کد خبر: ۲۵۶۴۳
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۷ - ۰۸ مهر ۱۳۸۶

مادران خواه شاغل يا خانه دار تمامي نشانه هاي کارکنان شاغل تحت استرس همچون پرستاران بيمارستاني را که بيش از حد پرکار و پر مشغله است از خود نشان مي دهند.

در محافل حرفه اي و شغلي که تحقيقات زيادي درباره استرس صورت گرفته آشکار شده است که قدرداني و قدرشناسي و نيز حمايت اجتماعي 2 عامل مهم و موثر براي سوختن و فدا شدن است.

به عبارت ديگر زماني که رويدادهاي خوب يا بد محيط شغلي بيش از حد شما را گرفتار و مشغول مي کند، چنان چه از زحمات و تلاشهاي شما قدرداني شود و مورد تشويق قرار بگيريد براحتي قادر خواهيد بود هر نوع شوک و ضربه روحي شديد را تحمل کنيد؛ اما زنان خانه دار بندرت از اين نرده هاي محافظ بهره مند مي شوند. اودابر که مادر 6 فرزند 5 تا 19 ساله است مي گويد: رنج آورتر اين که به تعليم و تربيت کودکان همچون علمي دقيق نگاه نمي شود. اگر هيچ کس به کار شما اهميت ندهد و نگويد چه کار خوب و در عين حال سنگيني را انجام مي دهيد ، آن وقت است که زن و مادر خانه دچار افسردگي مي شود. من براي تربيت بچه هايم از کار بيرون و از اين که بيرون از خانه مورد قدرداني قرار بگيرم و شناخته شوم صرف نظر کردم و حالا تنها کسي که از من قدرداني مي کند خودم هستم.

زنان خانه دار هميشه از انزواي اجتماعي رنج برده اند هر چند در گذشته انزواي اجتماعي آنان پر رنگ نبود زيرا خواهر ، خاله ، عمه ، دختر خاله يا دختر عمه اي وجود داشت که به حرفهاي آنها گوش دهد ، به آنان کمک يا با آنها همدردي کند.

گاهي فقدان حضور در اجتماع به دليل فقدان حمايت همسر شديدتر و پررنگ تر مي شود همسري که مشغله هاي شغلي و حرفه اي ، او را بسيار به خود مشغول کرده است.

به اين ترتيب وقتي بچه ها مادر را به ستوه مي آورند افکار سياه و خطرناک به سراغ او مي آيند. مادر براي ساکت کردن کودک او را مي زند ، در صورتي که براحتي مي توانست نگراني هاي خود را با همسرش در ميان بگذارد. اما همسر بيش از حد درگير و مشغول است و بي تفاوت باقي مي ماند. به اين ترتيب مادر مدام از سردرد شکايت مي کند و ديگر نمي تواند خوب بخوابد و پس از مدتي در بستر بيماري مي افتد.به فقدان حمايتي و فقدان قدرداني بايد عامل استرس زاي ديگري را نيز که مشخصه دنياي صنعتي امروز است افزود. غيرقابل پيش بيني بودن وظايفي که در يک روز بايد انجام شوند و مانع تمرکز فرد روي يک کار مشخص مي شود. براي مادران حوادث بي موقع که مانع کار مي شود بسيار اتفاق مي افتد. ماريا مي گويد: تصميم گرفتم با آرتور ، پسر 6 ماهه و نيکلاس ، پسر 2 ساله ام به خريد بروم. سوار ماشين شدم. در همين موقع تلفن همراهم به صدا درآمد که لازم بود جواب بدهم. ناگهان متوجه شدم بايد پوشک آرتور را عوض کنم ، چون حسابي خرابکاري کرده بود و نيکلاس شيشه خود را روي زمين انداخته و پستانک آن کثيف شده بود. با خودم فکر کردم اگر تمام اين خرابکاري ها را هم سريع انجام دهم باز خيلي دير مي شود بنابراين بچه ها را از ماشين پياده کردم و به خانه برگشتم. بعد يکراست به آشپزخانه رفتم و حسابي گريه کردم.

تمامي زنان بخوبي مي دانند مادر بودن سعادتي بي انتها و خوشبختي واقعي است.

اما در عين حال وضعيت هميشه بحراني است زيرا مسووليتي است 24 ساعته ، آن هم به مدت 365 روز.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"