همين جماعت كه در دوران دفاع مقدس، خود را مدافع خط امام دانسته و رئيسجمهور دوران جنگ را در نماد اسلام امريكايي ميدانستند بعد از جنگ ۱۸۰ درجه تغيير جهت و ماهيت داده و غلتيدن در دامن غرب و همسويي با مهندسي و هژموني غرب را يك ضرورت اجتنابناپذير دانسته و ميدانند.
اردوگاه اصلاحات به دليل اختلاف فكري ماهوي كه با بدنه خود (مردم) در تعريف جامع و مانع از اصلاحات داشته و دارد و در طول سالهاي گذشته به ويژه در مواردي كه رو در روي ارزشهاي ديني و ملي مردم قرار گرفتهاند، با ريزشهاي فراواني روبهرو شده و در هر فتنه پايگاه اجتماعي خود را از دست داده است.
در فتنه امريكايي سال ۸۸ متأسفانه اردوگاه اصلاحات در يك اتحاد نامبارك و مجرمانه با سرويسهاي جاسوسي «مثلث شوم عبري، عربي، غربي» با خيانت به ميليونها رأي مردم، آشكارا در مسير براندازي نظام وارد ميدان شده و ضمن هتك حيثيت و حرمت نظام و تحميل خسارات فراوان مادي و معنوي، انتخابات را بهانه قرار داده و اصل نظام را نشانه رفته و پس از ماهها توليد بحران و ناامني براي نظام، سرانجام در يك اقدام ناجوانمردانه حريم و حرمت مساجد و خيام عاشوراييان و عاشقان اهل بيت عليهمالسلام را مورد تعرض آشكار قرار دادند. تندروها و سران متشتت اردوگاه اصلاحات در ۹ دي ماه سال ۸۸ براي چندمين بار به چشم خود ديدند كه مردم با سران اصلاحات در باره تعريف اصلاحات اختلاف ديدگاه دارند و در تعارض بين اصلاحطلبي و ارزشهاي ديني و ملي فطعاً به خواستههاي سران اصلاحات پشت خواهند كرد.
ظرفيتهاي نظام و برخورد از سر رأفت و رحمت با فتنهگران نه تنها موجب بازگشت آنان به دامن نظام و برائت از دشمنان و فتنهگران نشده بلكه بر لجاجت آنان و حضور در قامت طلبكار و طراحي انواع دسايس و روشهاي غير معقول جهت بازگشت به نظام بدون پاسخگويي و اعلام انزجار از فتنه شده است. اينك قريب به هشت سال از آخرين فتنهگري و تقابل با نظام در اردوگاه اصلاحات ميگذرد و در سالهاي اخير، روي كار آمدن طيفي از گروههاي جديد التأسيس از اصلاحطلبان ملايم از يكسو و دولت يازدهم از سوي ديگر فرصت مغتنمي در اختيار سران اصلاحات براي ابراز ندامت و توبه و جبران اشتباهات فراوان گذشته و بازگشت به دامان پرمهر انقلاب اسلامي قرار داده است. امروز اگر چه طيفي وسيع در دل اردوگاه اصلاحات رسماً و علناً از ضرورت ملايمت و مرزبندي با معاندان و مخالفان نظام و همسويي با نظام سخن ميگويند اما رفتار برخي از سران و رهبران اصلاحات نشان ميدهد كه كماكان بر طبل ضديت و مقابله با نظام ميكوبند و حاضر به پذيرش مسئوليت خطاها و اشتباهات گذشته خود نيستند و گروههاي جديد را نيز هرگز به رسميت نميشناسند. به نظر ميرسد زمان آن فرا رسيده است كه سران اصلاحات با تسليم شدن در برابر حقايق و واقعگرايي و احترام به مردم به عنوان صاحبان اصلي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران، تصميمگيري و به صورت شفاف با معاندان و دشمنان نظام مرزبندي كنند.
مگر مردم با سلايق و علايق مختلف و متكثر، از سران اردوگاه متشتت و نامتجانس اصلاحات چه ميخواهند؟ مردم طي سالهاي متمادي و به مناسبتهاي مختلف به ويژه در مقاطع حضور سياسي نظير راهپيماييها و انتخابات و خاصه در حضور حماسي خود در ۹ دي ماه ۸۸ از آنان خواستهاند كه:
1- به طور رسمي از كودتاچيان امريكايي و فتنهگراني كه در سال ۸۸ انتخابات را بهانهاي براي براندازي اصل نظام كرده بودند، ابراز تنفر و انزجار نمايند.
2- اعلام پنهاني و غيررسمي عدم تقلب هرگز كافي نبوده و آنان مكلف و موطفند با احترام به آراي بيش از ۴۰ ميليوني مردم رسماً اعلام كنند كه در انتخابات رياست جمهوري سال ۸۸ تقلب نشده است.
3- با ارائه تعريفي جامع و مانع و در چارچوب نظام ولايت مطلقه فقيه و قانون اساسي، نسبت به پالايش مخالفين، معاندين، جاسوسان و... از اردوگاه اصلاحات فوراً اقدام نمايند.
4- با پرهيز از جزم انديشي منافقانه و دشمنان پسند، اميد دشمنان بيروني نظام را نسبت به بهرهبرداري از اصلاحطلبان نااميد و علم و بيرق جاسوسان را در سرزمين مردم دلير و خداجوي ايران سرنگون كنند.
5- به جاي فرصتسوزي منافقانه، شجاعانه با پذيرفتن مسئوليت خطاها و اشتباهات گذشته زمينه را براي جبران بخشي از آنها فراهم آورند.
نتيجه نهايي اينكه بيشك مسير اصلاحات از مسير فتنهگري جداست و بدنه اصلاحات و مردم به اين موضوع كاملاً واقف بوده و از رهبران اصلاحات انتظار دارند در خط نظام و ارزشهاي ديني و ملي حركت خود را باز مهندسي نمايند.