کد خبر: ۳۵۴۳۷
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۰ - ۰۱ بهمن ۱۳۸۶

اين مرد روستايي با اشاره به اينكه پدربزرگ «راحله» در دبيرستان ديوار به ديوار دبستان روستا كار مي‌كند، گفت: مدير مي‌دانست پدربزرگ دخترم آنجاست، چرا او را خبر نكرده، من به خاطر مراسم عزاداري فرصتي براي طرح شكايت نداشته‌ام و در نخستين فرصت با طرح شكايتي خواهم خواست عاملان اين حادثه شناسايي شوند،

تهران امروز: دخترچه 7ساله روستايي در مسير مدرسه‌اش مورد حمله حيوانات وحشي قرار گرفت و قرباني مرگ تلخي شد.

اين حادثه دلخراش، ساعت 9 صبح چهارشنبه 26 دي‌ماه سال جاري در روستاي كوه‌گير حوالي جاده قزوين به رشت رخ داد.بنابر اين گزارش، وقتي ساكنان آخرين خانه روستايي كوه‌گير در دامنه كوه با فريادهاي پسر عموي خانواده به بيرون از خانه خود ريختند باور نمي‌كردند پيكر خون‌آلود و بي‌جان دختربچه‌اي كه در آغوش مرد گريان است كسي جز «راحله» نباشد.مادر كه تصور مي‌كرد دخترش سر كلاس درس اول ابتدايي و در فضاي امني نشسته و ظهر به خانه باز خواهد گشت، با ديدن جسد «راحله» به سر و صورتش كوبيد و بي‌هوش روي زمين افتاد.دقايقي بعد، مردي آشفته به پاسگاه انتظامي روستاي كوه‌گير، رفت و ادعا كرد دختر بچه‌اش در مسير مدرسه با حمله گرگ‌ها از پاي در آمده است و پيكر بي‌جانش از سوي پسر عموي چوپان پيدا شده است.وقتي تيمي از ماموران به بررسي صحنه حمله مرگبار حيوانات وحشي پرداختند، پي بردند «راحله» در فاصله 20 متري خانه‌شان كه آخرين خانه روستايي نزديك به كوه بود مورد حمله قرار گرفته است.اين در حالي بود كه مادر راحله ادعا كرد، صبح روز حادثه وقتي دختر بچه‌اش صبحانه خورد مثل هميشه او را تا نزديكي مدرسه ابتدايي ابوذر غفاري كه در سوي ديگر روستا و در فاصله يك كيلومتري خانه‌شان است، برده و نمي‌داند چرا دختر بچه‌اش پيش از تعطيلي مدرسه به خانه‌شان برگشته است. با وجود اينكه بررسي‌هاي ميداني نشان مي‌داد «راحله» با حمله حيوانات درنده از پاي در آمده است، با دستور قضايي پيكر وي به پزشكي قانوني استان قزوين انتقال داده شد و متخصصان پس از بررسي‌هاي آسيب‌شناسانه اعلام كردند دختربچه براثر زخم‌ها و خونريزي ناشي از گازگرفتگي حيوانات درنده جان باخته است.

گفت‌ وگو با پدر «راحله»

رحمان چگيني، پدر دختربچه با گلايه‌مندي از حادثه دلخراشي كه رخ داده و آنان را عزادار كرده، به خبرنگار جنايي ما گفت: راحله هر روز با مادرش تا نزديكي مدرسه‌شان مي‌رفت، روز حادثه نيز مادرش او را همراهي كرده و از فاصله كمي از مدرسه ديده كه «راحله» وارد ساختمان مدرسه ابوذر غفاري شده است.

وي افزود: مدرسه بيرون از روستا و در سمت مخالف محلي است كه خانه ما قرار دارد. وقتي دخترم وارد مدرسه شده است،‌همسرم به خانه نزد پسر 4 ساله‌مان برگشته، تا اينكه با فريادهاي پسر عموي من به بيرون از خانه آمده است،

پسر عمويم در زمان بردن گوسفندان به صحرا، در مسير ابتدا كلاهي بچگانه پيدا كرده بود سپس به شال دخترانه‌اي برخورده و با تعقيب رد خون جنازه دختربچه‌اي را ديده كه با صورت روي زمين افتاده و دو سگ بالاي سرش نگهباني مي‌داده‌اند.

پدر راحله با گريه، گفت: مشخص بود كه سگ‌ها جنازه دختربچه را از دست گرگ يا هر حيوان وحشي ديگري نجات داده‌اند. پسر عمويم بالاي سر جسد رسيده و آن را به سمت خود برگردانده و با ديدن «راحله» شتابزده به در خانه‌مان آمده است.وي افزود: من راننده هستم، وقتي شنيدم دخترم در آن ساعت از روز در نزديك خانه‌مان مورد حمله قرار گرفته، تعجب كردم چرا كه بايستي راحله در مدرسه سر كلاس مي‌بود، وقتي پرس و جو كردم و مطمئن شدم «راحله» وارد ساختمان مدرسه شده است از مدير مدرسه خواستم علت خروج وي را بگويد كه او ادعا كرد آن روز راحله به مدرسه نرفته است. پدر راحله با استناد به گفته‌هاي خواهرزاده‌اش و پسر دانش‌آموز ديگري، گفت: خواهرزاده‌ام كه كلاس چهارم ابتدايي است دقايقي پيش از راحله به مدرسه رسيده، مدير مدرسه به دير آمدن او اعتراض كرده و خواسته ديگر تكرار نكند، همان لحظه كه به خواهرزاده‌ام اجازه ورود به سر كلاس داده شده است راحله نيز وارد مدرسه شده و چون دومين روزي بود كه دير مي‌رفت به ادعاي خواهرزاده‌ام مديرشان خواسته به خانه برگشته و با پدر يا مادرش به مدرسه باز گردد و از آنجايي كه دخترم زودرنج بوده است بدون هرگونه اصراري براي رفتن به سر كلاس از مدرسه خارج شده و همين لحظه پسر دانش‌آموز ديگري او را ديده كه به سمت خانه حركت كرده است.

وي با اعتراض به اين اقدام گفت: مدير مدرسه بايستي از خطراتي كه در كمين بچه‌هاي دانش‌آموز است با خبر مي‌بود، او شماره تلفن خانه ما را داشت مي‌توانست با من يا مادر «راحله» تماس بگيرد اما اين كار را نكرده است، يا مي‌توانست با دادن اجازه حضور دخترم در سر كلاس از او بخواهد فرداي آن روز با مادرش به مدرسه برود، اگر اين كار را مي‌كرد الان دخترم زنده بود.

اين مرد روستايي با اشاره به اينكه پدربزرگ «راحله» در دبيرستان ديوار به ديوار دبستان روستا كار مي‌كند، گفت: مدير مي‌دانست پدربزرگ دخترم آنجاست، چرا او را خبر نكرده، من به خاطر مراسم عزاداري فرصتي براي طرح شكايت نداشته‌ام و در نخستين فرصت با طرح شكايتي خواهم خواست عاملان اين حادثه شناسايي شوند، در يك روستاي مسكوني چرا بايد امنيت وجود نداشته باشد، اگر مراقبت‌هاي لازم صورت مي‌گرفت حتما گرگ‌ها نزديك روستايمان نمي‌شدند.بنابر اين گزارش، اميد روشن، مديركل حفاظت از محيط زيست استان قزوين در اين خصوص گفت: در روزهاي شروع فصل سرما از طريق رسانه‌هاي محلي، اعلام شد كه احتمال مهاجرت منطقه‌اي حيوانات درنده به مناطق مسكوني وجود دارد و به اين ترتيب با اين نوع مهاجرت فصلي، چنين حوادثي رخ مي‌دهد».

وي در رابطه با حيوانات درنده موجود در مناطق حفاظت شده! نيز گفت: «روباه، شغال، پلنگ، خرس، كفتار و گرگ از حيوانات درنده اصلي در استان قزوين هستند و كمبود غذايي حيوانات گياه‌خوار با توزيع علوفه به شكل دستي رفع مي‌شود اما برنامه‌اي براي تأمين غذاي حيوانات گوشتخوار نداريم».

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
طراحی و تولید: "ایران سامانه"