کد خبر: ۴۵۰۹۸۱
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۲ - ۱۳ آذر ۱۳۹۵
علیرضا سلطانی . کارشناس اقتصاد سیاسی در روزنامه شرق نوشت: وزرای نفت کشورهای صادرکننده نفت (اوپک)، در نشست فصلی ١٧١ خود، پس از مدت‌ها انفعال، ابرهای سیاسی را کنار زدند و با مقدم‌کردن متغیرهای اقتصادی، با توافق بر سر کاهش تولید تصمیمی مهم و تاریخی گرفتند.
 
این تصمیم جدای از ابعاد اقتصادی آن برای کشورهای نفتی، می‌تواند سرآغاز روندهای سیاسی میان این کشورها نیز باشد که در صدر آن، مناسبات سیاسی ایران و عربستان است. به‌طور طبیعی اثرات بروز و ظهور توافقی بزرگ که در شکل‌گیری آن دو کشور قدرتمند ایران و عربستان، نقشی عمده‌ داشته‌اند و تحقق آن، ثمره راهی طولانی و سخت در مناسبات نفتی دو کشور بوده، در حوزه نفت محدود نمی‌شود و می‌تواند به حوزه مناسبات سیاسی دو کشور نیز تسری یابد.
 
ضمن اینکه نباید فراموش کرد توافق اخیر اوپک، تصمیم سیاسی بزرگی بوده است. بیژن زنگنه، وزیر نفت ایران، در ماه‌های اخیر علاوه‌بر رایزنی برای حفظ جایگاه ایران در اوپک و بازار جهانی نفت، در عمل، هدف دیگری را نیز دنبال می‌کرد و آن، بازکردن راهی برای حل چالش‌های سیاسی ایران و عربستان بوده است. به طور طبیعی، در این مسیر ممکن است برخی اهداف واقعی و بزرگ نفتی مانند افزایش نامحدود تولید و صادرات نفت برای جبران کاهش عرضه نفت ایران در دوران تحریم‌های اقتصادی و همچنین اقدام تلافی‌جویانه در واکنش به سیاست‌های نفتی کشورهایی مانند عربستان در دوران تحریم نفتی ایران، فدای این رویکرد سیاسی نیز شده باشد؛ اما طراحان و مجریان دیپلماسی نفتی ایران به‌خوبی می‌دانند بهبود قیمت نفت در بازارهای جهانی و بهره‌مندی مناسب ایران از این بازار، با توجه به جایگاه نخست کشور در ذخایر نفت و گاز جهان، در گرو بهبود مناسبات سیاسی ایران و کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس به رهبری عربستان است.
 
ایران و عربستان دو کشوری هستند که بنا به الزامات دینی (حج)، اقتصادی (نفتی)، جغرافیایی (مرز مشترک آبی در خلیج‌فارس) و سیاسی و امنیتی (منافع مشترک در خاورمیانه از یک سو و هزینه بالای چالش و رقابت سیاسی در منطقه از دیگر سو) نمی‌توانند برای مدتی طولانی، فاقد ارتباط سیاسی دوجانبه باشند. آنچه اهمیت دارد، این است که این بهبود در کمترین زمان با کمترین هزینه برای دو کشور و کشورهای منطقه صورت گیرد.
 
به طور طبیعی، درحال‌حاضر نه‌تنها دو کشور ایران و عربستان و مردم این دو کشور از سردی روابط سیاسی دچار زیان هستند، بلکه کشورهای منطقه نیز از این بابت در رنج و سختی هستند. دستگاه حاکمه عربستان در چهار دهه اخیر، سود سیاسی و اقتصادی خود را در تضعیف ایران دانسته و از مسائلی مانند تحریم‌های اقتصادی و فشارهای سیاسی غرب علیه ایران حمایت مستقیم و غیرمستقیم کرده است.
 
اوج این ضعف درباره عربستان روی‌کارآمدن دولت یازدهم و آغاز مذاکرات هسته‌ای ایران و غرب و به‌نتیجه‌رسیدن آن بود که با درگذشت ملک عبدالله و روی‌کار‌آمدن حاکمان جوان، ماجراجو و احساسی در این کشور، تشدید شد. نگرانی از پیامدهای منفی سیاسی و اقتصادی برجام بر جهان عرب، دولتمردان عربستان را وادار به اتخاذ مواضع منفی و واکنشی برای محدود‌کردن فرصت‌های برجام کرد که به طور ملموس، در حوزه نفت باید به اقدام آگاهانه برای کاهش قیمت نفت و تلاش برای جلوگیری از افزایش تولید و صادرات نفت ایران، اشاره کرد.
 
این تحرکات که با حوادثی مانند حادثه منا در حج سال گذشته، اعدام شیخ نمر و قبل از آن، درگیری عربستان در یمن و رقابت سیاسی و نظامی در سوریه و عراق و درنهایت حادثه سفارت عربستان در تهران، همراه شد، عملا به قطع روابط سیاسی دو کشور انجامید. حادثه ناصواب سفارت عربستان، چالش سیاسی ایران و عربستان را به اوج خود رساند؛ به‌گونه‌ای که با قطع روابط سیاسی دو کشور و ادامه چالش سیاسی، درهای حج برای زائران ایرانی در سال جاری بسته ماند.
 
با این تفاسیر، به نظر می‌رسد ایران و عربستان در نتیجه ضعف تدبیر و عقلانیت در مهار حوادث و چالش‌های به‌وجودآمده، هزینه‌های زیادی را به خود و برخی کشورهای منطقه تحمیل کرده‌اند. تداوم این وضعیت برای دو کشور و منطقه، درحوزه‌های مختلف، منطقی نیست. شاید این منطق باعث شده که عربستان در ماه‌های اخیر از مواضع سخت و متعصب خود در قبال ایران در قضیه نفت، کوتاه بیاید و به‌این‌ترتیب، راه برای طرح و حل دیگر مسائل نیز باز شود.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"