کد خبر: ۳۱۷۶۸۲
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۴ - ۰۱ مرداد ۱۳۹۴

 

روزنامه اعتماد نوشـت: او تمام شب را با پاك كردن خون پسرعمه‌اش از روي فرش‌هاي خانه و موزاييك‌هاي حمام گذراند. رد خوني كه تمامي نداشت و روي ديوارها هم پاشيده بود. او ساعت‌ها بعد، به خودش آمد اما حالا پايش به يك پرونده قتل باز شده بود. پس نقشه‌اي كشيد. گوشي‌اش را برداشت، سيم كارتش را عوض كرد و با خانواده پسرعمه‌اش تماس گرفت. خود را فردي معرفي كرد كه سليمان را ربوده و در ازاي آزادي‌اش ٣٠٠ ميليون تومان درخواست كرد.

٢٦ ارديبهشت ٩١ بود. آنسوي خط تلفن، مردي ميانسال، پدر مقتول، به ادعاي مرد ناشناس گوش مي‌كرد. با قطع شدن تلفن، او به سرعت خود را به كلانتري ١٢٣ نياوران رساند و موضوع را به ماموران اطلاع داد. او به كارآگاهان گفت: «پسرم سليمان ديروز از خانه بيرون رفت اما برنگشت، داشتيم دنبالش مي‌گشتيم كه مردي ناشناس با من تماس گرفت و گفت او را دزديده و ٣٠٠ ميليون تومان در ازاي آزادي‌اش مي‌خواهد

با ثبت شكايت پدر مفقودي، پرونده‌اي با موضوع «آدم ربايي» تشكيل و براي رسيدگي در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت. تحقيقات اوليه پليس با رديابي‌شماره مرد ناشناس نشان مي‌داد كه او شخصي جز پسردايي سليمان نيست. به اين ترتيب متهم در عملياتي ضربتي دستگير و به پليس آگاهي منتقل شد. او كه در ابتدا با اظهارات ضد و نقيض قصد گمراه كردن ذهن ماموران را داشت سرانجام به قتل پسرعمه‌اش با شليك گلوله اعتراف كرد و در شرح ماجرا به كارآگاهان گفت: «سليمان مجسمه‌اي عتيقه داشت. قرار بود آن را با هم معامله كنيم. شب حادثه به خانه من آمد اما سر پول با هم دعواي‌مان شد. ما هر دو اسلحه داشتيم كه در هنگام درگيري، از اسلحه من گلوله‌اي شليك شد و به سينه‌اش خورد. او روي زمين افتاد. به‌شدت خونريزي كرده بود. پس از لحظاتي متوجه شدم مرده است. جنازه‌اش را به حمام بردم و با يك اره برقي كه در خانه داشتم آن را مثله كردم و در كيسه زباله انداختم. بعد از آن به جاده آبعلي رفتم و در ميان زباله‌ها رها كردم

متهم درباره نقشه آدم ربايي نيز گفت: «براي فرار كردن از اتهام قتل، با خانواده سليمان تماس گرفتم و ادعا كردم او را دزديده‌ام. درخواست ٣٠٠ ميليون تومان پول كردم تا به اين شكل بتوانم پول لازم براي متواري شدن را تامين كنم اما توسط پليس دستگير شدم

با ثبت اعترافات متهم، پرونده براي رسيدگي به شعبه ٤ دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي عبداللهي ارسال شد. خانواده مقتول تقاضاي قصاص متهم را به دادگاه ارايه كردند و پس از قرائت كيفرخواست، گوش خود را به دهان متهم سپردند اما او در دادگاه، اعترافات خود در بازجويي را انكار كرد و گفت: «شب قبل از دستگيري، سليمان با دختري غريبه به خانه من آمد. او مجسمه‌اي عتيقه داشت كه مي‌خواست به شمش تبديل كند. از من كمك خواست اما من قبول نكردم. او هم با همان دختر غريبه از خانه خارج شد. هيچ خبري از او نداشتم تا اينكه بازداشت شدم. من قتل سليمان را تحت فشار در اداره آگاهي گردن گرفتم. جنازه‌اي هم پيدا نشده و ممكن است پسرعمه‌ام هنوز زنده باشد

اظهارات متهم در دادگاه در شرايطي بود كه او پيش از اين صحنه جرم را به شكل دقيق بازسازي كرده و قتل را گردن گرفته بود. به اين ترتيب قضات حكم قصاص متهم را صادر كردند اما با نقض اين حكم در شعبه ١٦ ديوان عالي كشور پرونده براي رسيدگي به شعبه يكم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي عزيزمحمدي ارسال شد. متهم اين‌بار در جلسه دادگاه اظهارات ديگري درباره شب حادثه اعلام كرد و گفت كه شب قبل از دستگيري، پسرعمه‌اش تنها به خانه‌اش آمده و پس از كشيدن مواد مخدر بيرون رفته است.

به اين ترتيب قضات شعبه ٧١ دادگاه كيفري استان تهران نيز براساس شواهد موجود، بار ديگر به قصاص متهم راي دادند و اين‌بار با تاييد حكم در ديوان عالي كشور، متهم در آستانه اعدام قرار گرفت.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"