|
ترور خانم «بينظير بوتو» رئيس حزب «مردم» پاكستان - بزرگترين حزب مخالف دولت- در روز پنجشنبه توسط يك تروريست انتحاري، نقش امريكا را در اين ماجرا، تاثير آن بر وضعيت حكومت مشرف و ديگر پيامدهاي حادثه را به كانون مباحثات روز جهان تبديل كرده است.
در همين راستا، روزنامه معتبر «لوموند» چاپ فرانسه امروز مصاحبهاي را با «ضيا ميان» مدير پروژه «صلح امنيت در اسياي جنوبي» در كالج علوم سياسي و روابط بينالملل وودرو ويلسون در دانشگاه پرينستون امريكا منتشر كرد كه وي در آن، ابراز عقيده كرده است مشرف تنها برگ برنده بوش در پاكستان است.
ضيا ميان كارشناس مسائل ژئوپليتيك به ويژه در زمينه مسائل هستهاي است و آثاري از جمله كتاب «Out of the Nuclear Shadow» را به چاپ رسانده است.
متن كامل اين مصاحبه را پيش رو داريد:
چه كسي ميتواند عامل قتل او باشد؟
- به احتمال بسيار زياد، يك گروه افراطي. او يك مبارزه انتخاباتي سخت را حتي قبل از بازگشت به پاكستان به راه انداخته بود. من فرضيههايي كه سرويسهاي مخفي (ISI) و پرويز مشرف در قتل او دخالت داشته باشند را باور ندارم.
توافق ميان بينظير بوتو و پرويز مشرف هنوز برقرار بود. برخلاف نواز شريف، ديگر رهبر مخالف كه انتخابات را تقلبي اعلام كرده بود، بوتو پذيرفت در انتخابات شركت كند و در واقع باقي ماندن پرويز مشرف در راس كشور را قبول كرده بود. عليرغم حملاتش، مشرف اتهامات فساد مالي را عليه بوتو مطرح نكرده بود.
طرح امريكايي كه براساس آن مشرف رئيس جمهور و بوتو نخستوزير باشد، ميتوانست گزينه احتمالي نهايي باشد. اين همان گزينهاي است كه گروههاي افراطي براي جلوگيري از تحقق آن بينظير بوتو را به قتل رساندند.
اين خطر وجود دارد كه پاكستان دچار هرج و مرج شود؟
- فورا و در كوتاه زمان خير. شورشها و تظاهرات طرفداران خانم بوتو رخ ميدهد، اما بدون رهبرشان توانايي بسيج عمومي آنها محدود خواهد بود. در ميان مدت دو مساله مطرح ميشوند. نخست: آينده حزب مردم بدون بينظير چه خواهد بود؟ اين حزب تنها تشكل ملي غيرمذهبي (لاييك) در پاكستان است. دوم: قدرت مشرف، كه از هم اكنون نيز بسيار منزوي است، ميتواند بيش از اين در انزوا قرار گيرد. مشروعيت او كه بسيار زير سوال قرار دارد، ميتواند بيشتر مورد اعتراض واقع شود. جرج بوش پس از قتل خانم بوتو فورا اعلام كرد: «روند دموكراتيك ادامه مييابد». اما با چه فردي؟ و چگونه؟ طرح بوش براي پاكستان اكنون دفن شده و او چارهاي ندارد كه به ژنرال مشرف و به ارتش اتكا و هر چه بيشتر اتكا كند.
ظاهرا امريكاييها اخيرا متوجه شده بودند كه ژنرال مشرف آن «دوست» قابل اعتمادي كه تصور ميكردند، نيست...
- من اعتقادي به سادهلوحي جرج بوش ندارم. ايالات متحده شرايط شركتي را دارد كه تنها به يك پيمانكار درجه دوم وابسته است. امريكا در پاكستان نميتواند به يك حكومت غيرنظامي اتكا كند. زيرا ارتش قدرت واقعي خواهد بود، همان گونه كه در طول 50 سال از 60 سالي كه از استقلال كشور ميگذرد، چنين نقشي را داشته است. امريكاييها مشرف را ميشناسند. ژنرال اشفاق كياني، رئيس ستاد مشترك ارتش در پايگاه فورت ليونوورث نزد آنها آموزش ديده است.
با اين حال، امريكاييها بسيار نگران هستند زيرا از سالهاي 1990 آنها آموزش كادرهاي ارتش پاكستان را متوقف كردهاند. آنها نسل جديد افسران در حال ترفيع را نميشناسند. واشنگتن دو نگراني عمده دارد: ثبات كشور، بنابراين بايد افراد قابل اتكاي مورد اعتماد را بيابد، و زرادخانه هستهاي پاكستان.
دليل نگراني ناگهاني امريكاييها در مورد تسليحات هستهاي پاكستان ناشي از چيست؟
- در واقع اين نگراني به سالهاي 1970 بازميگردد، زماني كه ذوالفقار علي بوتو (پدر بينظير)، نخستوزير پاكستان واژه «بمب اسلامي» را مطرح كرده و گفته بود: غرب بمب را دارد، روسها آن را دارند، هنديها و يهوديها بمب را دارند، و تنها مسلمانان بايد فاقد بمب باشند؟ اما احساس نگراني امريكاييها به اقتضاي شرايط تغيير كرد. در جريان جنگ افغانستان (1989-1979)، ايالات متحده ديگر نگراني چنداني از برنامه هستهاي پاكستان نداشت. پس از آن، امريكا اميدوار بود بتواند تعليق برنامه هستهاي پاكستان را به دست آورد. هنگامي كه اسلامآباد در سال 1998 اولين آزمايش هستهاياش را انجام داد، امريكاييها واكنش شديدي نشان ندادند.
پس از 11 سپتامبر اين نگراني ناپديد شد. اما پس از مداخله نظامي امريكا در افغانستان، آنها متوجه شدند كه دانشمندان پاكستان داراي ارتباطهايي با القاعده بودهاند، مسالهاي كه از مدتها قبل صلحطلبان پاكستاني آن را با صداي رسا مطرح ميكردند.
اين مساله آنها را وحشتزده كرد. بنابراين، آنها هزينه طرح محرمانه امنسازي تسليحات هستهاي پاكستان را تامين كردند. اين مساله نشان ميدهد كه آنها نگران بودند. اما، امريكاييها متحد قابل اعتمادتري از پاكستان در منطقه نداشتند و فاقد هرگونه امكاني براي بررسي و اثبات اينكه نظاميان يا دانشمندان اين كشور با القاعده ارتباط داشتهاند، بودند.
واقعا هيچ امكاني وجود نداشت؟
- خير. اين ارتباطها يك جنبه عمومي و در عين حال يك جنبه پنهاني دارند. در سال 2002 همه احزاب در پارلمان پاكستان به سود مشرف راي دادند كه به قدرت رسيدنش ناشي از يك كودتا بود. مشرف با آنها به يك توافق دست يافت: از ما در اسلامآباد حمايت كنيد، در عوض در اداره مناطق خود آزاد خواهيد بود.
جنبه پنهان اين است كه در جريان سالهاي طولاني سرويسهاي مخفي پاكستان (ISI) نيروهاي طالبان كه در اين مناطق حضور قابل ملاحظهاي دارند را مسلح كرده و به آنها آموزش دادند تا زماني كه بتوانند قدرت را در افغانستان به دست بگيرند. سرويسهاي مخفي پاكستاني در عين حال جداييطلبان را در كشمير عليه هند مسلح كردند. ISI اين رشته ارتباطات را براي دلايل ژئواستراتژيك و نه ايدئولوژيك برقرار كرد.
اين پلهاي ارتباطي چه زماني برقرار شد؟
- ژنرال محمد ضياالحق (1993-1978) هنگامي كه در قدرت بود به طور گستردهاي اسلامگرايي افراطي را در جامعه گسترش داد. قانون شريعت از سال 1979 در پاكستان به اجرا درآمد. امور دولتي با توجه به جنبههاي ديني اداره ميشدند. كتابهاي درسي بازنويسي شدند.
بنابراين هيچ فردي هنگامي كه دانشمندان هستهاي حضور در جلسات اسلامگرايان افراطي را در سالهاي 1990 آغاز كردند، حيرت نكرد.
واقعا امريكاييها از برنامه هستهاي پاكستان دور و بياطلاع بودهاند؟
- البته. در پاكستان، مساله هستهاي حتي غيرنظامي هرگز در پارلمان مورد گفتگو قرار نميگيرد و دولت نيز از آن مطلع نميشود. پس از 11 سپتامبر، در همان زماني كه جرج بوش پيمان اتحادش با مشرف را منعقد ميكرد، ارتش مكان كليه سايتهاي هستهاي را تغيير داد!
چه فردي در پاكستان خواستار دستيابي به بمب هستهاي بود و چرا؟
- در سال 1953، محمد علي جناح، نخستوزير پاكستان با آيزنهاور، رئيس جمهور امريكا كه برنامه «اتم براي طرح صلح» را به اجرا گذاشته بود، ملاقات كرد. امريكاييها دانشمندان خارجي از جمله پاكستانيها و هنديها را براي آموزش دادن انرژي هستهاي غيرنظامي پذيرفتند. منير احمد خان، رئيس آينده كميسيون انرژي اتمي پاكستان از جمله اين دانشمندان بود و به دليل اين كه در زمان جنگ سرد، پاكستان در خط جبهه مقابل اتحاد جماهير شوروي قرار داشت، امريكاييها مستشاراني را براي توضيح دادن جنگ هستهاي به نظاميان پاكستاني به اين كشور اعزام كردند، اما آنها هيچ طرحي براي كمك كردن به پاكستان براي دستيابي به سلاح اتمي نداشتند.
چرا اسلامآباد مخالف پيوستن به پيمان منع تكثير سلاحهاي هستهاي است؟
- زيرا هند نيز چنين كاري را انجام نميدهد. اما دليل ديگري نيز وجود دارد. دهلينو در زمينه تسليحات متعارف داراي توانايي به مراتب برتر است. بنابراين ارتش پاكستان ميگويد: «ما به اندازهاي ضعيف هستيم كه براي دفاع از خود فقط بمب اتمي را داريم». همزمان، ارتش پاكستان همواره از ايالات متحده سلاحهاي متعارفي بيشتري را ميطلبد تا ناگزير به استفاده از بمب هستهاي نشود.
چرا واشنگتن از دادن سيستم پالس (PALS) به اسلامآباد كه استفاده مطمئن و امن از موشكهايي با كلاهك هستهاي را تضمين ميكند، مخالفت كرده است؟
- اين مخالفت از بيم آن بوده كه اين فنآوري نصب كلاهكهاي هستهاي روي موشكها را تسهيل كند. با اين حال، امريكاييها اصول فني آن كه ساده نيز هست را به آنها توضيح دادهاند. تصور ميكنم ارتش پاكستان از سيستم امنيتي ويژه موشكهاي مجهز به كلاهكهاي هستهاي خود برخوردار است. در هر حال، ارتش كلاهكهاي هستهاي را جدا از موشكها نگهداري ميكند.
چرا؟
- براي جلوگيري از اينكه يك سروان براي دلايل ايدئولوژيك يا غيره بتواند از موشكهاي هستهاي استفاده كند. اما در واقع، آنها اين كار را انجام ميدهند تا امريكاييها در مورد شرايط حقيقي توانايي هستهاي آنها هيچ اطلاعي نداشته باشند.
آيا بايد از يك ارتباط آتي ميان نظاميان و افراطيون پاكستاني بيم داشت؟
- پلها وجود دارند اما احتمال يك پيمان اساسي بسيار اندك است. در درجه نخست، افراطيون كمتر از آن چيزي كه تصور ميشود، قدرت دارند. حتي در مناطق قبايلي براي اينكه آنها به قدرت برسند بايد حزب غيرمذهبي (لاييك) خودمختار طلب پشتون، موسوم به «حزب عوامي» از صحنه حذف شود.
پس، افراطيون يك بلوك يكپارچه را تشكيل نميدهند. به ويژه، توافقهاي آنها با رژيم پاكستان صرفا برپايه منافعشان است. ارتش از افراطيون براي مقابله با تمايلات خودمختار طلبانه منطقهاي استفاده ميكند و آنها نيز به اين ترتيب تسلط خود را تحكيم ميكنند.
سرانجام، يك پيمان ايدئولوژيك ميان نظاميان و افراطيون واقعا بعيد است. گروههاي افراطي امكان دارد فروپاشيده يا منشعب شوند اما اين مساله در مورد ارتش كه داراي يك همبستگي قوي است، صدق نميكند. مواردي وجود داشته كه نظاميان مانع شدهاند پليس بتواند سلاحهاي تحويل داده شده به مدارس ديني را مصادره كند اما تصور نميكنم هرگز سلاح هستهاي به دست افراطيون بيفتد.
نظاميان هنوز به حمايت پنهاني از طالبان ادامه ميدهند؟
- ارتش براي آينده برنامهريزي ميكند. نيروهاي ناتو تا ابد در افغانستان باقي نخواهند ماند. همواره بايد به مساله اصلي پرداخت: پشتونها در دو كشور پاكستان و افغانستان سكونت دارند. اسلامآباد با اتكا به افراطيون پشتون عليه تمايلات براي تشكيل يك پشتونستان بزرگ كه تهديدي براي وحدت پاكستان محسوب ميشود، مقابله ميكند.
نظر نخبگان سياسي پاكستان در مورد واشنگتن چيست؟
- به دليل افزايش قدرت چين، ايالات متحده در سالهاي 2004 و 2005 با دهلينو پيمانهاي دفاعي و سپس هستهاي امضا كرد.
هر رژيمي با هر ماهيتي كه در پاكستان روي كار بيايد از اين پس در اين بيم به سر خواهد برد كه هند به شريك استراتژيك ممتاز واشنگتن تبديل شود. به همين دليل تمايلات قوي براي تحكيم هر چه بيشتر روابط اسلامآباد با پكن وجود دارد. امريكا و چين در شرايط وابستگي اقتصادي و جنگ سرد ژئواستراتژيك پنهان قرار دارند. اگر اين وضع تشديد شود، اين خطر كه جبهه درگيريهاي چين – امريكا به منطقه هند – پاكستان منتقل شود، وجود دارد.
طرف ضعيفتر، اسلامآباد براي تحكيم توان نظامي متعارف و هستهاي خود دچار پريشاني ميشود. در اين صورت، يك شرايط انفجارآميزي به وجود خواهد آمد.