کد خبر: ۳۵۳۳۱
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۰ - ۳۰ دی ۱۳۸۶

با همه سروصداها شكي نيست كه سفر جورج بوش رئيس‌جمهوري امريكا به خاورميانه نشان داد سياست‌هاي امريكا در منطقه دارد شكست مي‌خورد.

جورج بوش در پايان سفر منطقه‌اي خود در مصر از اين كه با باري از هديه‌ها از پادشاهان و اميران به واشنگتن بازمي‌گردد شايد خوشحال باشد، اما جز اين هدايا او چيز چنداني براي نشان دادن حاصل سفر هشت روزه‌اش به منطقه – به استثناي اسرائيل – ندارد و مي‌تواند اطمينان داشته باشد كه سياست‌هاي امريكا در اين منطقه هم نامحبوب است و هم ناموفق. كمتر از يك هفته پس از اين كه او اعلام كرد – در ميان ناباوري همگاني – قرارداد صلح بين اسرائيل – فلسطين مي‌تواند در طول يك سال منعقد شود، نوار غزه شاهد بدترين درگيري‌هاي ماه‌هاي اخير خود بود كه طي آن اسرائيل 19 فلسطيني را كشت كه به ادعاي اين رژيم عضو حماس بودند و در شليك راكت از مرز به اسرائيل دخالت داشتند.

مذاكره بين محمود عباس رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين و ايهود اولمرت نخست‌وزير اسرائيل نيز به نظر نمي‌رسد به جايي برسد و منتقدان از فرآيند صلح «مجازي» و نه واقعي سخن مي‌گويند.

از طرف ديگر كناره‌گيري شريك ائتلافي راست افراطي اولمرت از دولت او، يعني آويگدور ليبرمن، شكنندگي دولت ائتلافي كاديما را در برابر دادن حتي كوچكترين امتيازها به فلسطينيان نشان داد. مردم خاورميانه شايد به اندازه امريكايي‌ها از سرعت بدتر شدن اوضاع از نوامبر، هنگامي كه بوش، با تحقير شناسايي ضرورت انجام كاري پس از هفت سال ناديده گرفتن مناقشه – ناگهان تصميم گرفت با برپايي اجلاس آناپوليس در خاورميانه صلح برقرار كند – متعجب نشوند، اما تندروها به سرعت واشنگتن را مقصر شرايط ايجاد شده دانستند. خالد مشعل رهبر حماس در دمشق درباره تازه‌ترين كشتارها در غزه گفت: اين جنايت ثمره زشت ديدار بوش از منطقه است. محمود احمدي‌نژاد، رئيس‌جمهوري ايران نيز امريكا را مقصر جنايات اسرائيل دانست.

عدم پيشرفت عملي، كار بوش را براي وارد آوردن فشار به متحدان عرب خود براي كمك بيشتر – پس از قبول سعودي‌ها براي شركت در اجلاس آناپوليس و دادن كمك‌هاي سخاوتمندانه كشورهاي عرب حوزه خليج فارس براي توسعه اقتصادي فلسطينيان (تشكيلات خودگردان) – دشوار كرد.

كاندوليزا رايس (وزير خارجه امريكا) از ضرورت كمك بيشتر اين كشورها با آنان سخن گفت. اما هيچكدام از آنها آماده نيست بدون مدرك معامله اسرائيل با فلسطينيان، اقدام بيشتري در زمينه «عادي‌سازي» روابط با اسرائيل انجام دهد.

سعود‌الفيصل وزير خارجه عربستان گفت: «نمي‌دانم جز پيشنهاد صلح براساس برابري و عدالت براي همه، چه كار ديگري مي‌توانيم براي اسرائيل انجام دهيم؟»

بوش كه از نشانه‌هاي پيشرفت در عراق به وجد آمده بود، رايس را از رياض به بغداد فرستاد تا به دولت نوري‌المالكي براي لغو قانون ممنوعيت اشتغال بعثي‌هاي سابق در مشاغل دولتي – اقدامي كوچك اما ضروري در جهت آشتي ملي – تبريك بگويد.

با اين حال عراق هنوز سايه عظيمي بر منطقه دارد و محل جذب جهادي‌ها و يادآور مداوم اين نكته است كه ايران هنوز بزرگترين برنده سرنگوني رژيم صدام و آشوب ناشي از حذف او است.

بوش در اين سفر متوجه شد مخاطبانش كمتر از خود او نگران ايران هستند. ماه‌هاي اخير به علت سفر احمدي‌نژاد براي شركت در مراسم حج در مكه و اقدامات ديگر او در منطقه شاهد نوعي آشتي كشورهاي منطقه با ايران بوده است.

گزارش نوامبر گذشته سازمان‌هاي جاسوسي امريكا درباره قطع برنامه تسليحاتي هسته‌اي ايران، موضع جنگ‌طلبان را در امريكا و اسراييل تضعيف كرد. امريكا فقط به تهران درباره «عواقب جدي» تكرار حادثه اخير مربوط به ناوهاي جنگي امريكا و قايق‌هاي سريع سپاه پاسداران ايران در تنگه هرمز هشدار داده است.

حتي اگر حكام كويت، بحرين و امارات واقعا از ايراني‌ها وحشت داشته باشند، مردم اين كشورها به شدت به قدرت خود امريكا مشكوك هستند و مفسران عرب در تمام هفته عليه كشاندن بي‌پروايانه منطقه به مناقشه‌اي جديد توسط بوش هشدار دادند. بلندپروازي‌هاي هسته‌اي ايران با محكوم كردن خشمگينانه زرادخانه بسيار واقعي سلاح‌هاي كشتار همگاني اسرائيل و معيارهاي دوگانه غرب در تحمل آن، همراه بود.

بوش «دستور كار خود در زمينه آزادي» را در اين سفر انگار فراموش كرده بود. ترويج دموكراسي و ارزش‌هاي جهاني شايد پس از حمله به عراق انديشه خوبي به نظر مي‌رسيد اما پس از قدرت‌نمايي اسلامگراها – اخوان‌المسلمين در انتخابات سال 2005 مصر و به قدرت رسيدن حماس چند ماه بعد در انتخابات سرزمين‌هاي فلسطين – ديگر جذابيت خود را براي دولت بوش از دست داد و «ثبات» جاي خود را به «آزادي و دموكراسي» داد.

مقامات امريكايي در مصاحبه‌‌هاي مطبوعاتي تاكيد كردند كه رئيس‌جمهوري درباره اين مسائل ابراز نگراني كرده است. اما بوش در تنها سخنراني رسمي خود در اين سفر حرف‌هايي خيلي كلي زد كه ناديده گرفتن آنها آسان خواهد بود. روزنامه‌نگاران و بلاگرهاي زنداني سعودي و مصري، سازمان‌هاي غيردولتي و فعالان حقوق بشر احتمالا شاهد تغييراتي در اين كشورها نخواهند بود.

توقف كوتاه بوش در مصر به نظر مي‌رسد نشاندهنده محدوديت نفوذ بوش در آخرين سال حكومت او باشد. حسني مبارك، در پنجمين دوره پياپي رياست جمهوري خود، از مهمان خود بدون تشريفات فراوان در شرم‌الشيخ در درياي سرخ استقبال كرد. يعني جايي كه خطر آن نوع تظاهراتي كه معمولا در خيابان‌هاي پرجمعيت قاهره مشاهده مي‌شود، وجود نداشت.

مبارك هنگامي به قدرت رسيد كه انور سادات به وسيله جهادي‌هاي داخلي مصر در سال 1981 ترور شد، و از آن زمان دريافت‌كننده بيشترين كمك امريكا به هر كشور ديگري – غير از اسرائيل – بوده است و اين يكي از دلايلي است كه اسلامگراها در داخل و در خارج مصر از او به عنوان «فرعوني» انتقاد مي‌كنند كه با پول «صليبي‌ها و يهوديان» در خدمت آنان است و با حمايت آنان از تلاش‌ها براي گشودن فضاي سياسي خشك و بسته كشورش جلوگيري كرده است.

حالا، چنين شخصي، خشم‌زده، به وسيله امريكا متهم مي‌شود نتوانسته امنيت مرز مصر با نوار غزه را تامين كند و به اين ترتيب حملات حماس را به اسرائيل تسهيل كرده است. به نظر بسياري از اعراب، بوش از 11 سپتامبر 2001 و حمله به افغانستان و عراق عامل ناكامي‌هاي خود بوده است.

بيشتر اعراب احتمالا ترجيح مي‌دادند او به اين كشورها حمله نمي‌كرد. همچنان كه مبارك با اشاره‌اي صريح به عراق به طور ضمني اين نظر را ابراز داشت. «مادر اين منطقه و مناطق ديگر نمونه‌هاي جوامعي را داريم كه در نتيجه تحولات ناگهاني و محاسبه نشده دچار بي‌ثباتي و هرج و مرج شدند.» رئيس‌جمهوري امريكا احتمالا اين پيام او را دريافت كرد.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"