|
به گزارش واحد مرکزی خبر ، رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان بسیار مهمی در جمع 120 تن از سران و مقامات کشورهای پنج قاره جهان، با اشاره به شرایط حساس گیتی و عبور جهان از یک پیچ تاریخی بسیار مهم و نشانه های بروز نظام نوین چند وجهی در مقابل نظام یک جانبه گرایی سلطه، به تبیین فرصت های نوید بخش پیش روی کشورهای مستقل و آرمانهای اصلی کشورهای غیر متعهد و همچنین نشانه های لبریز شدن پیمانه صبر مردم جهان بویژه ملتهای غرب از ساختارهای معیوب، منسوخ، ناعادلانه و غیر دموکراتیک هندسه غلط بین المللی موجود، پرداختند و تاکید کردند: جنبش عدم تعهد باید نقش جدیدی در شکل گیری نظم نوین بین المللی ایفاء کند و اعضاء این جنبش می توانند با همافزائی امکانات و ظرفیتهای گستردهی خود، برای نجات جهان از ناامنی و جنگ و سلطهگری نقشی تاریخی و ماندگار بیافرینند. متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است: بسمالله الرحمن الرحیم الحمدلله ربالعالمین و الصلوة و السلام علی الرسول الاعظم الأمین و علی آله الطاهرین و صحبه المنتجبین و علی جمیع الانبیاء والمرسلین ما در اینجا گرد آمدهایم تا به هدایت و کمک پروردگار، حرکت و جریانی را که در 6دههی قبل با هوشمندی و موقعیتشناسی و شجاعت چند تن از رهبران سیاسی دلسوز و مسئولیتپذیر پایهگذاری شد، به اقتضای موقعیتها و نیازهای امروز جهان، ادامه دهیم و بلکه به آن جانی تازه و تحرکی دوباره ببخشیم. میهمانان ما از مناطق جغرافیائی دور و نزدیک در اینجا گرد آمده و متعلق به ملیتها و نژادهای گوناگون و دارای تعلقات اعتقادی و فرهنگی و تاریخی و وراثتی متنوعاند، ولی همانطور که احمد سوکارنو یکی از بنیانگذاران این جنبش در کنفرانس معروفِ باندونگ در سال 1955 گفت، مبنای تشکیل عدم تعهد، نه وحدت جغرافیائی یا نژادی و دینی، بلکه وحدت نیاز است. آن روز کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، به پیوندی که بتواند آنها را از سیطرهی شبکههای اقتدارگرا و مستکبر و سیریناپذیر، مصون بدارد نیازمند بودهاند؛ امروز با پیشرفت و گسترش ابزارهای سلطهگری، این نیاز همچنان پابرجاست. من میخواهم حقیقت دیگری را مطرح کنم. این حقیقت تابناک دارای چنان ظرفیتی است که قادر است پایه و پشتوانهی تشکیل جوامع آزاد و سرافراز و برخوردار از پیشرفت و عدالت توأماً گردد و شعاع معنویت را بر همهی فعالیتهای مادّی و دنیائی انسانها نفوذ دهد و بهشتی دنیائی ـ پیش از بهشت اخروی موعد ادیان الهی ـ برای آنان فراهم آورد. و نیز همین حقیقیت مشترک و همگانی است که می تواند شالوده ریز همکاریهای برادرانهی ملتهائی باشد که از نظر شکل ظاهری و سابقهی تاریخی و منطقهی جغرافیائی شباهتی به یکدیگر ندارند. همکاریهای بینالمللی هرگاه برچنین شالودهئی استوار باشد، دولتها ارتباطات میان خود را نه براساس ترس و تهدید یا افزونطلبی و منافع یکجانبه یا واسطهگریِ افراد خائن و خودفروش، بلکه بر پایهی منافع سالم و مشترک، و برتر از آن، منافع انسانیت بنا می کنند و وجدان بیدار خود و خاطر ملتهای خود را از دغدغهها آسوده می سازند. این نظم آرمانی، در نقطهی مقابل نظام سلطه قرار دارد که در قرنهای اخیر، قدرتهای سلطهگر غربی ـ و امروز دولت زورگو و متجاوز آمریکا ـ مدعی و مبلّغ و پیش قراول آن بودهاند و هستند. میهمانان عزیز! ما در گذشتهی نزدیک، شاهد شکست سیاستهای دوران جنگ سرد و نیز یک جانبهگرائیِ پس از آن بودهایم. جهان با عبرتآموزی از این تجربهی تاریخی، در حال گذار به نظام بینالمللی جدیدی است و جنبش عدم تعهد می تواند و باید نقش نوینی ایفاء کند؛ این نظام باید بر پایهی مشارکت همگانی و برابری حقوق ملتها استوار باشد، و همبستگی ما کشورهای عضو این جنبش برای شکلگیری این نظم نوین، از ضرورتهای بارز عصر کنونی است. خوشبختانه چشمانداز تحولات جهانی، نویدبخش یک نظام چند وجهی است که در آن، قطبهای سنتی قدرت، جای خود را به مجموعهئی از کشورها و فرهنگها و تمدنهای متنوع و با خاستگاههای گوناگون اقتصادی و اجتماعی و سیاسی می دهند. اتفاقات شگرفی که در سه دههی اخیر شاهد آن بودهایم آشکارا نشان می دهد که برآمدن قدرتهای جدید با بروز ضعف در قدرتهای قدیمی همراه بوده است. این جا به جائی تدریجی قدرت، به کشورهای عدم تعهد فرصت می دهد تا نقش مؤثر و شایستهئی را در عرصهی جهانی بر عهده بگیرند و زمینهی یک مدیریت عادلانه و واقعاً مشارکتی را در پهنهی گیتی فراهم آورند. ما کشورهای عضو این جنبش توانستهایم در یک دورانِ طولانی، با وجود تنوع دیدگاهها و گرایشها، همبستگی و پیوند خود را در چهار چوب آرمانهای مشترک حفظ کنیم و این دستاورد ساده و کوچکی نیست. این پیوند می تواند دستمایهی گذار به نظمی عادلانه و انسانی قرار گیرد. شرائط کنونی جهان، فرصتی شاید تکرار نشدنی برای جنبش عدم تعهد است. سخن ما آن است که اتاق فرمان جهان نباید با دیکتاتوری چند کشور غربی اداره شود. باید بتوان یک مشارکت دموکراتیک جهانی را در عرصهی مدیریت بینالمللی شکل داد و تضمین کرد. این است نیاز همهی کشورهائی که مستقیم یا غیرمستقیم از دست اندازی چند کشور زورگو و سلطهطلب زیان دیدهاند و میبینند. شورای امنیت سازمان ملل دارای ساختار و ساز و کاری غیرمنطقی، ناعادلانه و کاملاً غیر دموکراتیک است. این یک دیکتاتوری آشکار و یک وضعیت کهنه و منسوخ و تاریخ مصرف گذشته است. با سوء استفاده از همین سازوکار غلط است که آمریکا و همدستانش توانستهاند زورگوئیهای خود را در لباس مفاهیم شریف بر دنیا تحمیل کنند. آنها می گویند «حقوق بشر» و منافع غرب را اراده می کنند؛ می گویند «دموکراسی» و دخالت نظامی در کشورها را به جای آن مینشانند؛ می گویند: «مبارزه با تروریسم» و مردم بی دفاع روستاها و شهرها را آماج بمبها و سلاحهای خود می سازند؛ در نگاه آنها، بشریت به شهروندان درجهی یک و دو و سه تقسیم می شوند؛ جان انسان در آسیا و آفریقا و امریکایلاتین ارزان و در آمریکا و غرب اروپا گران، قیمتگذاری می شود؛ امنیت آمریکا و اروپا مهم، و امنیت بقیهی بشریت بیاهمیت دانسته می شود؛ شکنجه و ترور اگر به دست آمریکائی و صهیونیست و دستنشاندگان آنها صورت گیرد، مُجاز و کاملاً قابل چشمپوشی است؛ زندانهای مخفی آنها که در نقاط متعددی در قارههای گوناگون شاهد زشتترین و نفرت انگیزترین رفتارها با زندانیان بیدفاع و بیوکیل و بیمحاکمه است، وجدان آنان را نمیآزارد؛ بد و خوب کاملاً گزینشی و یکطرفه تعریف می شود؛ منافع خود را بنام «قوانین بینالمللی» و سخنان تحکمآمیز و غیرقانونی خود را به نام «جامعهی جهانی» بر ملتها تحمیل می کنند، و با شبکهی رسانهئیِ انحصاری سازمانیافته، دروغهای خود را راست، و باطل خود را حق، و ظلم خود را عدالتطلبی وانمود می کنند و در مقابل، هرسخن حقی را که افشاگر فریب آنهاست، دروغ و هر مطالبهی بر حقّی را یاغیگری می نامند. دوستان! این وضعیت معیوب و پر زیان، غیرقابل ادامه است. همه از این هندسهی غلط بینالمللی خسته شدهاند. جنبش 99 درصدی مردم در آمریکا بر ضدّ کانونهای ثروت و قدرت در آن کشور و اعتراض عمومی در کشورهای اروپای غربی به سیاستهای اقتصادی دولتهاشان نیز نشان لبریز شدن پیمانهی صبر و تحمل ملتها از این وضعیت است. باید این وضعیت نامعقول را علاج کرد.پیوند مستحکم و منطقی و همهجانبهی کشورهای عضو جنبش عدمتعهد، می تواند در یافتن و پیمودن راه علاج، تأثیرات عمیقی بر جای بگذارد. حضار محترم! سلاح هستهئی نه تأمینکنندهی امنیت و نه مایهی تحکیم قدرت سیاسی است، بلکه تهدیدی برای این هر دو است. حوادث دههی 90 قرن بیستم نشان داد که داشتن این تسلیحات نمی تواند رژیمی همانند شوروی سابق را هم حفظ کند. امروز نیز کشورهائی را می شناسیم که با داشتن بمباتم، در معرض امواج ناامنیهای مهلکاند. جمهوری اسلامی ایران استفاده از سلاح هستهئی و شیمیائی و نظائر آن را گناهی بزرگ و نابخشودنی می داند. ما شعار «خاورمیانهی عاری از سلاح هستهئی» را مطرح کردهایم و به آن پایبندیم. این به معنی چشمپوشی از حق بهرهبرداری صلحآمیز از انرژی هستهئی و تولید سوخت هستهئی نیست. استفادهی صلحآمیز از این انرژی براساس قوانین بینالمللی حق همهی کشورهاست. همه باید بتوانند از این انرژی سالم در مصارف گوناگون حیاتی کشور و ملتشان استفاده کنند و در اِعمال این حق وابسته به دیگران نباشند. چند کشور غربی که خود دارندهی سلاح هستهئی و مرتکب این کار غیرقانونیاند، مایلند توان تولید سوخت هستهئی را نیز در انحصار خود نگهدارند. حرکتی مرموز در حال شکلگیری است تا انحصار تولید و فروش سوخت هستهئی را در مراکزی با نام بینالمللی ولی در واقع در پنجهی چند کشور معدود غربی، تثبیت و دائمی کنند. طنز تلخ روزگار ما آن است که دولت آمریکا که دارندهی بیشترین و مرگبارترین سلاحهای هستهئی و دیگر سلاحهای کشتارجمعی و تنها مرتکب به کارگیری آن است، امروز می خواهد پرچم مخالفت با اشاعهی هستهئی را به دوش بگیرد. آنها و شرکای غربیشان رژیم صهیونیستی غاصب را به سلاحهای هستهئی مجهز کرده و برای این منطقهی حساس، تهدیدی بزرگ فراهم کردهاند؛ اما همین مجموعهی فریبگر، استفادهی صلحآمیز از انرژی هستهئی را برای کشورهای مستقل برنمیتابند و حتی با تولید سوخت هستهئی برای رادیو داروها و دیگر مصارف صلحآمیز انسانی با هر چه در توان دارند ستیزهگری می کنند. بهانهی دروغین آنان، بیم از تولید سلاح هستهئی است. در مورد جمهوری اسلامی ایران، آنان خود می دانند که دروغ می گویند اما سیاستورزی، آنگاه که کمترین اثری از معنویت در آن نباشد، دروغ را هم مجاز می شمرد. آیا آن که در قرن بیستو یکم زبان به تهدید اتمی میگشاید و شرم نمی کند، از دروغگوئی پرهیز و شرم خواهد کرد؟! من تأکید می کنم که جمهوری اسلامی هرگز در پی تسلیحات هستهئی نیست و نیز هرگز از حق ملّت خود در استفادهی صلحآمیز از انرژی هستهئی چشمپوشی نخواهد کرد. شعار ما « انرژی هستهئی برای همه و سلاح هستهئی برای هیچکس» است. ما بر این هر دو سخن پای خواهیم فشرد و می دانیم که شکستن انحصار چند کشور غربی در تولید انرژی هستهئی در چهارچوب معاهدهی عدم اشاعه به سود همهی کشورهای مستقل و از جمله کشورهای عضو جنبش عدم تعهد است. تجربهی سه دهه ایستادگی موفقتآمیز در برابر زورگوئیها و فشارهای همهجانبهی آمریکا و متحدانش، جمهوری اسلامی را به این باور قطعی رسانده است که مقاومت یک ملت متحد و دارای عزم راسخ، قادر است بر همهی خصومتها و عنادها فائق آید و راه افتخارآمیز به سوی هدفهای بلند خود را بگشاید. پیشرفتهای همهجانبهی کشور ما در دو دههی اخیر واقعیتی است که در برابر چشم همگان قرار دارد و رصدکنندگان رسمی بینالمللی مکرراً بدان اذعان کردهاند، و این همه در شرائط تحریمها و فشارهای اقتصادی و تهاجم تبیلغاتی شبکههای وابسته به امریکا و صهیونیسم اتفاق افتاده است. تحریمهائی که یاوهگویان، آن را فلجکننده نامیدند، نه تنها ما را فلج نکرده است و نخواهد کرد، بلکه گامهای ما را محکمتر و همت ما را بلندتر و اطمینان ما را به درستی تحلیلهای خود و نیز به توانائی درونزای ملّتمان راسختر کرده است. ما یاری خداوند را در این چالشها بارها و بارها به چشم دیدهایم. میهمانان گرامی! لازم می دانم در اینجا از یک مسألهی بسیار مهم سخن بگویم که اگر چه مربوط به منطقهی ماست ولی ابعاد گستردهی آن از این منطقه فراتر رفته و سیاستهای جهانی را در طول چندین دهه تحت تأثیر قرار داده است. و آن مسألهی دردآور فلسطین است. خلاصهی این ماجرا آن است که یک کشور مستقل و دارای شناسنامهی روشن تاریخی بنام فلسطین، بر اساس یک توطئهی وحشتناک غربی با سردمداری انگلیس در دههی چهل قرن بیستم، از ملت آن، غصب و به زور سلاح و کشتار و فریب، به جماعتی که عمدتاً از کشورهای اروپائی مهاجرت داده شدهاند، واگذار گردیده است. این غصب بزرگ که در آغاز با کشتارهای جمعی مردم بیدفاع در شهرها و روستاها و راندن مردم از خانه و کاشانهی خود به کشورهای هممرز همراه بود، در طول بیشاز شش دهه همچنان با همین جنایتها ادامه یافته است و امروز هم ادامه دارد. این یکی از مهمترین مسائل جامعهی بشریت است. سران سیاسی و نظامی رژیم غاصب صهیونیست، در این مدت از هیچ جنایتی پرهیز نکردهاند؛ از کشتار مردم و ویران کردن خانهها و مزارع آنان و دستگیری و شکنجهی مردان و زنان و حتی کودکان آنان، تا تحقیر و توهین به کرامت این ملت و سعی در نابودی و هضم آن در معدهی حرامخوار رژیم صهیونیستی، و تا با حمله به اردوگاههای آنان در خود فلسطین و در کشورهای همسایه که میلیونها آواره را در خود جای می داده است. نامهای صبرا و شتیلا و قانا و دیریاسین و امثال اینها با خون مردم مظلوم فلسطین در تاریخ منطقهی ما ثبت شده است. اکنون نیز پس از شصت و پنجسال هنوز همچنان همین جنایتها در رفتار گرگان درندهی صهیونیست با باقیماندگان در سرزمینهای اشغالی ادامه دارد. آنها پی در پی جنایتهای جدیدی می آفرینند و منطقه را با بحران تازهئی روبرو می کنند. کمتر روزی است که خبری از قتل و جرح و زندانی کردن جوانهائی مخابره نشود که به دفاع از وطن و کرامت خود برخاسته و به ویرانگری مزارع و خانههای خود اعتراض کردهاند. رژیم صهیونیستی که با به راه انداختن جنگهای فاجعهبار و کشتار مردم و اشغال سرزمینهای عربی و سازماندهی تروریسم دولتی در منطقه و جهان، دهها سال ترور و جنگ و شرارت به راه انداخته، ملت فلسطین را که برای احقاق حق خود به پا خاسته و مبارزه می کنند، تروریست می نامد و شبکهی رسانههای متعلق به صهیونیزم و بسیاری از رسانههای غربی و مزدور نیز با زیر پا گذاشتن تعهّد اخلاقی و رسانهئی، این دروغ بزرگ را تکرار می کنند. سردمداران سیاسی مدّعی حقوقبشر نیز چشم بر این همه جنایت بسته و بدون شرم و پروا، از آن رژیم فاجعهآفرین حمایت کرده در نقش وکیلمدافع آن ظاهر می شوند. سخن ما آن است که فلسطین متعلق به فلسطینیهاست و ادامهی اشغال آن، ظلمی بزرگ، تحملناپذیر و خطری عمده برای صلح و امنیت جهانی است. همهی راههائی که غربیها و وابستگان آنها برای «حل مسألهی فلسطین» پیشنهاد کرده و پیمودهاند، غلط و ناموفق بوده است و در آینده نیز چنین خواهد بود. ما راهحلّی عادلانه و کاملاً دموکراتیک را پیشنهاد کردهایم؛ همهی فلسطینیها، چه ساکنان کنونی آن و چه کسانی که به کشورهای دیگر رانده شده و هویت فلسطینی خود را حفظ کردهاند، اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی در یک همهپرسی عمومی با نظارتی دقیق و اطمینان بخش، شرکت کنند و ساختار نظام سیاسی این کشور را انتخاب نمایند و همهی فلسطینیانی که سالها رنج آوارگی را تحمل کردهاند به کشور خود باز گردند و در این همهپرسی و سپس تدوین قانون اساسی و انتخابات، شرکت نمایند. آنگاه صلح برقرار خواهدشد. در اینجا مایلم پندی خیرخواهانه به سیاستمداران آمریکائی که تاکنون همواره به عنوان مدافع و پشتیبان رژیم صهیونیستی در صحنه حاضر شدهاند بدهم: این رژیم تاکنون برای شما دردسرهای بیشمار داشته است؛ چهرهی شما را در میان ملتهای منطقه، منفور و شما را در چشم آنان شریک جنایات صهیونیستهای غاصب معرفی کرده است؛ هزینههای مادی و معنوی که در طول سالهای متمادی از این رهگذر به دولت و ملت آمریکا تحمیل شده است سرسام آور است، و احتمالاً در آینده اگر همین روش ادامه یابد هزینههای شما سنگین تر هم خواهد شد. بیائید به پیشنهاد جمهوری اسلامی دربارهی همهپرسی بیندیشید، و با تصمیمی شجاعانه خود را از گره ناگشودنی کنونی نجات دهید. بیشک مردم منطقه و همهی آزاداندیشان گیتی از این اقدام، استقبال خواهند کرد. میهمانان محترم! این مقصود فقط با همکاریهای همهجانبهی ما با یکدیگر امکانپذیر است. در میان ما کشورهای بسیار ثروتمند و نیز کشورهای دارای نفوذ بینالمللی کم نیستند. علاج مشکلات با همکاریهای اقتصادی و رسانهئی و انتقال تجربههای پیشبرنده و تعالیبخش، کاملاً امکانپذیر است. باید عزمهامان را راسخ کنیم؛ به هدفها وفادار بمانیم؛ از اخم قدرتهای زورگو نترسیم و به لبخند آنان دلخوش نکنیم؛ ارادهی الهی و قوانین آفرینش را پشتیبان خود بدانیم؛ به شکست تجربهی اردوگاه کمونیستی در دو دهه پیش و شکست سیاستهای باصطلاح : لیبرال دموکراسی غربی در حال حاضر ـ که نشانههای آن را در خیابانهای کشورهای اروپائی و امریکا و گرههای ناگشودنی اقتصاد این کشورها همه میبینند ـ با چشم عبرت بنگریم. و بالاخره سقوط دیکتاتورهای وابسته به امریکا و همدست رژیم صهیونیستی در شمال آفریقا و بیداری اسلامی در کشورهای منطقه را فرصتی بزرگ بشماریم. ما می توانیم به ارتقاء « بهرهوری سیاسی» جنبش عدم تعهد در مدیریت جهانی بیندیشیم؛ می توانیم برای تحول در این مدیریت، سندی تاریخی تهیه کنیم و ابزارهای اجرائی آن را فراهم نمائیم؛ می توانیم حرکت به سمت همکاریهای مؤثر اقتصادی را طرّاحی و الگوهای ارتباط فرهنگی میان خود را تعریف کنیم. بیشک تشکیل دبیرخانهی فعال و پرانگیزهئی برای این تشکیلات، خواهد توانست به حصول این مقاصد کمکی بزرگ و پر تأثیر تقدیم کند.
به شما میهمانان گرامی، سران و هیئتهای نمایندگی کشورهای جنبش عدم تعهد و نیز دیگر شرکتکنندگان در این اجلاس بزرگ بینالمللی خوشآمد میگویم.
اسلام به ما آموخته است که انسانها با وجود ناهمگونیهای نژادی و زبانی و فرهنگی، فطرت همسانی دارند که آنها را به پاکی و عدالت و نیکوکاری و همدردی و همکاری فرا میخواند و همین سرشت همگانی است که اگر از انگیزههای گمراهکننده به سلامت عبور کند، انسانها را به توحید و معرفت ذات متعالی خداوند رهنمون می گردد.
امروز آرمانهای اصلی جنبش عدم تعهد با گذشت شش دهه همچنان زنده و پا برجاست؛ آرمانهائی مانند استعمارزدائی، استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، عدم تعهد به قطبهای قدرت و ارتقاء همبستگی و همکاری میان کشورهای عضو. واقعیتهای امروز جهان با آن آرمانها دارای فاصله است؛ ولی ارادهی جمعی و تلاش همهجانبه برای عبور از واقعیتها و دست یافتن به آرمانها، هر چند پُر چالش، لیک امیدآفرین و ثمربخش است.
صلح و امنیت بینالمللی از جملهی مسائل حادّ جهان امروز ماست و خلع سلاحهای کشتارجمعی و فاجعهبار یک ضرورت فوری و یک مطالبهی همگانی است. در دنیای امروز، امنیت، پدیدهئی مشترک و غیرقابل تبعیض است. آنها که سلاحهای ضد بشریت را در زرادخانههای خود انبار می کنند حق ندارند خود را پرچمدار امنیت جهانی قلمداد کنند. این ـ بیشک ـ نخواهد توانست نیز امنیت را برای خود آنها به ارمغان آورد. امروز با تأسف فراوان دیده می شود که کشورهای دارندهی بیشترین تسلیحات هستهئی، ارادهئی جدّی و واقعی برای حذف این ابزارهای مرگبار از دکترین نظامی خود ندارند و آن را همچنان عامل رفع تهدید و شاخصی مهم در تعریف جایگاه سیاسی و بینالمللی خود می دانند. این تصور، به کلّی مردود و مطرود است.
اکنون به سخن آغازین باز می گردم. شرائط گیتی حساس و جهان در حال گذار از یک پیچ تاریخی بسیار مهم است. انتظار میرود که نظمی نوین در حال تولد یافتن باشد. مجموعهی غیرمتعهدها حدود دو سوم اعضاء جامعهی جهانی را در خود جای داده است و می تواند در شکلدهی آینده نقشی بزرگ ایفاء کند. تشکیل این اجلاس بزرگ در تهران نیز خود حادثهای پرمعنی است که باید در محاسبات به کار آید. ما اعضاء این جنبش با همافزائی امکانات و ظرفیتهای گستردهی خود می توانیم برای نجات جهان از ناامنی و جنگ و سلطهگری نقشی تاریخی و ماندگار بیافرینیم.
متشکرم