کد خبر: ۲۰۸۴۷۰
تاریخ انتشار: ۱۹:۰۲ - ۳۰ اسفند ۱۳۹۱

مشرق: امروزه، نوروز جشن اصلی بسیاری از مردم جهان است. کشورهایی که حتی هیچگاه تحت سلطه سیاسی ایران نبوده اند، آنرا به عنوان یکی از جشنهای اصلی خود محسوب می کنند.

امروزه، نوروز جشن اصلی بسیاری از مردم جهان است. کشورهایی که حتی هیچگاه تحت سلطه سیاسی ایران نبوده اند، آنرا به عنوان یکی از جشنهای اصلی خود محسوب می کنند. هرکدام از ملیت های مختلف، مراسم ویژه خود را برای جشن گرفتن نوروز دارند، اما همه این جشن را «نوروز» می نامند و آمدن آن را همزمان با حلول بهار حساب می کنند. از این پس هر روز به یکی از این کشورها و آداب رسومشان در نوروز می پردازیم.

کلمه نوروز در میان مردم قرقیزستان که به زبان قرقیزی صحبت می‌کنند و به خط کریل می‌نویسند، واژه ای آشنا است، آنها هم عید نوروز برای آنان از مقد‌س‌ترین اعیاد است و آیین‌های نوروزی را با شکوه تمام‌ برگزار می‌کنند، طوری که هیچ یک از مراسم ملی و مذهبی آنان جلوه و جلال نوروز را ندارد .

نوروز در این سرزمین‌ تنها یک روز است که در بیست و یکم ماه مارس(اول تا دوم فروردین) برگزار می‌شود .خانواده‌های قرقیزی از نخستین ساعات صبح روز عید از خانه‌هایشان بیرون می‌آیند و در میدان‌های بزرگ شهر جمع می‌شوند.

.

در این میدان‌ها بازارهای موقت ایجاد می‌شوند که در آن انواع اجناس، خوردنی، پوشیدنی‌ها و اسباب‌بازی‌ها عرضه می‌شوند.. این مراسم در شهرهای بزرگ ساعت‌ها به طول می‌انجامند و مراسمی از قبیل نمایش‌های سوارکاران با لباس‌های عشایری و جنگی در حالی که سلاح‌هایی نظیر شمشیر، خنجر، نیزه، سپر، تیرو کمان با خود حمل می‌کنند موجب می‌شود تا مردم زمان را فراموش کنند.

برگزاری نوروز تا چند سال پیش در قرقیزستان زیر سلطه شوروی ممنوع بود اما پس از استقلال، مردم دوباره آیین‌های کهن نوروزی را گرامی می‌دارند و در روز اول بهار نوروز را جشن می‌گیرند. در نوروز، دختران و پسران قرقیزستانی با لباس‌های رنگارنگ محلی در کوی و برزن به شادمانی و آوازخوانی می‌پردازند.

بازار هنرهای دستی، شیرینی محلی و غذاهای سنتی قرقیزی همچون «بش‌بارماق»، «مانته‌برسک» و «کاتما» نیز به هنگام نوروز در قرقیزستان از همیشه گرم‌تر است. به هنگام نوروز برگزاری مسابقات ورزشی مثل سوارکاری نیز بر شور و شوق مردم قرقیزستان به ویژه جوانان می‌افزاید.

در مورد افسانه غذای عيد قرقيزها «کوجه سومولوک» افسانه خاص خود را دارد: سال‌ها و سال‌ها پيش در ميان کوه‌ها روستای کوچکی بود. در اين روستا زن بيوه‌ای زندگی می‌کرد که به زحمت از عهده سير کردن شکم بچه‌هايش بر می‌آمد. يک روز که در خانه چيزی برای خوردن نمانده بود و بچه‌ها از شدت گرسنگی به گريه افتاده بودند، زن برای آرام کردن بچه‌ها وانمود کرد قصد پختن غذا را دارد و به همين دليل دور از چشم بچه‌ها چند قلوه سنگ را توی ديگ پر از آب قرار داد و ديگ را هم روی اجاق گذاشت: «گريه نکنيد، غذا رو بار گذاشتم؛ پختنش زياد طول نمی کشه».

بچه‌ها که اين حرف مادر ساکت شان کرده بود تا شب به انتظار غذا نشستند، اما آنقدر از غذا خبری نشد که آخر سر خواب شان برد. شکم خالی اجازه تا صبح خوابيدن را به بچه‌ها نداد. آنها قبل از طلوع آفتاب بيدار شده و سراغ غذا را گرفتند. مادر که گيج شده بود، از سر ناچاري رفت سر اجاق و در ديگ را برداشت که ديد سنگ‌ها بدل به غذای خوشبويی شده‌اند که با محصولات زراعی مختلف درست می‌شود.... زن و بچه‌ها که سر سفره نشستند، اين احساس به آنها دست داد که سر سفره جشن نشسته اند... و از آن روز سومولوک به غذای نوروزی قرقيزها بدل شد.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"