|
آمار مرگ و میر مبتلایان به سرطان مورد دیگری است که دکتر اکبری به آن اشاره کرده و میگوید: «71 درصد مبتلایان به سرطان سینه در کشور ما 5 سال امید به زندگی دارند که در برخی موارد این مدت به 8 سال نیز میرسد، اما چون سرطان معده دیر تشخیص داده میشود جزو سرطانهای کشنده در دنیا و کشور ما محسوب میشود و فقط 12.8 دهم درصد مبتلایان که بیشتر آنها را آقایان تشکیل میدهد برای مدت 5 سال زنده میمانند و مابقی قبل از 5 سال فوت میکنند.» وی با اشاره به این نکته که در حال حاضر عدالت دربهره مندی از درمان برای مبتلایان به سرطان سینه درکشور رعایت نمیشود، میگوید: «در برخی از موارد بسیاری از بیمارانی که نیاز به دارو و درمان خاصی دارند از این درمان بیبهره میمانند چرا که مراکز جامع کنترل و درمان سرطان سینه در کشور وجود ندارد و نمیتوان از اهمیت مشاورههای روان شناسی برای مبتلایان به این بیماری و دیگر انواع سرطان غافل ماند.»
کمبود اعتبار مهمترین چالش بهداشت ودرمان
شهاب الدین صدر،رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران نیز با اشاره به هزینههای بالای درمان در کشور میگوید:« در حال حاضر یکی از چالشهای جدی نظام سلامت کمبود اعتبار است و عمدهترین نگرانی ما، تحمیل هزینه های اضافی و سقوط بیماران و خانواده های آنان به زیر خط فقر پس از یک دوره درمان است.» وی تاکید میکند: «اگر موضوع سلامت در جایگاه واقعی و اولویت اول تا پنجم کشور قرار گیرد و سرانه سلامت رشد کافی و مناسبی داشته باشد بسیاری از مشکلات این حوزه و فشارهای مالی ناشی از درمان بیماریها از روی دوش مردم برداشته خواهد شد.»
تقویت صندوقهای بیمهای و حمایتی،واقعی کردن تعرفهها و بهبود ساختار سلامت ملی از موارد دیگری است که صدر به آنها اشاره کرده و میگوید: «عمدهترین نگرانی ما، تحمیل هزینه های اضافی و سقوط بیماران و خانواده های آنان به زیر خط فقر پس از یک دوره درمان است که حل این چالش بیش از هر چیز به مسئولان و قانونگذارانینیاز دارد که مسائل و مشکلات اصلی و واقعی حوزه سلامت را بدانند و در جهت حل آنها قدم بردارند.» دکتر واعظ مهدوی، فوقتخصص فیزیولوژی از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز با اشاره به این نکته که بعد از اجرای قانون هدفمندی یارانهها 2هزار و 300 میلیون تومان بار مالی به سیستم درمانی کشور تحمیل شده است،می گوید: «برای تامین این هزینهها هیچ محلی پیشبینی نشده و ناگزیر باید برای تامین آنها دست به دامن تعرفهها شد و آن را افزایش داد و در صورتی که قیمت و تعرفهها در بیمارستانهای دولتی و خصوصی افزایش پیدا کند این عمل منجر به افزایش پرداخت هزینهها از جیب مردم میشود.»
وی با اشاره به این نکته که این هزینهها قطعا اقشار ضعیف جامعه را به زیر خط فقر میبرد، تاکید میکند: «دکتر لنکرانی وزیر سابق بهداشت و درمان طی پژوهشی برآورد کرده بود که حدود یک تا دو درصد از جمعیت شهری در اثر هزینههای کمرشکن درمان به زیر خط فقر میروند؛ این پژوهش برای قبل از اجرایی شدن هدفمند کردن یارانهها بود اما مطالعات بعدی نشان داد که این رقم افزایش پیدا کرده و به 3 تا 4 درصد رسیده است.»
واعظ مهدوی در خصوص هزینههای کمرشکن درمان در ابتدای برنامه چهارم توسعه میگوید: «جمعیت دچار هزینههای کمرشکن درمان در ابتدای برنامههای چهارم حدود 3/2 درصد برآورد شده بود که این افراد کسانی هستند که بیش از 40 درصد از هزینههای کلی زندگیخود را خرج هزینههای درمانی میکنند. براین اساس درقانون برنامه چهارم هدفگذاری شده بود که این میزان به «یک درصد» کاهش پیدا کند اما در طول سالهای برنامه چهارم این هدف نهتنها محقق نشد بلکه افزایشهایی نیز پیدا کرد و براساس محاسبات ما به 9 تا 13 درصد رسیده است.» وی با تاکید بر این نکته که تاکنون هیچ برآورد ملی معتبری در این زمینه از سوی دولت اعلام نشده است میگوید: «با توجه به افزایش قیمت هزینههای بهداشتی درمانی و بار مالی این قانون که به سیستم بهداشت و درمان کشور تحمیل شده است و از جیب مردم پرداخت میشود، میتوان تصور کرد که جمعیت
دچار این هزینهها بالاتر برود و بسیاری از گروههای دیگر جامعه شهرنشین کشور بر اثر این هزینهها به زیر خط فقر بروند یا بسیاری از اشخاص به دلیل عدم توانایی پرداخت این هزینهها به بیمارستان مراجعه نکنند.»