناک تر و گسترده تر از اینها بود و از لبنان فراتر رفت تا از همه منطقه سخن بگوید زمانی که کاندولیزا رایس در روزهای نخست جنگ با تکبر و آشکارا گفت که ما شاهد ولادت خاورمیانه جدید هستیم از این رو از ایجاد خاورمیانه جدید سخن گفت و زمانی که او و امثال او از خاورمیانه جدید سخن می گویند باید بدانیم که این خاورمیانه جدید به نفع امریکا و اسرائیل خواهد بود نه به نفع ملتهای منطقه ، در خاورمیانه جدید مکانی برای مقاومت و مبارزان ، بازدارندگی و بازدارندگان و کسانی که خواستار حاکمیت واقعی و زندگی با عزت و سربلندی هستند وجود ندارد.

سید حسن نصرالله تصریح کرد: هدف از خاورمیانه جدید بوشی و کاندولیزا رایسی ، ایجاد دولت های کوچک قومی و درگیر است که هر یک از آنها به امریکا و اسرائیل پناه ببرند تا حامی و ضامن حقوق طایفه ها و اقلیت های قومی و مذهبی باشند بدین ترتیب هدف جنگ ژوئیه سال 2006 از همه اهداف قابل تصور در لبنان فراتر رفت تا از خاورمیانه جدید ، منطقه جدید ، اینده لبنان ، فلسطین ، سوریه ، عراق ، اردن ، مصر ، عربستان ، کشورهای حوزه خلیج (فارس) و ایران سخن بگوید.

دبیرکل حزب الله لبنان خاطرنشان کرد:‌در این جنگ اهداف مشخصی برای لبنان مطرح شد و هدف نخست نابودی مقاومت لبنان و هدف دوم گسترش نفوذ گروه حاکم کنونی بود و در زمان جنگ اولمرت ، وزیر خارجه و وزیر جنگ او بسیار گفتند که می خواهند به گسترش نفوذ دولت فواد سنیوره در همه مناطق لبنانی کمک کنند و این شرم آور است برای لبنان ، مردم لبنان ، دولت لبنان و هر گروه سیاسی که ادعا می کند گروهی ملی است و صرف بیان این سخن حتی اگر بدون هماهنگی باشد امری توهین آمیز برای همه لبنانی ها است که اولمرت بیاید و بگوید که می خواهد نفوذ دولت لبنان را در همه مناطق لبنان با خون کودکان و زنان لبنان ، تخریب خانه های لبنان و این همه خسارت وارد کردن به لبنان گسترش دهد و همه می دانند که دولت نفوذ خود را در همه مناطق به ویژه جنوب لبنان گسترش داده است.

دبیرکل‌ حزب‌ الله‌ لبنان‌ با اشاره‌ به‌ ادعای‌ رایس‌ وزیر امور خارجه‌ امریکا که‌ در ابتدای‌ جنگ‌ پارسال‌ مدعی‌ شده‌ بود منطقه‌ خاورمیانه‌ منتظر مولود جدیدی‌ به‌ نام‌ خاورمیانه‌ جدید است‌ ، گفت‌ : مقاومت‌ مردم‌ لبنان‌ توانست‌ در33 روز این‌ ادعا را نقش‌ برآب‌ کند و‌‌ ما این‌ پیروزی‌ را به‌ ملت‌ لبنان‌ و همه‌ مسلمانان‌ و مظلومان‌ جهان‌ اهدا می کنیم.

نصرالله گفت : شما اهالی جنوب و ساکنان این منطقه بخوبی می دانید که مقاومت هیچ وقت در سرزمین شما و در میان شما اعمال قدرت نکرده است و مقاومت حضور غیر علنی داشت زیرا برای خود فقط یک ماموریت می دید و آن دفاع از لبنان ، سرزمین ، کرامت ، خون ، حاکمیت و شرف است و مشکلی به نام حاکمیت دولت یا سیطره دولت یا وجود دولت در جنوب یا دیگر مناطق وجود نداشت اما آنها این را در اهداف ذکر کردند و اگر بخواهیم با بد گمانی به ان نگاه کنیم می گوییم که اسرائیلی ها به وضوح اعلام می کنند قدرت بخشیدن به یک گروه لبنانی برای سیطره بر لبنان به ضرر یک گروه لبنانی دیگر از اهداف این جنگ بود.

دبیر کل حزب الله لبنان باردیگر با بیان اینکه پیروزی حزب الله لبنان مغایر امریکا و اسراییل بود و آنها باید تبعات شکست خود را تحمل کنند، افزود: هدف امریکا و اسراییل تقویت دولت فواد سینیوره، نخست وزیر لبنان بود اما آنها در این زمینه نیز شکست خوردند زیرایک بار یک میلیون و بار دیگر یک میلیون و نیم لبنانی به خیابان ها ریختند و خواستار تشکیل یک دولت وحدت ملی شدند.

وی‌ در این حال تکرار کرد ، این‌ جنگ‌ تنها جنگ‌ اسرائیل‌ با لبنان‌ نبود بلکه‌ جنگ‌ همه‌ جنایتکاران‌ دنیا به‌ سرکردگی‌ امریکا و هم‌ پیمانانش‌ با مقاومت‌ برخواسته‌ از مردم‌ فداکار لبنان‌ بود اما ما در این‌ جنگ‌ توانستیم‌ تواناترین‌ نیروی‌ هوایی‌ منطقه‌ و چهارمین‌ ارتش‌ جهان‌ را شکست‌ دهیم .

دبیرکل حزب الله لبنان در بخش دیگری از سخنانش درباره آزادی دو نظامی اسیر صهیونیست گفت : تنها راه آزادی آنان مذاکره غیرمستقیم و مبادله آنها با لبنانی زندانی در اسراییل است.

یکی از اهداف تجاوز اسرائیل به لبنان دستیابی به توافقنامه های امنیتی

دبیرکل جنبش مقاومت حزب الله لبنان در ادامه این سخنرانی تلویزیونی گفت: سومین هدف از تجاوز اسرائیل به لبنان دستیابی به توافقنامه های امنیتی با دولتی است که تصور می کردند به زودی کل لبنان را تحت حاکمیت خود خواهد گرفت ، توافقنامه هایی که دست کم در امور امنیتی و در شرایط بهتر در امور سیاسی باشد.

چهارمین هدف آنها آزاد سازی یا بازپس گیری دو نظامی اسرائیلی بدون هیچ گونه قید و شرط بود.

نصرالله در ادامه گفت:خب با توجه به اهدافی که آنها در جنگ اول و دوم لبنان دنبال می کرده اند حال ببینیم به چه چیزی دست یافته اند.

آنها در جنگ اول لبنان دستاوردهایی داشتند.

آنها سازمان آزادیبخش فلسطین، ساف را هدف قرار دادند و بخش اعظم نیروهای مقاومت و گروه های فلسطینی را از لبنان بیرون راندند ، بخش قابل توجهی از خاک لبنان را اشغال کردند و تا بیروت پیش رفتند ، با زور تانک ها و تجهیزات جنگی شان حاکمیت سیاسی خود را در لبنان اعمال کردند.

پس از آن توافقنامه 17 مه نیز به لبنانی ها تحمیل شد ،اما این دستاوردها دوام زیادی نداشت و به تدریج فروریخت.

نتیجه تحولات داخلی و منطقه ای این بود که مقاومت جدی لبنان از میان نیروهای متعدد و مختلف و با اسامی متفاوت متولد شد که گروه های مقاومت امل و جبهه مقاومت ملی لبنان و مقاومت ملی لبنان و مقاومت اسلامی از جمله این گروه ها بودند که در عرصه مقاومت به فعالیت پرداختند. همه ما می دانیم بین افرادی که مبارزه می کنند تفاوت وجود دارد ، میان برادر فلسطینی که در خاک لبنان مبارزه می کند با لبنانی که در خاک لبنان مبارزه می کند تفاوت وجود دارد.

همچنین میان یک فلسطینی ای که در کرانه باختری مبارزه می کند با فرد دیگری که در لبنان مبارزه می کند نیز تفاوت وجود دارد.

مقاومت ساکنان یک سرزمین بسیار قوی تر و قدرتمندانه تر و تاثیر گذارتر است.

نصرالله گفت : حاکمیت سیاسی که اسرائیلی ها در آن زمان به ما تحمیل کردند به انزوا کشیده شد. توافقنامه 17 مه نیز بی اثر شد و سرانجام لغو شد و اسرائیل در سال 1985 به نوار مرزی سابق عقب نشینی کرد و اهداف به دست آمده از جنگی که از سال 1982 آغاز شده بود طی سه سال از بین رفت اما رنج جنوب و کل لبنان به علت ادامه اشغالگری و بازداشت صدها لبنانی در زندان خیام و زندان های دیگر رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی ادامه یافت.

آنها تصور می کردند که ساکنان این سرزمین دست از اراضی شان خواهند کشید ، اما ما نگذاشتیم بنت جبیل و مرجعیون و حصبیا و کفر شوبا و شبعا و همه روستاهای دیگر لبنان تحت اشغال باقی بماند یا زندانیان ما در بند اشغالگران باقی بمانند و بدین شکل پس از 1985 نیز به صورت جدی مقاومت ادامه یافت و جنگ فرسایشی بلندمدتی آغاز شد و هدف از جنگ های تابستان 1993 و خوشه های خشم در سال 1996 نابودی مقاومت و پایان دادن به آن و ادامه حضور اشغالگران در سرزمین ما بود اما شکست خوردند و مقاومت ادامه یافت و شهادت نیروهای مقاومت و در راس آنها سید عباس موسوی سید شهدای مقاومت و همسرش و فرزندش و کشتار قانا و دیگر اماکن و ویرانگری منازل مسکونی و غیره هیچ یک نتوانست مقاومت را متوقف کند تا آنکه صهیونیستها از ادامه حضور در سرزمین ما مایوس شدند و در 15 مه سال 2000 عقب نشینی کردند و مقاومت در این روز همه طرح ها اهداف صهیونیست ها را نقش بر آب کرد.

نصرالله در ادامه گفت : اگر به مسائل دقت کنیم از سال 1982 تا 1985 به مدت سه سال و از این سال تا 2000 به مدت 15 سال و جمعا به مدت 18 سال لبنانی ها متحمل اهداف و نتایج و پیامدهای جنگ 1982 بودند، اما سرانجام لبنان پیروز شد و مقاومت اکنون در بنت جبیل ایستاده است تا پیروزی لبنان را به لبنان و کل اعراب و مسلمین و کل مظلومان و مستضعفان جهان اهدا کند و به همه نیروهای مقاومت و شهدای فلسطینی و لبنانی و ارتش لبنان و نیروهای عربی سوریه وغیرنظامیان و ساکن جنوب لبنان و اردوگاه های فلسطینی و دیگران این پیروزی را یادآوری کند.

نصرالله در ادامه با اشاره به جنگ تابستان 2006 گفت: چه برسر این اهداف آمد ، با افتخار و پس از خدا به برکت شهدا و مجاهدین و پایداری و ایثارگری شما مشاهده می کنیم که اهداف جنگ دوم که فراتر از لبنان و خطرناک تر از جنگ قبلی بود همگی فقط طی 33 روز نقش بر آب شد و جادوی جادوگران معکوس شد و نتایج و پیامدهای آن در میان دشمنان بسیار بیشتر از آن بود که دشمن صهیونیستی و حامیان آن تصور می کردند.

نصرالله افزود : پس از 14 مه 2006 دیگر خاورمیانه جدیدی وجود ندارد و این نقشه برباد رفت. شما هم مثل من اکنون شاهد هستید که کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه امریکا برای همیشه زبانش را در کام کشید ، خون شما و فرزندان شما در جای جای سرزمین لبنان به زمین ریخته است.

آیا آنها توانستند مقاومت را نابود کنند؟ آیا آنها توانستند مقاومت را خلع سلاح کنند؟ آیا آنها توانستند به ساختار جهادی آن آسیبی برسانند؟ آیا آنها توانستند به اراده وعزم و روحیه و نشاط و شادابی آن آسیبی برسانند؟ نه همه شما می دانید که این گونه نیست.

نصرالله گفت : من می خواهم جهان و دشمن بشنود: مقاومتی که در تابستان 2006 جنگید اکنون در مقابله با تجاوز گری بسیار قوی تر و قاطع تر و بازدارنده تر و مصمم تر است.

اما دولت لبنان که می خواهد با ابزار جنگی و سلاح و اتش حاکمیت خود را گسترش دهد، پس از پایان جنگ محبوبیت غالب خود را به علت اقداماتش در ایام جنگ و پس از ان و به علت انحصارطلبی و مخالفت با مشارکت ملی، ازدست داده است و به این شکل مشروعیت خود را نیز از دست داده وغیرقانونی شده است.

امریکا و اسرائیل موجب شدند گروه حاکم در چنین ایامی با وضع فعلی روبرو شود و بیش از یک میلیون لبنانی و ده روز بعد یک و نیم میلیون لبنانی تجمع کنند و بگویند شماباید بروید، شما دولت شکست خورده ای هستید و ما دولت وحدت ملی و مشارکت ملی حقیقی می خواهیم. قدرتها و حکام و مقامات جهان باید هرگونه حمایت سیاسی و معنوی خود را از این گروه به عمل بیاورند تا بتواند موضع سیاسی خود را حفظ کند.

در جنگ 33 روزه می خواستند چهره لبنان را تغییر دهند.

دبیرکل جنبش مقاومت حزب الله لبنان در ادامه این سخنرانی گفت : آنها می خواستند به وسیله این جنگ چهره لبنان را تغییر دهند و از طریق یک گروه خاص آن را به کشوری تحت سلطه انحصاری خود تبدیل کنند اما رویاهای این گروه برباد رفت.

رویای انحصار طلبی و سلطه جوئی آنها روز به روز بیشتر به سوی نابودی رفت ، نمی توان چنین حاکمیتی را بر اکثریت مردمی لبنان حاکم کرد ، در این کشور هرگروهی که تحت پشتیبانی دیگران است نمی تواند حکومت کند ، هردولتی که در لبنان به وجود اید باید پشتوانه مردمی داشته باشد و اوضاع به وجود امده فعلی نادر است و هیچگاه مطلوب نبوده است.

اسرائیلی ها حتی هدف اعلام شده خود را که آزاد سازی بی قید و شرط دو اسیر نظامی بود محقق نکردند ، عزیزان من اهداف جنگ جولای در مدت 33 روز با مقاومت و صبر و دعا و مقاومت و وحدت و حضور شما برباد رفت و از هم پاشید و اهداف اولمرت و دستاوردهای دولت وی به این اندازه کوتاه شد که بگوید من (سید حسن نصرالله) نمی توانم در خیابان های بیروت تردد کنم.

من اولا می خواهم به اولمرت تاکید کنم که در خیابان های بیروت تردد می کنم ، اما فرض کنیم که این هدف تحقق یافته است ، این اظهارات اولمرت در این صورت محکومیت اسرائیل است ، این لکه ننگی بر پیشانی رژیمی است که طرح اسرائیل بزرگ و پس از آن اسرائیل عظیم را داشت ، این لکه ننگی بر رژیمی است که می خواست اراده خود را برملت های عرب و حکومت های آنها تحمیل کند ، این لکه ننگی برای رژیمی است که ادعا می کند ارتش آن از قوی ترین ارتش های جهان است.

این لکه ننگی برای رژیمی است که ادعا می کند قویترین نیروی هوائی را در خاورمیانه دارد ، این رژیم عظیم و این ارتش قدرتمند که دستگاه نظامی ویرانگر امریکا از ، آن پشتیبانی می کند اهدافش به باد رفت و تا این حد کاهش یافت که نصرالله نمی تواند در خیابان های بیروت تردد کند.

نصرالله در ادامه افزود: فرض کنیم که این امر صحت داشته باشد ، خب در بدترین اوضاع این گونه شده است که من نمی توانم در خیابان های بیروت راه بروم ، اما اوضاع اسرائیل پس از جنگ جولای چگونه شده است؟ اوضاع اولمرت پس از این جنگ چگونه شده است؟ اکنون تنها سه تا هشت درصد از اسرائیلی ها از او حمایت می کنند ، ارتشی که شکست ناپذیر بود اکنون در نظر افکار عمومی خود به ارتشی توخالی و پوچ تبدیل شده است.

اسرائیل ابهت و تصویری را که می خواست ،آن را ترمیم کند به طور کامل از دست داد ، در سال 2000 این ابهت به لرزه در آمد و درسال 2006 این ابهت فروپاشید.اسرائیل اکنون کجاست؟ و مقاومت کجاست؟

نصرالله در ادامه با اشاره به روستاهای مرزی جنوب و مقاومت 33 روزه ان که به گفته وی به اسطوره مقاومت و پایداری تبدیل شد افزود:از مهمترین و بزرگترین ناکامی های اسرائیل، از اعتراف های دشمن و بررسی های کمیته وینوگراد که امور بسیاری را شامل می شود می خواهم به دو مورد اشاره کنم.

مورد نخست شکست نیروی هوائی اسرائیل در متوقف کردن حملات موشکی است که جبهه داخلی رژیم صهیونیستی را به لرزه دراورد و برخی اماکنی را هدف قرار گرفت که از جنگ سال 1976 تاکنون بی سابقه بود. قویترین نیروی هوائی خاورمیانه به این شکل به طور کامل شکست خورد ،

زیرا تا روز سی وسوم جنگ، مجاهدان مقاومت از مرزهای لبنان با فلسطین اشغالی و از مواضع مرزی موشک هایشان را شلیک می کردند و این افزون بر مناطق دیگرغیر مرزی بود.

دومین نکته شکست عملیات نیروی زمینی ارتش اسرائیل بود که تصمیم داشت روستاهای مرزی را اشغال کند و امور زیربنائی نیروهای مقاومت را در نزدیک مرز منهدم کند ، آنها فکر می کردند با اشغال مناطق مرزی می توانند از یک سو مانع از شلیک موشک های ما شوند و از سوی دیگر توان نظامی زیربنایی نظامی ما را تضعیف کنند و حمله به مابقی مناطق تسهیل شود.

آنها می خواستند پس از اشغال این منطقه به رود لیطانی برسند ، آنها به ویژه پس از آن که فهمیدند نیروی هوائی شان در هدف قرار دادن امور زیربنائی مقاومت شکست خورده است تصمیم گرفتند عملیات زمینی انجام دهند و 4 لشکر از جمله لشکرهایی زرهی را اعزام کردند و مهمترین نیروهای ویژه خود را وارد عمل کردند تا این روستاهای مرزی را اشغال کنند و تلاش کنند به رود لیطانی برسند ، اما چه روی داد.

اولین درگیری ها در مارون الراس بود و همه می دانند که این روستا چه اوضاعی دارد و با وجود اوضاع سخت آنجا نیروهای مقاومت جنگیدن و به دشمن ضربه وارد کردند و دشمن ان گاه دربرابر مقاومت عیتاالشعب قرار گرفت و همه می دانند که این منطقه چقدر با مرز فاصله دارد ، آنها در روستاهای دیگر این منطقه نیز در برابر نیروهای مقاومت قرار گرفتند که من در اینجا از ذکر نام آنها خودداری می کنم.

اسرائیل تصمیم داشت با اقدامی زمینی نتیجه بگیرد و فکر می کرد این اقدام موجب یکسره شدن کار مقاومت می شود ، این اقدام اشغال بنت جبیل عیناتا و عیترون بود.انها چرا می خواستند این اقدام را انجام دهند.ما نیازی به تحلیل و تفسیر این امر نداریم زیرا اسرائیلی ها خود از ان سخن گفته اند، آنها می گویند علت این امر آن است که مراسم جشن پیروزی در سال 2000 در این منطقه برگزار شد و فردی که در ان مراسم سخنرانی می کرد خطاب به ملت لبنان و ملت های عرب گفت اسرائیل از تار عنکبوت هم سست تر است.

حالوتس در آن زمان گفت : بنت جبیل نماد است زیرا نصرالله سخنرانی تار عنکبوت را در این محل انجام داد و افرادی در آن حضور دارند که از آن دفاع می کنند و ماموریت ما اکنون این است که آنها را در این محل هدف قرار دهیم.

مطبوعات اسرائیل نوشتند سخنرانی تارعنکبوت فرماندهان ارشد اسرائیل را دیوانه کرده است و آنها لشکرهای نیروهای نخبه خود را اعزام کردند تا آثار خفت و خواری خود را در بنت جبیل محو کنند. اولمرت و پرز می خواستند (به لفظ خودشان) محلی را که سید حسن نصرالله در آن زمان در آنجا به مناسبت پیروزی سخنرانی کرده بود تصرف کنند اما به نتیجه نرسیدند و بنت جبیل که در سه کیلومتری مرز اسرائیل است یک بار دیگر به نماد شکست صهیونیست ها تبدیل شد.

بینی کنتز فرمانده مستعفی نیروی زمینی اسرائیل می گوید:" سخنرانی پیروزی نصرالله در بنت جبیل بود و این محل باید برچیده شود" ، ببینید چقدر مغز آنها کوچک است آنها می خواهند یک منطقه را به طور کامل محو کنند به علت آن که فردی امده است در اینجا گفته است انها از تار عنکبوت هم ضعیف ترند.

آنها سرانجام تصمیم گرفتن نام آن را تارهای فولادین بگذارند تا بگویند اسرائیل تارهای پولادین است و سست تر از تارهای عنکبوت نیست، اما نیروهای مقاومت و شیران خدا در این منطقه و در این سرزمین صحت این کلام را که اسرائیل از تار عنکبوت نیز سست تر است ثابت کردند،عنکبوت و لانه عنکبوت و تار عنکبوت ممکن است برخی کودکان و بزدلان و ترسوها را به هراس اندازد اما مردان خدا و شما را نه عنکبوت و نه چیزی که قوی تر از ان باشد نمی هراساند.

اراده شما از فولاد و اهن محکم تر است و شما این را ثابت کرده اید.

فرمانده منطقه شمالی نیروهای اسرائیل پس از جنگ گفت : حالوتس به من گفته است شما با سه لشکر از مجموع پنج لشکر دربنت جبیل و عیناتا و مارون و عیترون و همه این روستاها جنگ را درست اداره نکردید و ما هیچ کاری نکردیم، آنها تلاش کردند از طریق این منطقه وارد لبنان شوند و مارون را اشغال کردند و به عیترون تجاوز کردند و نیروهای مقاومت در ان در برابر متجاوزان پایداری کردند.

آنها با محاصره بنت جبیل و عیناتا وارد این منطقه شدند و تلاش کردند از محورهای مختلف وارد لبنان شوند و تانک ها و نیروهای پیاده و چتربازان آنها از مناطق مختلف سعی کردند وارد لبنان شوند اما در همه مناطق و معابر مردان خدا در کمین انها بودند.انها بیدارو هوشیار دشمن را غافلگیر کردند و با مبارزات خود آنها را به وحشت انداختند و از هم پاشیدند و بیرون راندند.

این گروه اندک مومن توانستند تانکها و لشکرها و گردانهای و گروهانهای آنها را از هم بپاشند و نیروی هوائی و گلوله باران های آنها بی نتیجه و بی فایده ماند و شهدا و مبارزان قهرمان ما در همه تپه ها و دره ها و خانه به خانه و از یک درخت زیتون تا درخت دیگر مبارزه کردند.اگر نوشته های اسرائیلی ها را درباره این جنگ ها بخوانید مشاهده می کنید نیروهای مجاهد شگفت آورترین حماسه ها و صحنه های مقاومت و قهرمانی را در ان مناطق با استفاده از مسلسل و آرپی جی و بمب و نارنجک و موشک های ضد تانک و جنگ های تن به تن با نظامیان تابیخ دندان مسلح اسرائیلی به وجود آوردند.

آنها این حماسه ها را در جنوب و بقاع و امتداد سواحل لبنان بارها تکرار کردند اما متاسفانه ماتاکنون به علت مسائل داخلی به وجود امده در لبنان توان نشان دادن این جزئیات را به جهان نیافتیم ،بدترین شرایط نظامی که حملات هوائی و گلوله باران های توپخانه ای و هوائی وجود داشت و هزاران مورد حمله صورت گرفت و خانه ها و ساختمانهای بسیاری ویران گردید سرانجام منجر به آن شد که اسرائیلی ها با تانک های منهدم شده شان و اجساد کشته شدگان و زخمیان و حتی نظامیانی که زنده مانده بودند عقب نشینی کنند و وارد بیمارستانهای مختلف و از جمله روانی شوند.

دهها هزار صهیونیست اعم از فرماندهان و رهبران و دولت و افسران ارشدشان از فرماندهی ستاد ارتش گرفته تا فرمانده منطقه شمالی تا فرمانده عملیاتی و لشکرهای نیروهای زبده و لشکرهای زرهی و تانک ها در مقابل عده ای محدود از فرزندان شما و از ساکنان مجاهد روستاهای شما قرار گرفته بودند که شاید اسلحه و فن اوری کافی نداشته باشند اما باایمان هستند و در جهان بی نظیرند.

برادران و خواهران این پایداری در این روستاها و در امتداد مرزهای جنوب و در امتداد رود لیطانی و منطقه ضاحیه در جنوب بیروت و همه اماکن دیگر اسرائیل را وادار کرد تا بخوبی بفهمد که ورود نظامی به روستاهای ما هزینه گزافی دارد.شاید بتواند وارد یک روستایی در جائی شود چنان که در مارون الراس و برخی روستاهای جنوب این کار را کرد اما می داند که هر گونه ورود به این مناطق برایش پرهزینه خواهد بود و به همین علت این ارتش قدرتمند منتظر ماند تا شبانگاه به مانند سارقان و دور از چشم مجاهدان در روزهای پایانی جنگ با عبور از میان دشت ها از کوتاه ترین راه ممکن به رود لیطانی برسد تا دستاوردی سیاسی برای خود کسب کند تا روحیه اش تضعیف نشود و با احمق فرض کردن مردم اسرائیل و ملت های جهان ادعا کند که نظامیانش به رود لیطانی رسیده اند و اینگونه خود رادرمعرض ریشخند مردم اسرائیل قرار دهد ، آنها حتی نتوانستند در این زمینه نیز به نتیجه برسند.

فرزندان شما در هنگام شب هم دربرابر آنها مقاومت کردند و تانک های آنها را منهدم ساختند ما در همه جا حضور داشتیم و با آنها درگیر می شدیم.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"