هادي وکيلي در روزنامه ابتکار نوشت:
اين روزها با هر کس برخورد ميکني يک جور مينالد، حقوق بگيران از عدم تناسب حقوقشان با تورم موجود مينالند، برخي از آنان شاکي قطع اضافه کار خود هستند ناله مردم کوچه و بازارهم که به جايي نميرسد.
اما شکايت کار آفرينان و کارفرمايان و پيمانکاران سوز بيشتري دارد يکي از جوابهاي سر بالاي بخش مربوطه ميگويد ديگري از بلا تکليفي در تخصيص منابع روايت ميکند آن يکي هم شاکي طلب هايش است که مدتهاست به بهانه نبود منابع پرداخت نشده و اين باعث عصبانيت طلبکارانش گرديده است ولي در اين بين و با کمال تعجب به کساني هم برمي خوري که نه انگار در شرايط بد اقتصادي قرار گرفته اند گويا که مشکلات با آنان هيچ نسبتي ندارد امورشان بر وفق مراد و بازار کارشان همواره سکه است نه از کسي شاکي هستند و نه نالان شرايط ميباشند اين رضايت و نعمت نه از سر ظرفيت و خلاقيت اخلاقي که در نتيجه بهره مندي از اکسير ميانبر و راهگشا ميباشد.
با يکي از آنان صحبت ميکردم و از اينکه در اين شرايط که همه به شکلي به مشکل برخورده اند او در چه وضعيتي است در اوج ناباوري سر بالا گرفت و بادي به سينه انداخت و گفت که هيچ مشکلي ندارد بنده هم متواضعانه خدا را بر اين ظرفيت و رضايتمندي شکر کردم ولي ادامه صحبتش همچون آب سردي، آتش باور لحظه ايم راخاموش کرد.
او گفت وقتي وظيفه زير ميزي را خوب انجام بدهي کارت هيچ کجا و در هيچ شرايطي به مشکل و بن بست بر نميخورد آنگاه با افتخار شروع به فهرست کردن سازمان و اشخاص داراي مناصب مختلف نمود که هر کدام چگونه و به چه ميزان ظرف سه ماه از زير ميزيهاي اين آقا برخوردار شده اند.
کار اين شخص از جمله مشاغلي است که هم نياز به تخصيص ارز جهت واردات مواد اوليه داردو هم نياز به توافق دستگاهها با قيمتهاي دلبخواهش جهت فروش محصولاتش را دارد او نه فقط در گرقتن ارز با مشکل روبرو نبوده که در فسخ قراردادهاي دولتي که قبل از تحريم منعقد گرديده و اکنون انجامشان غير اقتصادي ميباشد هم با مشکل روبرو نشده است.
حال که اين صحبتها را اينگونه بي پروا ميشنوم شوک زده به عقب مينگرم که وقتي قبح يک عمل از دست رود چطور اهلش به عنوان رمز موفقيت از آن ياد ميکنند.
پيش از اين شنيده بوديم که زير ميزي پزشکان در حال ايپدمي است ولي با خود ميانديشيديم که اين به دليل نامتناسب بودن دستمزدها و تعرفه هاست و شايد با افزايش تعرفهها حل خواهد شد و حال که به دو روبرخود نيک مينگريم ميبينيم که متاسفانه پديده زير ميزي به عادت مالوف و هنجار رايج تبديل شده است پرداخت کننده و گيرنده نه فقط رنگشان زرد نميشود بلکه هر دو با افتخار به نيکي ازآن ياد ميکنند.
پيش از اين عيان بودن اين مسئله محدود به رفتار چند کارمند دون پايه و جزء بود که پس از انجام وظيفه اداري خود از ارباب رجوع مطالبه شيريني و پول چاي ميکردند ولي حالا صحبت از پرداخت پولهاي ميلياردي براي گرفتن امتيازهاي چند ده ميلياردي ميباشد.
فراگيري رشوه و زير ميزي به گونه اي است که هيچ کس در مراجعه به نظام ديوانسالار اداري معاف و مصون از آن نخواهد بود طبيعي است در شرايطي که بحران اقتصادي عرصه را بر مردم تنگ کرده و محدوديتهاي زيادي را بر بدنه اجرايي کشور تحميل نموده است پديده زير ميزي نيز رواج بيشتري يافته است و عريان تر از هميشه خود نمايي ميکند گفته ميشود که بانکها در دادن تسهيلات با مشکل نقدينگي روبرو هستند در همين زمان کساني پيدا ميشوند که با تعيين درصدي به عنوان زير ميزي مدعي حل مشکل متقاضيان تا هر سقفي که بخواهند ميشوند.
خلاصه در حالي که حرف رايج رو ميزي در برخورد با ارباب رجوع ”نداريم”، ”نمي شود”، ”ممکن نيست”، ” محدوديت منابع”، ” بخشنامه عدم پرداخت”، "تغيير در الويت پرداختها”، ”خالي بودن انبارها”، " مانع بودن تحريمها” و.... به عنوان پاسخ منفي و دليل لازم جهت توجيه عدم تمکين سازمان به تعهدات را نشان ميدهد ولي همه اين توجيهات با انجام وظيفه زير ميزي مثبت ميشود و نا ممکنها ممکن ميگردد نداريم بي معني ميشود وهر مشکلي در کوتاه ترين زمان لازم حل ميشود.