کد خبر: ۲۴۵۹۴۶
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۶ - ۱۴ بهمن ۱۳۹۲
مردی که در انتقام‌گیری خشن توسط همکارش با اسید سوزانده شده و هدف ضربات چاقو قرار گرفته ‌بود درخواست کرد متهم به قصاص چشم، گوشی و بینی محکوم شود.

شاکی در جلسه دادگاه ماجرایی را که برایش رخ داده بود شرح داد و برای خودش آرزوی مرگ کرد. به گزارش خبرنگار ما، جوان شاکی که محسن نام‌ دارد بعد از اینکه هدف حمله همکارش سعید قرار گرفت، یک‌ماه‌ونیم در کما بود و پس از آن سه‌ماه نیز با استفاده از دستگاه‌های ویژه زندگی می‌کرد. نماینده دادستان در ابتدای جلسه محاکمه که دیروز در شعبه 71 دادگاه کیفری‌ استان تهران برگزار شد، گفت: متهم 10فروردین سال گذشته اقدام به ضرب‌وجرح همکارش با چاقو و اسید‌پاشی کرده و من به‌عنوان نماینده دادستان تهران مطابق قانون درخواست صدور حکم دارم.

در ادامه محسن در جایگاه حاضر شد. او که به‌شدت گریه می‌کرد گفت: درخواست قصاص اعضایی که قابل قصاص هستند را دارم و برای قسمت‌های دیگر بدنم هم دیه می‌خواهم. او گفت: من دانشجو هستم. در بنیاد مستضعفان آبدارچی بودم، سعید هم نظافتچی بود. یکی از همکارانمان که حسن نام‌ داشت مسوول سربازخانه بود و با سعید شوخی می‌کرد. گاهی به او تلفن می‌زد و فوت می‌کرد.

این ماجرا اصلا ربطی به من نداشت تا اینکه فروردین‌ماه این اتفاق افتاد. من تمام مدت عید را سر کار بودم به همین دلیل از 13تا 19فروردین مرخصی گرفتم روزی که برگشتم سعید را دیدم. به آشپزخانه رفتم تا چای دم‌ کنم، او هم داشت نظافت می‌کرد. یکدفعه به سمت من آمد و گفت تو عید را برای من زهرمار کردی، زندگی‌ات را زهرمار می‌کنم. بعد هم به سمتم آمد و قابلمه‌ای را که پر از اسید بود رویم ریخت. اول فکر کردم شوخی می‌کند و آب است اما یکدفعه همه بدنم سوخت سعید دوباره به من حمله کرد و با ضربات چاقو مرا مجروح کرد. سعی می‌کردم جلویش را بگیرم اما نمی‌توانستم چون بدنم می‌سوخت. روی زمین‌ افتاده ‌بودم و در اسید غلت می‌خوردم. سعید هم مرتب بر بدنم ضربه می‌زد، بقیه همکاران جلویش را گرفتند و من را به بیمارستان بردند. شاکی در ادامه گفت: یک‌ماه‌ونیم در کمای مطلق و سه‌ماه هم با دستگاه زنده ‌بودم اما ای‌کاش دیر به بیمارستان می‌رسیدم و می‌مردم. مرگ برایم خیلی بهتر از این زندگی است.

دختری چهارساله و همسری دارم که نزدیک دوسال است این وضعیت را تحمل می‌کنند. به آنها خیلی ظلم شده من فقط قصاص می‌خواهم همه تنم سوخته و جای سالم در بدنم ندارم. سپس وکیل شاکی در جایگاه حاضر شد. او گفت: موکل من وضعیت بسیار بدی دارد. او بدون اینکه کاری انجام داده ‌باشد مورد آسیب شدید واقع شده ‌است و درخواست خسارت بابت عمل‌هایی که انجام داده و آسیب‌های شدیدی که به بدنش وارد شده دارد. متهم بعد از اینکه محسن را مورد ضرب‌وجرح و اسیدپاشی قرار داد به سمت مریوان رفت تا از مرز خارج‌ شود که توسط خانواده‌اش معرفی و بازداشت شد.

سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: اتهام اسیدپاشی را قبول ندارم اما ضربات چاقو را من زدم. محسن مرتب مزاحم خانواده من می‌شد و شماره مرا همه‌‌جا پخش کرده ‌بود. تمام مدت عید که در گیلان خانه پدرم بودم با آنها درگیری داشتم. او مزاحم مادرم، خواهرانم، پدرم و زنم می‌شد و من خیلی عذاب می‌کشیدم. با زنم هم درگیری داشتم و این موضوع وضعیتم را بدتر کرده بود. تمام تعطیلات عید را عصبی بودم و مجبور بودم به همه جواب پس بدهم. من اصلا آدم بدی نبودم اما در یک سالی که محسن به محل کار من آمده ‌بود خیلی اذیتم می‌کرد. من هم آن‌روز آنقدر عصبی بودم که نمی‌توانستم تحمل کنم و با چاقو به سمتش حمله کردم و سه‌ضربه بیشتر هم نزدم نمی‌دانم چطور می‌گویند من 19ضربه‌ زدم.

ظرف اسید را هم محسن خودش آماده‌ کرده بود تا روی من بپاشد، او به من گفته ‌بود اسید را برای تمیزکاری می‌خواهد اما برای پاشیدن روی من می‌خواست وقتی چاقو زدم ظرف اسید را برداشت تا روی من بپاشد اما روی خودش ریخت و بعد هم اینطوری شد. من اصلا تقصیری نداشتم. البته وقتی ضربات چاقو را زدم راحت شدم، آرامشم را به دست آوردم و حالم خیلی خوب شد.

در این هنگام قاضی‌ باقری -یکی از مستشاران- گفت: اگر تو فقط چاقو زده ‌بودی برای چه می‌خواستی از مرز خارج شوی؟ با چاقوزدن که اتفاقی نمی‌افتد. متهم گفت: من فکر می‌کردم او مرده ‌است به خاطر همین می‌خواستم فرار کنم. او باعث شده‌ بود همه اعضای خانواده‌ام با من بد شوند و ما مرتب دعوا کنیم. شماره من را پخش کرده‌ بود. متهم در آخرین دفاع گفت: از کاری که کردم پشیمان هستم نباید همان ضربات چاقو را هم می‌زدم.

در این هنگام وکیل شاکی گفت: متهم چهارلیتر اسید برای سوزاندن موکل من با خود به اداره برده ‌بود. آنها از 29 اسفند سال 90 تا 19 فروردین 91 اصلا همدیگر را ندیده ‌بودند که موکل من از او درخواست اسید کند ضمن اینکه شاهدان دیده‌اند که متهم موکل من را با اسید سوزانده و او را با چاقو زده ‌است. من و موکلم درخواست داریم قصاص در سه عضوی که قابل اجراست عملی شود تا عبرتی برای بقیه باشد.

در پایان با توجه به اینکه درخواست قصاص سه‌عضو متهم شده‌ بود، دادرس اسلامی به متهم فرصت داد تا در صورتی که می‌تواند رضایت شاکی را جلب کند اما محسن گفت هرگز رضایت نخواهد داد و فقط قصاص می‌خواهد.
 
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"