کد خبر: ۴۴۶۳۲
تاریخ انتشار: ۰۸:۵۸ - ۱۷ ارديبهشت ۱۳۸۷

قطعا مادربزرگ‌ها و قديمي‌تر‌هاي فاميل، آن روزها را به ياد دارند. آن قديم‌ها ديگر رسم شده بود از همان موقع كه دختر پايش به مدرسه باز مي‌شد، مادر خانواده هم شروع مي‌كرد به تهيه جهيزيه! دختر كه به 13 - 12 سالگي مي‌رسيد، كم‌كم خواستگارها در خانه را از پاشنه درمي‌آوردند. اگر دختري به هر دليل تا 17 - 16 سالگي ازدواج نمي‌كرد، كم‌كم همه به اين فكر مي‌افتادند كه حتما عيب و علتي در كار است.

اما امروز، ديگر از آن روزها تنها خاطره باقي مانده است. حالا ديگر در هر خانه‌اي را كه بزني، دست‌كم يكي دو دختر دم بخت در آن پيدا مي‌شود كه يا در آستانه سن ازدواج هستند، يا به دليل بالا رفتن سنشان، كم‌كم مي‌روند تا به جرگه مجردين تارك دنيا بپيوندند كه ديگر اميدي به تشكيل زندگي مشترك ندارند.

اين كه سن ازدواج بالا رفته، تورم و بيكاري بيداد مي‌كند، پسرها تمايلي به ازدواج زودهنگام و پذيرش مسووليت زندگي متاهلي را ندارند، دخترها سطح توقعات‌شان بالا رفته، موانع و مشكلاتي مانند پول، مسكن شخصي، خودرو و ... كه همچون غول بزرگي بر سر راه جوانان دم بخت قرار گرفته‌اند، همه و همه واقعيات انكارناپذيري هستند كه امروزه ازدواج جوانان را با تاخير مواجه كرده است.

اما آنچه در اين ميان قابل تامل است، اين است كه يا بعضي از دختران و پسران زيادي مشكل‌پسند هستند يا معتقدند تا شخص دلخواهشان را پيدا نكنند، حاضر به ازدواج با هركس نيستند. در اين ميان، دختران جوان دم بخت، شرايط به مراتب دشوارتري نسبت به پسران را تجربه مي‌‌كنند، چراكه براساس سنت‌هاي قديمي، يك دختر اگر تا سال‌ها هم از سن ازدواجش بگذرد اما به هر دليل ازدواج نكرده باشد، هيچ‌گاه نمي‌تواند اگر احساس كرد پسري از هر لحاظ با وي همخواني داشته و در صورت ازدواج زندگي نسبتا موفقي باهم خواهند داشت، پيشنهاد ازدواج را با وي مطرح كند.

در اين شرايط معلوم است كه چه مي‌شود. اين دختران در صورتي كه مرد مورد نظر خودش پا پيش نگذارد يا فرد مناسبي از او خواستگاري نكند، آنقدر مجرد مي‌ماند تا كم‌كم بپذيرد در طالع او زندگي مجردي نوشته شده است.

امروزه با ورود به عصر فناوري و پيشرفت‌هاي علمي، كم‌كم اين نظريه از سوي متخصصان مطرح شده كه ديگر دختران مجرد در سن ازدواج هم نبايد دست روي دست بگذارند تا فرد مورد نظر، خود لطف كرده و براي خواستگاري پا پيش بگذارد، بلكه درست اين است اگر دختر يا پسري احساس كردند كه طرف مقابلشان، هماني است در آسمان دنبالش مي‌گشته‌اند و حالا برحسب اتفاق روي زمين پيدايش كرده‌اند، بايد فورا دست به كار شده و اين فرصت را از دست ندهند.

طرفداران اين نظريه، امروز نظرات كارشناسانه خود راجع به ازدواج را در قالب راه‌اندازي موسسات در مراكز همسريابي (كه معلوم هم نيست مجوز فعاليت خودرا از كدام مرجع قانوني گرفته‌اند) روي دختران و پسران دم بخت در انتظار ازدواج، پياده مي‌كنند.

اگر شما هم يكي از همان خوانندگان پر و پا قرص صفحات ضميمه آگهي‌هاي برخي روزنامه‌ها باشيد، قطعا در ميان انواع و اقسام آگهي‌هاي رنگارنگ و ريز و درشت، جملاتي از اين دست كه در «ازدواج آگاهانه حق شماست» يا «همسر ايده‌آل‌تان را از ما بخواهيد» براي لحظاتي هم كه شده توجهتان را به خود جلب كرده است. اينها شعارهاي زيبا و فريبنده موسسات جديد و نوظهوري هستند كه به شيوه‌هاي مدرن، زمينه ازدواج‌هاي مدرن را رقم مي‌زنند ؛بنگاه هاي همسر يابي.

خانه اميد عذب اوغلي‌ها

بيشتر اين موسسات براي معرفي خود و جذب مشتري، اولين كاري كه پس از گرفتن يك شماره ثبت به عنوان يك شركت يا موسسه قانوني انجام مي‌دهند، راه‌اندازي فعاليت اينترنتي است كه روي آن شماره‌هاي تماس، نشاني، نحوه فعاليت و عضو‌گيري، مدارك و شرايط لازم براي ثبت‌نام متقاضيان در موسسه را اعلام مي‌كنند. طبيعي است با اين اطلاع‌رساني وسيع كه از سوي گردانندگان اين قبيل موسسات صورت مي‌گيرد، پيدا كردن شماره تماس و نشاني آنها براي دختران و پسران جوان جوياي ازدواج، كار چندان سختي نخواهد بود.

كنجكاوي براي سر درآوردن از كار موسسات همسريابي، وسوسه‌ام كرد تا در يك ظهر نيمه آفتابي اسفند ماه، راهي يكي از اين موسسه‌ها كه براساس آنچه روي سايتش آمده در مدت چند سال راه‌اندازي براي خودش كلي طرفدار پيدا كرده شدم.

اگرچه نشاني در ظاهر خيلي سرراست است، اما اين دومين مرتبه است كه كوچه مورد نظر را از بالا تا پايين براي پيدا كردن پلاك موسسه طي مي‌‌كنم، اما اين‌بار همين طور كه راه مي‌روم، با دقت بيشتر تابلوهاي كوچك و بزرگ نصب شده بر سردر ساختمان‌ها را نگاه مي‌‌كنم.

بالاخره رويت شد! اما نه آن‌طور كه تصورش را مي‌كردم. پلاك... يك در شيشه‌اي، ساختماني تقريبا قديمي كه بيشتر شبيه يك واحد مسكوني است تا يك موسسه خدماتي اجتماعي.

روي ديوار سمت راست ساختمان، تابلوي كوچكي به اندازه يك كف دست(!) با نام موسسه مورد نظر به زحمت خودنمايي مي‌كند و روي زنگ طبقه چهارم نوشته شده: «موسسه خانه...»

بي‌درنگ زنگ را مي‌فشارم و صداي زني آن سوي آيفون مرا به داخل دعوت مي‌كند و بلافاصله در به رويم باز مي‌شود.

پا كه به داخل ساختمان مي‌گذارم، پله‌هاي نسبتا بلند، فضاي سوت و كور و ديوارهايي كه از چند جا ترك خورده، احساس ناخوشايندي در من ايجاد مي‌كند. نه رفتي و نه آمدي. در طبقات اول و دوم انگار خاك مرده پاشيده‌اند. راه‌پله‌ها آنچنان ساكت و خلوت است كه ترس و دلهره براي لحظاتي مرا در ادامه رفتن مردد مي‌كند.

ميان كشمكش براي ادامه دادن يا ندادن، در راهروي طبقه سوم، روي يكي از ديوارها روي كاغذ كوچكي با خودكار نوشته شده: «به طرف موسسه...»

احساس نه چندان خوشايندي كه تا لحظاتي پيش داشتم، با ورود به يك مكان نه چندان رسمي، كمي كاهش مي‌يابد. برخلاف انتظارم انگار براي ميهماني به خانه اقوام آمده‌ام تا يك موسسه خدماتي. سالن ورودي فرش شده است. در گوشه‌هايي از سالن چندين اتاق به چشم مي‌خورد. خانم منشي كه همزمان نقش كارشناس موسسه را هم ايفا مي‌كند، مشغول صحبت با يك مراجعه‌كننده است. از فرصت استفاده كرده و به بهانه اين كه نمي‌دانم به چه كسي بايد مراجعه كنم، به يكي از اتاق‌ها سرك مي‌كشم.

چند خانم جوان به صورت تلفني يا حضوري مشغول صحبت با افرادي هستند كه به نظر مي‌رسد به آنها مشاوره مي‌دهند. يكي از مشاوران با ديدن من، گويي تعجب كرده كه چطور توانسته‌ام تا اينجا نفوذ كنم، با سرعت از جايش بلند مي‌شود تا در را ببندد و خانم «م» را كه در داخل سالن همچنان مشغول صحبت با يكي از مراجعان است، متوجه حضور من مي‌‌كند.

بعد از يك سلام و عليك و معارفه تشريفاتي كه ميان‌مان رد و بدل مي‌شود، همان فرم كذايي زردرنگ كه نمونه سوالات آن داخل سايت بود به دستم مي‌دهد تا پر كنم. همچنان كه مشغول خواندن سوالات هستم، سنگيني نگاه خانم منشي را روي خودم حس مي‌‌كنم.

خانم «م» تلاش مي‌كند لبخند حتي براي لحظه‌اي هم كه شده از روي چهره‌اش محو نشود و دست و پا شكسته به سوالات ريز و درشتم پاسخ مي‌دهد. اما انگار كم‌كم كاسه صبرش لبريز مي‌شود، زيرا اين بار با اين جمله كه «عزيزم تا ثبت‌نام نكني، نمي‌‌تواني از هيچ‌يك از خدمات موسسه استفاده كني» به من مي‌فهماند ديگر سوال و كنجكاوي كافي است.

از خانم «م» مي‌پرسم آيا مي‌شود قبل از ثبت‌نام با آقاي دكتر (مدير موسسه) يا يكي از كارشناسان صحبت كنم كه با جواب منفي او مواجه مي‌شوم، از طرفي دو دختر جوان كه بلافاصله كمي روي صندلي روبه‌روي من نشسته‌اند هم هرچند‌دقيقه يك بار لبخند‌هاي تمسخرآميزي نثارم مي‌‌كنند.

انگار كه خودشان به قصد ديگري جز آنچه بقيه مراجعان دارند به اين موسسه آمده‌اند. در همين حال، دختر جواني نفس نفس زنان از در موسسه داخل مي‌شود و انگار كه مدت‌هاست با خانم منشي آشناست، سلام و احوالپرسي گرمي با او مي‌كند. منشي هم به او مي‌گويد چرا وقت ملاقات ديروز را كه با فرد مورد نظر ترتيب داده شده بود، فراموش كرده و دختر بيماري يكي از بستگان نزديك را دليل اين كار عنوان كرد و با خواهش از منشي مي‌خواهد قرار ديگري برايش ترتيب داده شود.

فقط يك شماره ثبت!

خانم «م» كه احساس مي‌كند از من جز گرفتن انرژي از او هيچ آبي براي موسسه گرم نمي‌شود، سعي مي‌‌كند كوتاه و مختصر اطلاعاتي درباره نحوه عضو شدن و معرفي افراد مورد نظر بدهد چرا كه به هر حال هرچه باشد او براي همين كار آنجا نشسته است. اگرچه منشي بارها در ميان جملاتش تاكيد مي‌كند كه فعاليت موسسه كاملا قانوني و با اخذ مجوز از مراجع ذي‌صلاح است، اما جز يك شماره ثبت، هيچ نام و نشان ديگري از اين مراجع ذي‌صلاح رويت نشد، با اين حال نحوه ثبت‌نام و عضويت در طرح همسان‌گزيني اكثر موسسات همسريابي تقريبا از يك الگوي واحد پيروي مي‌كند، به اين ترتيب كه هر فرد مجرد، دختران 18 سال به بالا و پسران 24 سال به بالا، مي‌توانند به صورت حضوري يا تلفني در تمام كشور به عضويت طرح همسان‌گزيني دربيايند.

در مرحله اوليه ثبت‌نام، درخواست عضويت تكميل مي‌شود. در اين درخواست اوليه كه شامل 28 سوال است، علاوه بر مشخصات كلي و خانوادگي سوالاتي نظير تاكيد فرد بر مسائل مذهبي، نظر فرد درباره ادامه تحصيل و اشتغال خود يا همسر، نوع حجاب و پوشش و ... پرسيده مي‌شود.

فرم دوم دفترچه گفتگو شامل 77 سوال است. ثبت مشخصات متقاضي در بانك اطلاعات، بررسي مشخصات متقاضي و خواسته‌هاي وي و ارائه خلاصه اطلاعات گزينه‌هاي مطالب از طرف كارشناسان موسسه ظرف مدت 24 ساعت.

افرادي كه مناسب يكديگر تشخيص داده شوند، در صورت توافق، شماره تلفن ميانشان رد و بدل مي‌شود و دختر و پسر مي‌توانند داخل مركز برا‌ي آشنايي با هم قرار ملاقات بگذارند و در مراحل بعد با حضور مشاوران مركز كه البته همگي را با عنوان خانم يا آقاي دكتر خطاب مي‌كنند(!) وقت‌هاي خودشناسي، روان‌شناسي و جلسات مشاوره ترتيب داده مي‌شود تا بالاخره معلوم شود اين دو به درد يكديگر مي‌خورند يا نه كه البته اين مراحل تا رسيدن فرد متقاضي به همسر دلخواه ادامه پيدا مي‌كند.

هر خواستگار 7 هزار تومان!

كارشناس مركز، بعد از كلي آب و تاب و تعريف و تمجيد از فعاليت كارشناسان مجرب، متخصص و متعهد موسسه براي سر و سامان دادن شما، در نهايت مي‌رود سر اصل مطلب مبني بر اين كه هر چند نمي‌توان براي دستيابي شما به يك ازدواج خوب و همسري شايسته ارزش‌گذاري مالي كرد، اما براي استفاده از خدمات طرح همسان‌گزيني بايد هزينه‌هايي را هم به موسسه پرداخت كنيد كه البته آن نيز اصول و قوانين خود را دارد.

اگر تاريخ تولد شما بين سال‌هاي 57 تا 68 باشد، حق عضويت 30 هزار تومان، اگر تاريخ تولد بين سال‌هاي 56 و قبل از آن است، حق عضويت 40 هزار تومان است و اگر شما داراي سابقه نامزدي، عقد يا ازدواج باشيد، حق عضويت شما 40 هزار تومان است. البته مدت عضويت در طرح همسان‌گزيني يك سال است كه در صورت تمايل متقاضي اين مدت قابل تمديد است.

خانم «م» در ضمن توضيح مي‌دهد كه هزينه انجام خدمات كارشناسي براي معرفي هر گزينه به متولدين 57 تا 68 هفت هزار تومان و براي متولدين 56 و پيش از آن و افرادي كه داراي سابقه نامزدي، عقد و ازدواج هستند، 12 هزار تومان است. همچنين با توجه به اين كه اقدامات كارشناسي مختلفي براي عضويت شما انجام مي‌شود، تمام هزينه‌هايي كه به موسسه پرداخت مي‌‌كنيد، غيرقابل برگشت خواهد بود.

كبوتر با كبوتر، غاز با غاز

به گفته كارشناس موسسه، هر هفته همايش‌هاي ويژه‌اي براي دختران و پسران جوان عضو اين موسسه با عناويني همچون ازدواج موفق، همسريابي آسان، ازدواج عاشقانه، ازدواج عاقلانه و چگونه همسر دلخواهمان را پيدا كنيم، با سخنراني كارشناسان و اساتيد متخصص و زبده‌اي كه همگي عنوان دكتر را يدك مي‌كشند و البته معلوم هم نيست چه‌جور دكترايي دارند، برگزار مي‌شود.

اما با كمي دقيق‌تر شدن در صحبت‌هاي كارشناس محترم و فقط با يك بار شركت در يكي از اين به اصطلاح همايش‌ها و جلسات سخنراني متوجه خواهيد شد كه گردانندگان اين موسسات هدف مهم‌تري را از برپايي اين همايش‌ها دنبال مي‌كنند. كارشناس موسسه مي‌گويد يكي از راه‌هاي آشنايي دختران و پسران با يكديگر، شركت در همين جلسات سخنراني و همايش‌هايي است كه از سوي موسسه ترتيب داده مي‌شود.

در واقع شركت در اين همايش‌ها به دختران و پسراني كه براي همسريابي به اين موسسه مراجعه كرده‌اند، فرصت مي‌دهد كه در اين جلسات يكديگر را ببينند و در صورت ادامه تمايل براي آشنايي از سوي كارشناسان و مشاوران موسسه جلسات ارتباط ميان دو نفر براي شناخت بيشتر ادامه مي‌يابد كه البته ممكن است اين روابط به ازدواج منتهي شود يا خير؟

آن‌وقت دوباره روز از نو روزي از نو. باز هم يك همايش ديگر، يك مورد ديگر، جلسات آشنايي و مراوده، ساعت‌ها به اصطلاح مشاوره و بحث كارشناسي، صرف مبالغ بسيار و دست آخر هم آيا بشود يا نشود!

چرا كه گردانندگان اين موسسه از همان ابتدا تاكيد كرده‌اند كه حق عضويت هر نفر سالانه است؛ يعني ممكن است در همان جلسات اول به نتيجه برسيد و يا يك سال و شايد هم بيشتر زمان نياز باشد تا مورد مناسب برايتان پيدا شود. چرا كه هدف آنها اين است كه شما ازدواج موفقي داشته باشيد، نه هر ازدواجي!

ارتش سري ازدواج‌

تعجب نكنيد! اگر تا حالا شعار قبولي تضميني را فقط از موسسات كنكور شنيده بوديد، اما حالا موسسات همسريابي هم با شعار ازدواج موفق تضميمي هر روز بر تعداد طرفداران و مراجعان خود اضافه مي‌كنند.

كارشناسان موسسه ارائه‌كننده خدمات تضميمي ازدواج، پس از ثبت‌نام براي ازدواج شما بسيج خواهند شد. به قول كارشناس اين موسسه پس از پر كردن فرم، تحويل مدارك و اقدامات اوليه ثبت‌نام، اولين مورد ازدواج براي شما در كمتر از 24 ساعت به شما معرفي مي‌شود.

در اين شرايط اگر جوابتان مثبت بود، پس از اين كه برايتان قرار ملاقات ترتيب داده شد و همديگر را ديديد، جلسات مشاوره با حضور دختر، پسر و نفر سومي به نام مشاور تشكيل مي‌شود. اگر طي اين رفت و آمدها همه چيز بخوبي پيش برود و ازدواج سر بگيرد كه هيچ! وگرنه همين‌طور پشت سر هم آن‌قدر متقاضي ازدواج به شما معرفي مي‌شود كه كلافه شويد و آن‌وقت است كه با خودتان بگوييد خداي من! با اين همه مورد براي ازدواج چه بايد كرد؟ اصلا كدامشان را بايد انتخاب كنم تا بهترين انتخابم باشد؟

مسلم اين است كه منشي موسسه از همان روز اول ثبت‌نام تاكيد مي‌كند كه اگر هر يك از مواردي كه براي ازدواج به شما معرفي مي‌شود، چه از طرف شما و چه از طرف شخص مقابلتان به هر دليل مورد پسند واقع نشود، خبري از بازپرداخت هزينه دريافت شده نيست؛ چرا كه به هر حال، قطعا اين همه تلاش بي‌وقفه و شبانه‌روزي كه كارشناسان و مشاوران فعال موسسه مذكور براي فرستادن شما به خانه بخت به كار مي‌گيرند، مستلزم صرف هزينه‌هايي است كه ادامه كار و حيات موسسه نيز از طريق دريافت همين مبالغ امكان‌پذير است.

يك دنيا پرسش بي‌پاسخ‌

وقتي از منشي به بهانه بيشتر فكر كردن، فرصتي مي‌خواهم تا فرم را به همراه ببرم و سر فرصت با تامل بيشتري آن را پر كنم و بازگردانم، نگاه معني‌داري به من مي‌اندازد؛ اما مخالفتي نمي‌كند. آماده ترك موسسه مي‌شوم. اين بار بدون هيچ بدرقه‌اي از جانب منشي و او كه انگار به آمدن من چندان خوش‌بين و اميدوار نيست، خودش را با پاسخگويي به يكي از مراجعان سرگرم مي‌كند. دوباره همان حرف‌هاي تكراري!

در شيشه‌اي به آرامي پشت سرم بسته مي‌شود. پله‌هاي باريك و سوت و كور موسسه را يكي پس از ديگري طي مي‌كنم، در حالي كه پرسش‌هاي بسياري در سرم مي‌چرخد.

مثلا اين كه چرا موسسه از پذيرش متقاضيان ازدواج با شرايط خاص خودداري مي‌كند؛ زيرا قطعا افراد سالم و عادي كه شرايط ويژه‌اي ندارند، در محيط جامعه بسيار راحت‌تر مي‌توانند فرد موردنظر خود را براي ازدواج پيدا كنند كه البته به قول معروف دير و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. اما اين كه صرفا فردي به دليل مشكل و نقصي در ظاهر پذيرش نكنند، چه معني مي‌دهد؟ اين گونه موسسات تنها كاري كه براي اعضاي خود انجام مي‌دهند، تنها رد و بدل كردن شماره تلفن و تعيين محلي براي قرار ملاقات و جلسات آشنايي است كه صد البته اين كار خيلي از دختران و پسران جوان امروزي در جامعه هم انجام مي‌دهند.

نكته مهم ديگري كه نبايد آن را ناديده گرفت، اين واقعيت است كه ميزان مراجعه دختران و پسران جهان به موسسات همسريابي كه در سال‌‌هاي اخير رشد قارچ‌گونه‌اي نيز در جامعه پيدا كرده‌اند، روز به روز بيشتر مي‌شود و اين يعني اين كه رغبت جوانان به ازدواج با وجود موانع و مشكلات بسيار، همچنان جدي است.

اما فعاليت اين موسسات پديده جديدي در جامعه امروزي است و آنها تنها با استناد به يك شماره ثبت كه از سازمان ثبت اسناد و املاك كسب كرده‌اند، مجوز فعاليت گرفته‌اند و معلوم نيست چه نهاد و سازماني ناظر بر عملكرد اين موسسات و تخلفات احتمالي‌شان است.

واقعيت ديگري كه شايد از ديد گردانندگان اين موسسات پنهان مانده، اين است كه اگر بپذيريم براساس عرف هميشه مردها به خواستگاري دختران رفته‌اند و اين كه همواره مردها طالب و زنان طلبيده شده‌اند، آيا دختر و پسري كه به مدد اين موسسات با هم آشنا مي‌شوند و رابطه‌شان به ازدواج منتهي مي‌شود، هيچ‌گاه در طول زندگي مشتركشان، فرمي را كه در اين موسسه براي ازدواج پر كرده بودند، به ياد خواهند آورد و بويژه مردان، اين موضوع را كه روزي همسرشان براي ازدواج به يك موسسه همسريابي مراجعه كرده همچون پتكي بر سر آنها نخواهند كوبيد؟!

ازدواج موقت، شايد؟!

اگرچه گردانندگان اين گونه موسسه‌ها همواره به مراجعان خود تاكيد مي‌كنند كه اگر متاهل هستيد، اين موسسه از خدمات دادن به شما معذور است و سعي دارند با گرفتن ژست حرفه‌اي به خود به شما تلقين كنند به مكان مقدسي پا گذاشته‌ايد و نه به بنگاه دلالي مهر و محبت؛ اما جالب اينجاست كه وقتي با يكي از اين موسسه‌ها تماس مي‌گيري، نحوه صحبت كردن منشي شما را در پذيرش اين ادعا به ترديد مي‌اندازد؛ زيرا منشي با حالتي پرسشگرانه و مردد از شما مي‌پرسد كه قصد ازدواج دائم داريد ديگر؟! و شما با تعجب مي‌گوييد خوب بله. مگر اين موسسه در زمينه ازدواج موقت هم خدمات دارد؟! و منشي اين بار در حالي كه كاملا دستپاچگي در صدايش پيداست، مي‌گويد: نخير، براي اطمينان پرسيدم!

اگرچه خانم منشي براي حفظ ظاهر هم شده سريع سر و ته قضيه را هم آورد؛ اما همين قضيه كنجكاوي‌مان را بيشتر كرد تا شايد بتوانيم به سرنخ‌هاي جديدي از فعاليت‌هاي انسان‌دوستانه برخي موسسات دست يابيم كه البته بي‌نتيجه هم نبود. چند تماس تلفني با تعدادي از موسسات برايمان روشن كرد كه برخي از آنها فقط در ظاهر براي افراد مجرد، همسريابي مي‌كنند اما در مواردي هم براي طالبان ازدواج موقت؟ از ارائه هيچ‌‌گونه خدمات و كمكي دريغ ندارند! و شعارهايي همچون اگر متاهل هستيد، سراغ ما نياييد؛ صرفا براي حفظ ظاهر و جلوه قانوني دادن به فعاليتشان است. البته براي اين كه بي‌انصافي نكرده باشيم، تاكيد مي‌كنيم كه در اين ميان هستند موسساتي كه واقعا فقط به افراد مجرد خدمات ازدواج ارائه مي‌كنند، آن هم فقط ازدواج دائم.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
طراحی و تولید: "ایران سامانه"