حسین الله کرم در مورد بنر جنجالی روز جمعه که متنی علیه ورود زنان به ورزشگاه ها داشت با اعتماد گفت وگو کرده است:
تاكنون حداقل دهها امضا جمع كردهايم و در حال جمعآوري امضاهاي ديگري هم هستيم. به نظرم ميآيد كه حداقل همان ٤٠ هزار رايي كه در انتخابات شوراي شهر تهران آوردم اين بيانيه را امضا خواهند كرد. به دنبال جمعآوري همان ٤٠ هزار امضا هستيم و تا آن زمان جمعآوري امضاها را ادامه خواهيم داد.
در مسابقات مردان كه تماشاچيها همگي مرد هستند هم كار به درگيري و زد و خورد كشيده ميشود. اين عفت و عفاف اجتماعي زنان است كه در چنين شرايطي مورد حمله قرار ميگيرد و بر همين اساس ما بعد از سال ٩٣ به اين مسائل بازگشت دوبارهاي كرديم تا مشكلات ناشي از هيجانات شكستها كه در عفاف و حجاب تاثيرگذار است را مورد توجه قرار دهيم.
نامه سرگشادهاي است كه به آقاي سلطانيفر، وزير ورزش و جوانان نوشتيم و در آن سه نكته را متذكر شديم و گفتيم كه بنا به سه دليل شما نبايد ورود زنان به ورزشگاه را عادي ميكرديد. اينكه ميگويم عادي ميكرديد هم به اين دليل است كه زمينهها و سوابقي دارد. يكي دستور مقام معظم رهبري در گزارش فرمانده نيروي انتظامي در دولت اصلاحات بود كه ورود زنان به ورزشگاه ممنوع و خلاف اعلام شده بود. مساله دوم بر اساس همان دستور وزارت كشور به نيروي انتظامي بود كه ورود زنان مجاز شمرده نشده بود و بحث سوم نظر صريح آيات عظام بود كه به آقاي سلطانيفر متذكر شديم كه در گذشته تنها ٦٠ نفر از خانوادههاي ورزشكاران يا زنان واليباليستها براي استفاده از تكنيكها ميتوانستند حضور پيدا كنند، اين حالا به ٥٠٠ نفر افزايش پيدا كرده است.
اصل كشاندن زنان به مسابقه واليبال مردان، طبق دلايلي كه ما آورديم نبايد صورت بگيرد. اين نامه سرگشاده ما خطاب به وزير ورزش بود كه جنبه امر به معروف و نهي از منكر داشت. اما در قوه قضاييه ما شكايت كرديم. به قوه قضاييه اعلام كرديم كه مسوولان اجازه چنين كاري را نداشتند. ما امر به معروف كرديم و آنها هم نهي از منكر شدند و حالا قوه قضاييه بيايد و قضاوت كند و حكم بدهد. ما به آن حكم گردن مينهيم.
گرچه لفظ آتش به اختيار يك راهبرد نظامي است اما يك استراتژي است كه ميتواند مباني و راهبردهاي موضوع را در مسائل سياسي، اقتصادي و اجتماعي مورد توجه قرار بدهد. به نظر بنده آتش به اختيار همان اختياري است كه به نيروهاي ردههاي پايين و معمولي داده ميشود.
شما نگاه كنيد در مسائل فرهنگي وقتي جامعهاي تحت جنگ نرم قرار دارد و هدف جنگ نرم هم اين است كه تصميمگيري مسوولان از عناصر اصلي به عوامل فرعي تبديل شود، در اين وضعيت نيروها و افراد كه در اجتماع در حال زندگي و به تعبير مقام معظم رهبري افسران جنگ نرم هستند آتش به اختيار خواهند بود كه وارد عمل شوند.
آنچه كه ما در اين موضوع مطرح كرديم اين است كه در مساله واليبال و حضور زنان بايد توجه داشته باشيم كه دستگاههاي تصميمگيري دچار خلل نشوند. زماني وجود دارد كه براي اينكه تيم ملي ايران به مسابقات جهاني برود و آنها را ميزباني كند، بر اساس قوانين بينالمللي بايد از حضور زنان استقبال كنيم. ما اين را پذيرفتيم كه زنان ميتوانند وارد اين مكانها شوند و اشكالي برايشان نيست.
اما وضعيت ورزشگاهها و هيجانات اجازه اين كار را نميدهد. علاوه بر اينكه ما در اين مسائل داراي تحفظهايي هستيم، در عمل هم بايد اين وضعيت را حراست كنيم. مثلا نيروي انتظامي ميگويد كه قادر به مهار ٦٠ نفر به شكل لازم است اما بر اين وضعيت زماني كه تعداد به ٥٠٠ نفر ميرسد شرايط ديگري حاكم است و وقتي ما اين شرايط را ميبينيم مخالفت ميكنيم. به دنبال اين هستيم كه نكند روال تصميمگيري دچار خلل شده؟ و در اين وضعيت است كه آتش به اختيار، عملياتي خواهد شد.
زنان وقتي سرخورده ميشوند كه شاهد اختلاط زن و مرد باشند كه مورد نظر اسلام هم نيست و همچنين مورد تهاجم و خشونتهايي قرار بگيرند كه ناشي از هيجانات منفي يك بازي است. من فكر ميكنم اين وضعيت هيجاني مثبت و منفي ميتواند سبب سرخوردگي شود. اين سرخوردگي به هيچوجه قابل جبران هم نيست چراكه زنان در اين وضعيت آسيبپذير خواهند بود و زمانيكه جامعه به اين آسيبپذيري بيتوجه باشد حتما زنان آسيبپذيرتر خواهند شد.
اصل حضور زنان در ورزشگاه مردان در صورتي كه عفاف جامعه حفظ شود مانعي ندارد. اين هم حرف من نيست. حرف آيات عظامي همچون مكارم شيرازي و جعفر سبحاني است. آنها ميگويند ورود زنان به ورزشگاهها جايز نيست به دليل اينكه در زمان بازي مردان، عفت و عفاف زنان مورد اشكال واقع ميشود. اين نشان ميدهد كه علما و مراجع و اساسا اسلام با حضور زنان در عرصههاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي مخالفتي ندارد. ما با مفاسد و هيجانات منفي و مثبت ناشي از پيروزي و شكست است كه مخالف هستيم كه ممكن است زنان را مورد آسيب قرار دهد. اما اينكه گفتم اين مساله سياسي شده است به اين دليل است كه واقعا برخي به دنبال اين هستند كه بگويند اسلام با حضور زنان مخالف است. حرف غلطي است. جريان غربگراي ما تصور ميكند اسلام با حضور زنان مخالف است. اين نمايشي است كه آنها ميدهند.
عواملي مختلف وجود دارد كه به نظر من مهمترين عنصر، هيجانات ناشي از مسابقات است؛ كه اين هيجانات را نميشود كنترل كرد. گرچه اخلاق و قانونمداري در جامعه ما مورد توجه است و همه سعي ميكنند آن را اجرا كنند اما در مسابقات اينگونه نخواهد بود. خيلي از زناني هم كه ميآيند و حضور پيدا ميكنند به دليل سياست زدگي در ورزش است. زماني كه به بانوان جامعه ما تلقين شود كه ورودشان به ورزشگاهها آزاد نيست، تحريك ميشوند. در حالي كه مخالفتي با حضور زنان وجود ندارد.
در همان سال ٨٨ همين طرفداران حضور زنان به خيابانها آمدند و بانكها را آتش زدند در حالي كه خودشان معتقد به خشونت بودند. اينها در سال ٧٨ هم همين كار را كردند. سه روز تهران را به تصرف خودشان درآوردند. اينها تا زماني قانونمدار هستند كه قانون براي خودشان اجرايي شود. اينها دنبال اين هستند كه فضاي موجود ميان زنان را ملتهب كنند تا خواستههاي خودشان را برداشت كنند. اما اساس هرگونه فعاليت افسران جوان بستگي به چيزي دارد كه در مركز تصميمگيري رقم ميخورد. اگر در آنجا خللي باشد آنها آتش به اختيارند و اين آتش به اختيار زماني موفق است كه بتوانند آن ستاد را درست كنند. ستاد ممكن است به تصرف دشمن درآمده باشد. افرادي در آنجا نفوذي باشند و عوامل اصلي را كنار بزنند.