کد خبر: ۱۹۹۵۶۹
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۱ - ۱۸ دی ۱۳۹۱

همشهری: تنها دلیلش را برای زورگیری بیماری عنوان می‌کند. خود متهم هم یک بار گرفتار زورگیر‌ها شده. ظاهرا زورگیر‌ها با آجر بر سرش کوبیده‌اند و پول‌های کم توی جیب و گوشی موبایلش را برده‌اند.

جلسه دادگاه زورگیران خشن تازه آغاز شده است قاری قرآن می‌خواند. آیات 33 و 34 سوره مائده. همین که قاری آغاز می‌کند، صدای‌ های های متهمان بلند می‌شود. صورت قرآن همه جا می‌پیچد «انما جزوا الذین یحاربون الله و رسوله...» شاید آنها معنی این قرائت آیات الهی را می‌دانند: «همانا کیفر آنان که با خدا و رسول به جنگ برخیزند و در زمین به فساد کوشند جز این نباشد که آنها را به قتل رسانده یا به دار کشند...» هر چهار نفر کنار هم نشسته‌اند و به وضوح می‌لرزند. انگار که معنی آیه‌های خوانده شده را حس کرده باشند.

دوربین عکاس‌ها حالا که قرآن تمام شده شروع می‌کند به فلاش زدن... اینجا دادگاه متهمان پرونده زورگیری جنجالی است که چند وقت پیش پخش شده فیلمش کلی سروصدا به راه انداخت. چند روز بعد در یک واکنش سریع، نیروی انتظامی هر چهار زورگیر را دستگیر کرد. حالا آنها اینجا روبه‌روی قاضی صلواتی، رئیس شعبه 15 دادگاه انقلاب نشسته‌اند در انتظار اجرای عدالت. گزارشی که می‌خوانید، تصویری است از حال و روز چهار متهم در جریان برگزاری دادگاه.

متهم ردیف اول
متولد: 1368
تحصیلات: -
شغل: موتور فروش
سابقه کیفری: چهار سال حبس
پولی که از ماجرای زورگیری به دست آورده: 70 هزار تومان
اتهام: محاربه و فساد فی‌الارض از طریق سرقت مسلحانه و ایجاد رعب و وحشت با سلاح سرد «چاقو»
شرح اتفاقات دادگاه: با کاپشن سیاه و چهره زیادی جوانش به تنها چیزی که شبیه نیست زورگیر‌هاست. نه هیکل درست و حسابی دارد و نه مثل خیلی زورگیر‌ها در صورتش خبری از رد چاقو‌ست. وقتی مقابل جایگاه می‌ایستد، پاهایش به وضوح می‌لرزد. اولین جمله‌اش بعد از معرفی خودش این است: «پول حرام پاگیر می‌شود. جوان‌ها این کار را نکنید.» تنها دلیلش را برای زورگیری بیماری عنوان می‌کند. خود متهم هم یک بار گرفتار زورگیر‌ها شده. ظاهرا زورگیر‌ها با آجر بر سرش کوبیده‌اند و پول‌های کم توی جیب و گوشی موبایلش را برده‌اند. حرف‌های متهم تمام می‌شود جایش را وکیلش می‌گیرد. وکیلی که برای گرفتن تخفیف در مجازات همه نوع ادله‌ای می‌آورد اما وقتی پای دوستان متهم و نامه گروهی آنها به دادگاه برای بخشش به میان می‌آید، متهم ردیف اول همانطور که روی صندلی نشسته سرش را روی زانو می‌گذارد و با صدای بلند گریه می‌کند.
سرنوشت: با توجه به کیفر خواست صادر شده از سوی دادستانی، حکم اعدام برای متهم ردیف اول درخواست شده است.

متهم ردیف دوم
متولد: 1371
تحصیلات: سیکل
شغل: بیکار
سابقه کیفری: چهار سال حبس
پولی که از ماجرای زورگیری به دست آورده: 70 هزار تومان
اتهام: محاربه و افساد فی‌الارض از طریق سرقت مسلحانه و ایجاد رعب و وحشت
شرح اتفاقات دادگاه: همان ابتدای دادگاه متهم ردیف دوم می‌زند زیر گریه. یک مامور پلیس دستبند‌ها را از دستانش باز می‌کند و صندلی مخصوص را به او نشان می‌دهد با دست اشک‌هایش را پاک می‌کند.

متولد سال 71 است. بعد از اظهارات متهم ردیف اول، وقتی در جایگاه قرار می‌گیرد، باز هم گریه می‌کند. انگار قرار نیست اشک چشمانش خشک شود. می‌گوید: «مادرم همه چیز برایم تهیه می‌کرد... گول رفیق را خوردم... ترو خدا منو اعدام نکنین!» و قاضی در پاسخ به خواسته او می‌پرسد: «پس امنیت جامعه چه می‌شود؟» پرسشی که متهم جوان پاسخی برایش ندارد.

زندگی او هم داغان‌تر از رفیق‌اش (متهم ردیف اول) است. پدرش در یک درگیری کشته شده است؛ آن هم با قمه. خودش می‌گوید اولین بار است که زورگیری کرده اما قاضی از زیر زبانش می‌کشد که در یک زورگیری دیگر هم شرکت داشته، ماجرایی که در آن فقط 15 هزار تومان گیرش آمده! باور می‌کنید؟!
سرنوشت: دادستانی برای این متهم هم با توجه به کیفر خواست حکم اعدام را از دادگاه انقلاب اسلامی درخواست کرده است.

متهم ردیف سوم
متولد: 1370
تحصیلات: سیکل
شغل: آزاد
سابقه کیفری: چهار ماه زندانی بوده و یک فقره سرقت مسلحانه هم داشته. سرباز فراری هم هست
پولی که از ماجرای زورگیری به دست آورده: 30 هزار تومان
شرح اتفاقات دادگاه: متهمان ردیف سوم و چهارم دو برادر هستند. همان‌هایی که در فیلم پخش شده ترک موتور سیکلت نشسته‌اند و دارند رهگذران را تهدید می‌کنند. همان‌ها که منتظرند تا دو زورگیر را بعد از عمل مجرمانه سوار کنند. آنها هم زیر فلاش‌های دوربین عکاسان وارد دادگاه می‌شوند. یکیشان سرش را به زیر انداخته و دیگری با دست صورتش را پوشانده است. هر مکثی در دادگاه فرصتی است تا دو برادر پچ پچ کوتاهی با هم داشته باشند. او وقتی در مقابل قاضی صلواتی قرار می‌گیرد، کوتاه‌ترین دفاعیه را مطرح می‌کند: «انگیزه‌ای نداشتم، سرباز فراری بودم. در واقع سربازی نمی‌رفتم چون بعد از محکومیت وقتی که مجددا به سربازی رفتم، دیدم که همه یکجور نگاهم می‌کنند. لذا قید سربازی را زدم. روز حادثه دوستم پیش من آمد و گفت برای درمان بیماری مادرش نیاز به پول دارد و از من خواست که کمکش کنم و من هم کمک کردم»!
حرف پایانی متهم ردیف سوم در دفاعیات کوتاهش این است: «اشتباه کردم. من را عفو کنید.»
سرنوشت: کیفر خواست این متهم براساس سرقت مسلحانه با سلاح سرد تنظیم شده است و قاضی صلواتی اعلام کرد حکم همه متهمان در زمان قانونی صادر خواهد شد.

متهم ردیف چهارم
متولد: 1367
تحصیلات:
شغل: پیک نمایشگاه
سابقه کیفری: ندارد
پولی که از ماجرای زورگیری به دست آورده: حدود 17 هزار تومان
شرح اتفاقات دادگاه: 23 سال دارد. به نظر اوضاعش از متهمان قبلی بهتر بوده چون هم کار داشته و هم در مغازه‌ای که کار می‌کرده اعتبار! متهم ردیف چهارم بعد از سرقت معروف اول در یک سرقت دیگر هم نقش داشته: «بعد از چند روز که دست از سرقت کشیدیم، گفتند که پول عمل جور نشده است و باید دوباره اقدام به زورگیری کنیم.

هیچ انگیزه‌ای برای سرقت نداشتم.» اما نکته اصلی دفاعیات متهم ردیف چهارم جایی است که می‌گوید همین چند وقت پیش از خودش زورگیری کرده‌اند. وقتی قاضی صلواتی از او می‌پرسد« اگر چنین بلایی سر خودت می‌آمد، چه توقعی داشتی؟» بلافاصله جواب می‌دهد: «چنین بلایی سر من آمده. چند وقت پیش دو میلیون و دویست هزار تومن از نمایشگاه ماشینی که توش کار می‌کردم گرفتم که ببرم بانک. دو تا موتور بودن از دو طرف محاصره‌ام کردن.

لگد زدن به موتورم و بعد با چاقو سوراخم سوراخم کردن و پولارو بردن...» قاضی صلواتی می‌پرسید: «وقتی آن زورگیر‌ها دستگیر شوند، دوست داری چه برخوردی با آنها شود؟» متهم می‌گوید: «فکر نکنم اونا دستگیر شن آقای قاضی! چون صورتشون پوشیده بود.»
سرنوشت: مثل برادر کیفر‌خواستش براساس رقت مسلحانه با سلاح سرد تنظیم شده است.
 

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"