x
کد خبر: ۳۵۹۲۲
تاریخ انتشار: ۱۸:۵۳ - ۰۴ بهمن ۱۳۸۶

تعيين سبد سوختي كشور در مگاموتور

به گزارش خبرخودرو ، جواد نجم الدین حدود 28 سال در صنعت خودرو کشور بویژه در بخش تولید قوای محرکه حضور داشته است .

وی که در سال 81 مدیریت شرکت مگاموتور را بر عهده داشته ، معتقد است : عملکرد هر مدیر شاخص خوبی برای تعیین میزان موفقیت است و با شعار و تبلیغات نمیتوان گفت مدیر موفق بوده است .

با وی گفتگویی داشته ایم که در ادامه می آید :

صنعت خودروی کشور در دو دهه اخیر منحنی رو به رشدی داشته است . ارزیابی شما از این روند چه بوده و چه نقاط عطفی برای آن قائل هستید ؟

صنعت خودرو در ایران تا سال 70 ، تنها مسیر مونتاژ راطی می کرد و ما هر گاه با برند های خارجی تعاملی داشتیم با ورود قطعات به صورت CKD تولید مونتاژ داشتیم و هروقت نیز این تعامل نبود ، خط تولید ما متوقف می شد به طوری که در سال 65 ، ایران خودرو مجبور به تعدیل حدود 6 هزار نفر از کارکنان خود شد .

نقطه عطف صنعت خودروی ما در سال 70 با پروژه ساخت داخل کردن پیکان 1600 آغاز شد و به دنبال آن شبکه قطعه سازی در کشور شکل گرفت . در ابتدا بیشتر با کپی کاری و مهندسی معکوس کار را آغاز کردیم . ساخت داخل پیکان و شکل گیری یک شبکه قطعه سازی نیرومند سبب ارتقای توان داخل به میزان خوبی شد به طوری که توانستیم به این ترتیب ، خود را برای جهش بعدی که طراحی بود . آماده کنیم و وارد حوزه هایی چون همکاری مشترک ( جونیت وینچر ) و ایجاد برند داخلی و ملی شویم . در واقع ، ورود به تمامی این حوزه ها با قطعه سازی آغاز شد . با پشت سرگذاشتن این مراحل ، ما هم اکنون هم قدرت طراحی داریم و هم توانسته ایم برند خاص خود را داشته باشیم .

ما به نقطه ای رسیده ایم که در مرحله سوم باید وارد شبکه جهانی شویم،چه در بخش قطعه سازی و چه در بخش موتور و خودرو.

بحث صادرات و ورود به بازارها در این مرحله نیازمند اتخاذ استراتژی مناسب در خصوص ادغام یا اتحاد است. این مقطع برای صنعت خودرو،مقطعی بسیار مهم است و در تعیین استراتژی پیش رو،باید طوری تصمیم گیریم که رهنمون ما برای ورود به بازارهای جهانی باشد.

استراتژی ها وچشم اندازهایی که تا کنون در این صنعت در نظر گرفته شده آرمانگرا بوده یا مطلوب گرا؟

آرمانگرایی و مطلوب گرایی را شاید نتوان در این خصوص چندان تفکیک کرد. ما در جاهایی آرمان گرا و در جاهایی نیز مطلوب گرا عمل کرده ایم. به طور مثال سعی کرده ایم در بحث کیفیت آرمانگرایی را کنار گذاشته وبه مطلوبیت ها بپردازیم زیرا در این میان رضایت مشتریان مطرح است.شاید در برخی جاها آرمانگرا بوده ایم به عنوان نمونه در بحث ورود به بازارهای جهانی می توان گفت بعضی مواقع زود تصمیم گرفته ایم در حالی که هنوز آمادگی لازم را نداشنته ایم اما اکنون به مرحله ای رسیده ایم که خودروسازی ما مطلوبیت نسبی را کسب کرده است،دیگر نگاه به بیرون،نگاهی آرمانگرانخواهد بود اما باید توجه داشته باشیم که این مرحله نیازمند تلاش و کوشش بسیاری است.

یعنی شما صنعت خودروی کشوررا هم اکنون آماده ومستعد ورود به بازارهای جهانی می دانید؟

بله ،البته هنوز در داخل باید تغییر و اصلاح ساختارها صورت گیرد.کیفیت باید ارتقاءیابد ، هزینه ها باید حتماً کاهش یابد و درجاهایی که نیاز به ادغام است،باید مراحل آن طی شود یا همکاری های مشترک (جونیت) درهرجا که مورد نیازاست،عملی شود. این ها مقدمات ورود به بازارهای جهانی است که ما را نیرومند واردعرصه خواهد کرد.

در بین استراتژی هایی که برای این صنعت در نظر گرفته شد،آزاد سازی واردات برای رقابت پذیری بیشتر بودو در همین راستا نیز پروژه ای با عنوان"ارزان سازی" مطرح شد که منجر به تولید خودروهایی چون پژوGLI شد.چرا با وجود استقبالی که مشتریان از چنین پروژه ای داشتند،این برنامه متوقف شد. آیا این برنامه شکست خورده یا امکان احیای آن وجود دارد؟

البته این سوال را باید از طراحان استراتژی-ارزان سازی- پرسید. اما من معتقدم قیمت خودرو در بازار تابع چند فاکتور است :رقابت /مطلوبیت مشتری/ قیمت تمام شده/میزان عرضه/تورم و... پس تنها نقش خودروساز نیست که بگوید می خواهم خودرویی را ارزان وارد بازار کنم وتنها عاملی که برای ارزان سازی در اختیارخودروساز است،همان کاهش قیمت تمام شده است.عرضه نیز در اختیار خودروساز است اما عوامل دیگر از حیطه خودروساز خارج است. قیمت فروش در بازار تماماً در دست خودروساز نیست.به طور مثال ما خودروی تندر90 را با قیمت 9 الی 10 میلیون تومان می فروشیم اما قیمت بازار این نیست و البته با عرضه بیشتر خودرو به بازار قیمت قابلیت کنترل بیشتری پیدا می کند لذا اگر خودروساز قیمت تمام شده خود را کاهش دهد این به آن معنی است که قادر است با حفظ حاشیه سود خودروی ارزانتری به بازار ارائه نماید .

بنابراین قیمت تمام شده و عرضه تنها پارامترهای در اختیار خودرو سازاست.

پس ما به عنوان خودروساز در حد خود می توانیم در بحث "ارزان سازی"دخالت داشته باشیم.شعاری که آن زمان نیز مطرح شد باید به صورت"کاهش قیمت تمام شده"عنوان می شد ومتناسب با آن استراتژی های مناسب اتخاذ می گردید .

مدیریت مجموعه خودروسازی چه نقشی در این میان ایفا می کند؟گفته می شود مدیریت در کشور ما معلول شرایط است. به عنوان مثال،حذف پیکان از چرخه تولید این صنعت بازار را به سمت خودرویی مانند پراید متمایل کرد واین اقبال سایپا را موجب شد.

این که گفته می شود رشد سود آوری سایپا به واسطه حذف پیکان و گرایش به سمت خودروی پراید بود،حرفی صحیح نیست.نگاهی به منحنی سودآوری ثابت می کند که رشد ، توسعه و سودآوری سایپا از سال 81 سیر صعودی داشته است در صورتی که پیکان در سال 84 متوقف گردید .

.بنابراین نقش مدیریت در توسعه و رشد و سودآوری شرکت انکار نا پذیر می باشد در واقع اگر شرکتی رو به افول رود یا درخششی داشته باشد به طور مستقیم به مدیریت آن وابسته است .

البته این به معنی عدم دخالت سایر شرایط و عوامل نیست اما اینکه بخواهیم مدیریت را نفی کنیم، درمنحنی روند سودآوری شرکت مگا موتور نیز دیده می شود که از سال 72 تا 80 سودآوری بسیارکم و حتی گاهی نزدیک به صفر بوده است. سال 80 این شرکت حدود 900 میلیون تومان ضرر داشته است. این سال، مقطعی بوده که مدیریت سایپا تغییر یافت. ما در سال81، از 16 میلیارد تومان سود شروع کردیم تا در سال 85 به 200 میلیارد تومان سود رسیدیم ضمن اینکه در این مدت 9% هم کاهش قیمت فروش داشته ایم . این ها در حالی است که خودروی پیکان در سال 84 متوقف شده و ما سیر صعودی را از سالهای قبل آغاز کرده بودیم.

مهم این است که مدیریت با استفاده بهینه از منابع، قیمت تمام شده را کاهش دهد و با بهره وری از امکانات موجود، سوداوری خود را بالا ببرد.

این کار در گروه سایپا به خوبی انجام شدهو این گروه توانسته است با افزایش بهره وری و استفاده بهینه از منابع ، بهترین عملکرد را ارائه کند.

یکی از مواردی که در خصوص "ادغام" مطرح شده همین مدیریت واحد ونیرومند است. در شرایط کنونی، کدامیک از راهها می تواند برای خودروسازی ما موثرتر باشد، اتحادیا ادغام؟

اتحاد، در کوتاه مدت می تواند صورت گیرد چون به معنی متحد کردن استراتژی ها، مدیریت هاو تمرکز تصمیم گیری هاست. به این مفهوم که ضمن حفظ استقلال هر یک از شرکت ها، برنامه های کلانی در سطح کشور برای هماهنگی دو گروه در نظر گرفته شود.

اما ادغام، تابع شرایطی است که باید حتما ایجاد شود تا بتواند صورت گیرد. در واقع ادغام دو شرکت رقیب با شرایط متفاوت مدیریتی، سودآوری، تولید ، سهامدار و...... ، کار چندان درستی نخواهد بود. در ادغام، باید شرکت ها قابلیت های لازم را داشته باشند و از جنبه های مختلف به مرحله ای رسیده باشند که بتوانند با یکدیگر برای ادغام، وارد مذاکره شوند.

به عنوان مثال ادغام دو شرکت قدرتمند دایملر – بنز و کرایسلر ( با هم و یا ادغام شرکت BMW و رورو انگلیس ) نه تنها نتیجه بخش نبود بلکه منجر به از دست دادن منابع زیادی گردید نهایتا از یکدیگر جدا شدند همچنین شرکت تویوتا ژاپن با اتخاذ سیاست های مناسب بدون اینکه تمایل به ادغام با سایر شرکت های بزرگ خودروسازی داشته باشند توانست رشد خود را ادامه داده و به عنوان اولین شرکت تولید کننده خودرو در دنیا شناخته شود بنابراین ادغام لزوماً بمنزله بهبود فرایند و توسعه مطلوب نیست بلکه بایستی متناسب با شرایط محیط داخل و خارج بنگاه تصمیم گیری شود.

برای ادغام نیز لزوماً نباید از همان ابتدا تغییرات اساسی صورت گیرد و می توان از بخش های کوچکتر آغاز کرد. به طور مثال، اولین مرحله می تواند ادغام مراکز خرید باشد، در این صورت با افزایش تیراژ، قیمت ها هم به طور چشمگیری کاهش خواهد یافت. یا مراکز تحقیقاتی می تواند از دیگر گزینه های ادغام باشد. چرا که در تولید روزمره و ایجاد وقفه در تولید نقشی ندارند در حالی که ادغام خطوط و بخش های تولید بالطبع، اختلالاتی به وجود خواهد آورد. پس مراکز خرید، مراکز تحقیق و بخش خدمات س از فروش در مراحل نخست ادغام، می توانند گزینه های مناسبی برای مطالعه و مذاکره باشند.

بحث بازدارنده ديگر در ادغام ، مالكيت است . با مالكيت دولتي ،مي توان گفت ادغام مفهوم چندانی ندارد . زیرا به علت کوتاه بودن متوسط عمر مدیریت ، یک مدیر خیلی نمي تواند به ادغام که یک فرآیند بلند مدت دارد بينديشد و بیشتر به انجام امور روزمره مشغول خواهد شد.

اين تفكر براي مديري امكان پذير است كه بتواند استراتژي دراز مدتي را براي مجموعه خود تعريف كند و به اجرا درآورد .

ادغام پروسه اي حداقل 5 ساله است و اين كار در بخش خصوصي براحتي امكان پذير است . درواقع با آماده كردن خودروسازان و ایجاد شرایط سودآوری مطلوب مي توان شرايط واگذاري آنها را به بخش خصوصي فراهم كرد . در اينصورت بخش خصوصي كاردان و متخصص با اتخاذ تصمیمات استراتژیک و مبتنی بر منافع بنگاه قادر به اداره درست اين بنگاه ها بوده و دراين شرايط مديريت و ميتواند استراتژي هاي حداقل 10 ساله را تعريف كند ، مي تواند تقسيم منافع كرده و شرايط ادغام فراهم شود .

طبيعتا در اين شرايط ، مديران خود به ادغام روي خواهند آورد .

بنابراين براي تسريع پروسه ادغام بايد :

1- شركت هاي خود را به سود آوري و شرایط مناسب برسانيم که قابلیت واگذاری را داشته باشد

2 – مديريت هاي قوي ، كاركشته و پايدار داشته باشيم .

3 – روند خصوصي سازي را تسريع كنيم .

در اين صورت ، ادغام به بهترين شكل انجام مي گيرد و دو گروه مي توانند با هم افزايي حضور موثرتري هم در بازار ها داشته باشند . پس چون شرايط آماده نيست ، ادغام درحال حاضر كاري عجولانه خواهد بود .

وجه تمايز شركتي مثل مگاموتور با ديگر شركتهاي قطعه سازدر كجاست ؟آيا در بحث خصوصي سازي اين شركت مي تواند از گزينه ها باشد يا اداره اين شركت به علت شرايط خاص و حياتي بايد در اختيار دولت باشد ؟

در دراز مدت مي توان اين كار را كرد اما معمولا در دنيا ، موتور سازي ها بخش هاي استراتژيك و اصلي هر خودروسازي هستند كه ترجيح داده ميشود در اختيار خود آنها باقي بمانند .

اما بخش هاي مجموعه سازي و قطعه سازي كه زيرمجموعه اين شركت هستند ، مي توانند بدون مشكلي واگذار شوند . در واقع استراتژي هاي مصرف سوخت و حفظ استانداردهاي آلودگي در موتورسازي ها صورت مي گيرد بنابراین موتورسازی ها در اختيار شركت های خودروساز است.

حتي در شرايط ادغام خودروسازان ، با وجود ادغام موتورسازي ها ، اين مجموعه در اختيار خود خودروساز بايد بماند .

• شركت مگاموتور طي دوران مديريت شما به چند درصد از اهداف تعريف شده خود دست يافته و چه مواردي هنوز باقي مانده است ؟

در تولید قوای محرکه امسال به 600 هزار دستگاه خواهیم رسید که ما را به بزرگترین تولید کننده خاورمیانه تبدیل خواهد کرد . تولید روزانه ما نیز 2300 دستگاه است.

ما توانسته ایم موتورهای خود را با استانداردهای ملی مطابقت دهیم و تولید ما تا سال 88 مشکلی از لحاظ رعایت مقررات ملی نخواهد داشت. این شرکت توانست از نظر نسبی سودآورترین شرکت در کشور شود. ما چندین پروژه ملی داریم . تولید موتور خودروی ملی S81 با برند مگاموتور ، تولید موتور پایه گازسوز که به زودی به تولید انبوه خواهد رسید . در بخش موتور دیزل مطالعات بسیاری صورت گرفته و به محض رفع موانع قانونی ، تولید موتورهای دیزلی خواهیم داشت.

در بخش موتورهای جدید ، رویکردی به ساخت موتورهای هیبریدی برای مصرف سوخت کمتر و کمک به دولت داشته ایم. مهمترین کاری که در این زمینه کرده ایم تعریف قوای محرکه با توجه به سبد سوختی کشور است : گاز ، گازوئیل ، بنزین و هیبرید . به این ترتیب در شرایط بحرانی تهیه و توزیع سوخت هم برای دولت و هم برای مردم اقتصادی تر خواهد بود.

موتور تندر 90 نیز تا چند روز آینده به تولید انبوه خواهد رسید و خط تولید آن افتتاح می شود. با راه اندازی این خط ، ما هم به گروه سایپا و هم ایران خودرو ، موتور تندر 90 خواهیم داد. با توجه به قراردادی که با رنو پارس داریم صدور این موتور به هند ، روسیه و .. را نیز خواهیم داشت. ما 21 شرکت تحت پوشش داریم که در حال حاضر همه سودده هستند و آمادگی واگذاری تمامی آنها را به بخش خصوصی داریم .

ساخت داخل قوای محرکه ما از 49 درصد در سال 80 به 5/94 درصد در سال جاری رسیده که امکان کاهش قیمت تمام شده و افزایش سودآوری را فراهم آورده است.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"