کد خبر: ۵۰۸۲۴
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۱ - ۲۲ تير ۱۳۸۷

آيا تا به حال با ديدن برجي دلفريب و بلند آرزو كرده‌ايد كه اي‌كاش در بالاترين طبقه‌اش خانه‌اي داشتيد؟ اما حقيقت اين است كه زندگي در اين برج‌ها آن‌طور كه به نظر مي‌رسد آرام و بي‌دغدغه نيست و ريشه اين تضاد ميان تصور اوليه و واقعيت را بايد در موضوعات بسياري جستجو كرد كه مهندسي شهر، اصول معماري برج‌ها، ضعف‌هاي فرهنگي و ... بخشي از آنهاست. اين گزارش به واكاوي برخي شوون برج‌نشيني و نارسايي‌هاي خرد و كلان آن پرداخته است.

در شهر تهران، برج‌ها حضوري چشمگير دارند و نگاهي به وضعيت پراكنده اين سازه‌ها نشان مي‌دهد بيشتر آنها در حاشيه شمالي شهر و اقع شده‌اند؛ يعني دامنه جنوبي البرز كه بيشترين گسل‌هاي زلزله را دارد.

اگرچه سوابق شفاهي و مكتوب اين ناحيه هيچ زلزله مخربي را در چند صد سال اخير گزارش نمي‌كند، اما خطر زلزله براي برج‌ها تهديدي جدي و دائمي محسوب مي‌‌شود. از اين ديدگاه، اولين و احتمالا مهم‌ترين ضعف برج‌ها را بايد در محل احداث آنها دانست. با وجود توقف صدور مجوز بلندمرتبه‌سازي براي بيش از 10 طبقه در سطح شهر، اغلب بساز و بفروش‌ها براساس مجوزهايي كه قبلا گرفته‌اند و با حكم قانوني به بالا بردن ارتفاع ساختمان‌ها مشغولند و هشدارهاي پي در پي مراكز جغرافيايي و زلزله‌شناسي در هياهوي سود و سوداي برج‌ها اصلا شنيده نمي‌شود.

گويا بازار ساخت برج‌ها صرفا تابع بازي عرضه و تقاضاست و سود اقتصادي سازندگان به همراه ارضاي شيفتگي افراد متمول جامعه آن را پيش مي‌برد. ديگر آن‌كه به دليل برخي بي‌برنامگي‌ها، محل قرارگيري برج‌ها در چشم‌انداز كلي شهر براساس قوانين معماري و شهرسازي نيست و هر جا كه زمين و سرمايه كافي يكجا گرد ‌آمده، برجي 20 يا 30 طبقه از دل خاك سر برآورده است.

امكانات فوق مدرن

امكانات به روز و مدرن اولين چيزي است كه با شنيدن نام برج به ذهن مي‌رسد. سازندگان و شاغلان كفه تقاضا نيز رگ خواب مشتريان را به دست گرفته‌اند و با افزودن امكاناتي نظير استخر و جكوزي اختصاصي، آسانسورهاي متعدد، بالابر خودرو، لابي مجهز و ... به قول معروف عقل و هوش مشتريان و حتي غيرمشتريان را مي‌ربايند. تبليغ چشم‌انداز منحصر به فرد برج‌ها نيز همواره پاي ثابت تبليغات فروش و اجاره برج‌ها محسوب مي‌شود و گويا بازخورد خوبي هم دارد.

اين روزها با پيشرفت‌هاي تكنولوژيكي، به ميزان و كيفيت فناوري خدمات برج‌ها نيز افزوده و مدهاي جديدي در اين عرصه ارائه مي‌شود كه برخورداري از امكانات مدرن و متدهاي پيشرفته سكونت و زندگي توجيهي منطقي براي آنهاست. كنترل اسباب و لوازم منزل از راه دور با استفاده از امكانات اينترنتي، استقرار دوربين‌هاي مداربسته در واحدها كه حتي آشپزخانه را كنترل مي‌كنند، تعبيه سيستم‌هاي حفاظتي و امنيتي ويژه و دكوراسيون فضايي و فوق مدرن، بخشي از اين امكانات است كه بر جذابيت برج‌هاي مسكوني مي‌افزايد و روياي زندگي در آنها را با آب و تاب بيشتري براي شهروندان تصوير مي‌كند.

حالا بايد پرسيد اين امكانات تا چه اندازه مطلوب و كاربردي است و در زندگي روزمره به كار مي‌آيد. در اين باره صحبت‌هاي يكي از برج‌نشينان را بشنويد كه درباره استفاده از امكانات منزلش چنين توضيح مي‌دهد: وقتي قصد داشتم براي شروع زندگي مشترك واحدي مسكوني در طبقه دهم يكي از برج‌هاي تهران بخرم ميزان و تنوع امكانات آن برايم بسيار مهم بود.

امكانات ويژه ديجيتالي و نوآورانه كه در اين واحد مسكوني گرد آمده بود و چشم‌انداز زيباي آن ما را شيفته خود كرد ولي پس از چند ماه اين جذابيت‌ها پيش چشممان رنگ باخت. برخي از امكانات مدرن اصلا به كارمان نمي‌آيد و كار با آنها را ياد نگرفته‌ايم. چشم‌انداز زيباي شهر هم كه از پنجره خانه‌مان ديده مي‌شد به دليل اشراف برخي ساختمان‌هاي دور و نزديك با يك پرده ضخيم مسدود شده است.

براي برخي برج‌ها امكانات خاصي نيز در نظر گرفته مي‌شود كه شايد دهن پر كن‌ترين آنها باند فرود بالگرد در طبقه آخر باشد؛ البته اين ويژگي‌ براي يك برج زياد هم بي‌خاصيت و بدون استفاده نيست و حتي مي‌توان آن را اقدامي عام‌المنفعه براي شهرها تلقي كرد كه در شرايط اضطراري و بحراني براي امدادرساني به كار مي‌آيد.

كاربري برج‌ها

فلسفه وجودي برج‌ها چيست؟

دكتر بهمن اديب‌زاده، مدرك معماري دارد و با سابقه‌اي طولاني در زمينه شهرسازي به اين پرسش چنين پاسخ مي‌دهد. برج‌ها مظهر انباشت سرمايه (Capital) و نماينده قدرت و ابهت ظاهري آن هستند. بسياري از بانك‌هاي معتبر دنيا كه محل انباشت سرمايه‌هاي كلان هستند در برج‌ها واقع شده‌اند و اغلب برج‌هاي معروف دنيا نيز به بانك‌ها و شركت‌هاي سرمايه‌گذاري بزرگ تعلق دارند.

در شهرهايي مانند نيويورك و شيكاگو كه خاستگاه برج محسوب مي‌شوند، بيشتر برج‌ها در مركز اقتصادي و اداري شهر قرار دارند و سابقه تاريخي نشان مي‌دهد گراني زمين و تراكم فعاليت‌هاي اقتصادي با ارزش افزوده بالا دليل افزايش ارتفاع ساختمان‌ها و تبديل آنها به برج در اين مراكز است. در حقيقت مي‌توان گفت كاربري‌ اصلي برج‌ها، اداري و اقتصادي است و سكونت در آنها به دليل برخي ملاحظات فرهنگي و اجتماعي رواج يافته است.

عضو علي‌البدل شوراي شهر تهران درباره مشكلات سكونت در برج‌ها مي‌افزايد: واژه سكونت كه از سكون به معني آرامش مشتق مي‌شود به زندگي بشر در محيطي امن و دلپذير اشاره دارد. انسان آفريده شده تا روي زمين زندگي كند و با افزايش ارتفاع و خالي‌شدن زير پايش امنيت رواني وي به مخاطره مي‌افتد.

بزرگ‌ترين مشكل برج‌نشيني را بايد در همين نداشتن امنيت جستجو كرد كه بشر مبتكر را به چاره‌انديشي واداشته تا با فراهم آوردن امكانات متنوع و بيشتر در برج‌ها بر اين ضعف غلبه كند. زندگي در ارتفاع همواره با دلواپسي‌هاي حقيقي و اصيل مواجه است كه بتدريج مزمن مي‌شود و با نگراني درباره وضعيت آسانسور،‌ برق‌ اضطراري،‌ سيستم اطفاي حريق، خدمات امدادي و... پيوند مي‌‌خورد. كنجكاوي خريداران درباره اين مسائل و حجم بالاي تبليغات فروشندگان در اين حوزه، نبود امنيت رواني را آشكارتر مي‌كند.

با اين وضعيت مي‌توان ادعا كرد برج‌ها اصولا محل مناسبي براي سكونت نيستند. حتي در كشورهايي نظير فرانسه و انگلستان كه با كمبود زمين و اراضي براي سكونت مواجهند، زندگي در ارتفاع رويكرد غالب نيست و با استقبال شهرنشينان روبه‌رو نمي‌شود.

وي روند شهرسازي و معماري مدرن در دنياي امروز را حركت به سوي معماري پايدار معرفي مي‌كند. در اين شيوه نوين استفاده از مصالح قابل بازيافت و سازگار با محيط‌ زيست براي ساخت خانه‌هاي مسكوني در دستور كار قرار دارد و زندگي در ميان انبوهي از مواد شيميايي و تركيبي و سكونت بر فراز طبيعت تقبيح مي‌شود. اديب‌زاده گسترش روند برج‌نشيني را فقط در صورت تحقق شرايط زير مفيد و قابل دفاع مي‌داند.

-‌ محل برج‌ها بايد امكان دسترسي امدادي ديگر تسهيلات شهري را براي ساكنان فراهم آورد.

-‌ كاربري اصلي برج‌ها و عدم تداخل ميان كاربري‌هاي مختلف اقتصادي، تجاري و مسكوني پيش‌بيني شود.

استاندارد‌هاي ايمني جهاني و منطقه‌اي كه البته هزينه‌بر هم هست، در حد مناسبي رعايت شود.

برج‌هاي بي‌‌هويت‌

همان‌طور كه اشاره شد، امكانات برج‌ها نيز سكونت آرام و بي‌دغدغه را تضمين نمي‌كند. امكانات ارائه شده در برج‌ها همواره تابعي از گرايش‌ها و تمايلات اجتماعي و اقتصادي جامعه است و تسهيلات اوليه زندگي روزمره گاهي ناديده گرفته مي‌شود. شعبه بانكي، دفتر پست، سوپر ماركت، خشكشويي، كتابخانه،‌ مراكز آموزشي و پاتوق‌هاي فرهنگي امكاناتي هستند كه معمولا در اختيار برج‌نشينان قرار نمي‌گيرد؛ با اين وضعيت وجود يك برج در يك محله نه تنها اتفاق فرخنده‌اي نيست، بلكه معضلات جديدي مي‌آفريند.

برج‌ها و مجتمع‌هاي آپارتماني بلند‌مرتبه جمعيت ساكنان محله‌ها را افزايش مي‌دهند و به دليل عدم ارائه تسهيلات كافي براي ساكنانشان عرصه را براي استفاده ديگران از امكانات محدود محله يا منطقه در بخش‌هاي ورزشي و تفريحي تنگ مي‌كند. ارائه مقايسه‌اي كوچك دراين‌باره روشنگر حقايق ديگري است. مجتمع معروف مارسل بلوك كه مهندس لوكوربوزيه طراحي آن را به عهده داشت، نه يك مجموعه برج بلكه يك شهر كوچك در كشور فرانسه محسوب مي‌شود.

اين معمار برجسته جهاني علاوه بر پيش‌بيني امكانات كافي براي زندگي روزمره ساكنان در طبقات هر برج كوچه‌هايي تعبيه كرده است كه انجام خريد و دسترسي به انواع تسهيلات فرهنگي و تفريحي را براي اهالي اين محله بزرگ و پيشرفته امكان‌پذير مي‌كند. در اين مجتمع كودكان مي‌توانند در ميان طبقات دوچرخه‌سواري كنند و سالمندان پاتوق‌هايي براي گردهمايي و وقت‌گذراني دارند.

در حالي‌كه انديشه و تفكر پشت برج‌سازي كه در 2 دهه اخير در شهرهاي بزرگ كشور رواج يافته تابعي از سود اقتصادي در بخش مسكن است و نه تنها به گسترش مدنيت در شهرها كمكي نكرده، بلكه با مخدوش كردن سيماي آنها و افزايش نامناسب تراكم جمعيتي معضلات ريز و درشتي به‌وجود آورده است.

ساخت هر برج براي بهبود خدمت‌رساني امكانات ‌بالقوه‌اي در اختيار مسوولان شهري قرار مي‌دهد كه آنها را بايد در فرصت‌هاي سوخته و از دست رفته دانست. علاوه بر آن، شواهد نشان مي‌دهد در سطوح مختلف مديريتي جامعه مزيت‌هاي سازه‌اي به نام برج در معماري شهري بدرستي درك نشده و از دست رفتن فرصت‌هاي اوليه و ثانويه برج‌نشيني نتيجه همين نارسايي است. معضل ديگر درباره برج‌ها، بي‌هويتي آنهاست.

نام يك برج به همراه امكانات شاخصي كه در خود جاي داده است، بخشي از هويت كلان آن را مي‌سازد ولي به‌نظر مي‌رسد هويت برج‌هايي كه در شهر ما سر برآورده‌اند، ‌فقط در نام آنها خلاصه مي‌شود و بس.

در حقيقت مي‌توان ادعا كرد بيشتر برج‌هاي تهران بي‌هويت هستند و جالب اين‌كه يك بررسي اجمالي نشان مي‌دهد نام برج‌ها نيز تابع سليقه زيبايي‌شناختي آحاد جامعه و حتي دهك‌ ثروتمند آن است و به نوع معماري، شكل سازه‌ها و ديگر مشخصه‌هاي برج ربطي ندارد.

ضعف قوانين و پايين بودن استاندارد‌هاي ايمني

ساخت برج‌ها از منظر نوع معماري و تبعات شهري آنها نيز قابل بررسي است. در قاموس شهر‌داري ساختمان‌هاي بيشتر از 6 طبقه بلندمرتبه محسوب مي‌شود و اگر ارتفاع ساختماني به بيش از 12 طبقه افزايش يابد، با يك برج سروكار داريم. بيشتر برج‌هاي تهران نيز 20 تا 30 طبقه دارند ولي برج‌هاي بالاي 30 طبقه در برخي نقاط شمالي شهر ديده مي‌شود.

براي دريافت مجوزهاي ساخت برج رعايت برخي مقررات و آيين‌نامه‌ها ضروري است. از جمله آيين‌نامه 2800 كه استانداردي براي ايمني برج و مقاومت آن در برابر زلزله محسوب مي‌شود و اگر پي برجي روي گسل باشد، ‌كسب مجوز از مراكز زلزله‌شناسي نيز ضروري مي‌شود.

وزارت مسكن و شهرداري نيز برمسائلي نظير اشراف، شكل هرمي ساختمان،‌ مجاورت با ديگر سازه‌هاي شهري، تامين برخي امكانات رفاهي، احداث پاركينگ به ميزان نياز و نصب تجهيزات امدادي نظارت مي‌كنند.

با اين حال، برخي مشكلات هنوز حل نشده باقي‌مانده‌اند. وجود برخي ابهامات و تناقضات در اجراي آيين‌نامه 2800 و پايين بودن سطح استانداردهاي زلزله يكي از اين معضلات است.

آيين‌نامه 2800 مرجع اصلي قوانين شهري براي مقاوم‌سازي ساختمان‌ها در مقابل زلزله محسوب مي‌شود و اگر چه در سال‌هاي اخير به دليل اطلاع‌رساني و ايجاد حساسيت عمومي بسياري از برج‌ها تا حد امكان و در موارد خاص بيشتر از استانداردهاي مصوب و لازم الاجرا مقاوم‌سازي شده‌اند، اما هنوز آسيب‌ناپذيري برج‌ها در برابر حوادث طبيعي و زلزله تضمين نشده است.

با آن‌كه به گفته كارشناسان برج‌هاي مجتمع كه به نهادها تعلق دارند و برج‌هاي مستقل در مجموع كمتر از 5 درصد بافت شهري تهران را تشكيل مي‌دهند، اما همين بخش كوچك نيز مي‌‌تواند تهديدهاي بزرگي براي شهر ايجاد كند.

ناگفته پيداست سقوط حتي يك برج حين زلزله احتمالي چه فاجعه انساني عظيمي براي شهرنشينان رقم مي‌زند و متاسفانه در بيشتر نقاط تهران به دليل مجاورت ناهمگون برج‌ها با بافت فرسوده و دسترسي‌هاي نامناسب؛ تلفات و خسارات چنين پيشامدي مضاعف خواهد بود.

ضعف مشاركت‌

مشكلات فرهنگي يكي از مهم‌ترين معضلات زندگي در برج‌هاست. از آنجا كه اختلاف طبقاتي در برج‌ها مشاهده نمي‌شود و بيشتر ساكنان آنها سطح درآمدي بالايي دارند، ريشه اين مشكلات را بايد در ضعف فرهنگ مشاركت، عدم ارائه آموزش‌هاي صحيح و ناهماهنگي در شوون رفتاري برج‌نشينان جستجو كرد.

برخي برج‌نشينان به فعاليت‌هاي مشاركتي روي خوش نشان نمي‌دهند و جلسات عمومي برج‌ها اغلب با كمترين استقبال مواجه مي‌شود. نبود ضمانت اجرايي كافي و كارآمد در حوزه برج‌نشيني نيز بر مشكلات مي‌افزايد و پرداخت بموقع حق شارژ، رعايت نظافت مشاعات، پرداخت هزينه تعميرات و... همواره مناقشه و اختلاف ميان برج‌نشينان با هيات مديره را موجب مي‌شود.

بررسي پرونده‌هاي موجود در شوراهاي حل اختلاف قوه‌قضاييه نيز بر صحت اين مدعا تاكيد دارد. تخلفات مديران و ناهماهنگي جمعي براي انجام امور ضروري برج‌ها را نيز بايد به اين مناقشات اضافه كرد كه گاهي به بالا گرفتن دعوا و شكايت ميان برج‌نشينان منجر مي‌شود. ناهمگوني فرهنگي و حضور خرده‌فرهنگ‌ها نيز از ديگر مشكلات برج‌ها محسوب مي‌شود.

تصور نادرست برخي افراد از برج‌نشيني و عدم شناخت قواعد اين نوع زندگي امنيت رواني و آرامش را در برج‌ها كمرنگ مي‌كند و اين نارسايي‌ها در برج‌هاي مجتمع كه جمعيت بيشتري دارند بسيار مشاهده مي‌شود. در اين حوزه مراعات نكردن شوون عرفي و مذهبي از سوي برخي افراد قابل ذكر است كه گاهي با گلايه و نارضايتي برج‌نشينان و حتي همسايگان همراه مي‌شود.

درباره نارسايي‌هاي فرهنگي در برج‌ها صحبت‌هاي جمشيد حسيني بيانگر واقعيت‌هاي موجود است. وي ساكن و عضو هيات مديره يكي از برج‌هاي شمال شهر است و توضيح مي‌دهد: اگر براي تعميرات يا احداث امكانات ضروري به جمع‌آوري پول يا مشاركت ساكنان نياز باشد، ‌متقاعد كردن همه آنها كار دشواري است؛ چون از مشاركت پرهيز مي‌كنند و همواره انتظار دارند مدير يا اعضاي هيات مديره دنبال‌شان بدوند و آنها را براي همكاري متقاعد كنند.

به دليل همين مشكلات و دلخوري‌هاي احتمالي در زمينه مديريت، ساكنان بيشتر برج‌ها ترجيح مي‌دهند يك مدير از بيرون براي ساختمان استخدام كنند و سر و كله زدن با برج‌نشينان دردسرساز را به وي بسپارند.

جالب اين كه مديران برخي برج‌هاي معروف حقوق بالايي دريافت مي‌كنند و چون كارشان را شخصي و محرمانه مي‌دانند، به هيچ‌وجه حاضر به ارائه اطلاعات درباره آن نيستند.

حسيني در ادامه مي‌افزايد: ميزان حق شارژ برج‌ها براي هر واحد مسكوني از 150 هزار تومان شروع مي‌شود و در برج‌هاي بزرگ و مجهز به 450 هزار تومان در ماه هم مي‌رسد. براي پرداخت حق شارژ معمولا مشكلي پيش نمي‌آيد ولي مدير برج اين اختيار را دارد كه در صورت پرداخت نشدن آن انشعاب برق يا گاز ساكنان را قطع كند و در صورت نياز از نيروي انتظامي كمك بخواهد.

تب روز افزون برج‌نشيني‌

درباره برج‌ها شنيدن صحبت‌هاي محمود زعفرانلو هم خالي از لطف نيست. وي با 40 سال سابقه كار مشاوره املاك، به يك كارشناس تجربي در اين حوزه تبديل شده است و درباره برج‌ها چنين توضيح مي‌دهد: فلسفه ساخت برج‌ها و توجيه منطقي آنها براي حضور در بافت شهري صرفه‌جويي در عرضه افقي اراضي و گسترش تراكم عمودي شهر است.

براي اين گسترش عمودي پيش‌بيني مولفه‌هايي نظير تراكم جمعيتي مجاز، دسترسي مناسب، عرض گذرگاه، اشراف و مسائل رفاهي ضروري است ولي اغلب ناديده گرفته مي‌شود. ريشه اين معضل را بايد در اعمال سيستم تراكم ناكارآمد و نارسايي‌هاي كلان در حوزه شهرسازي جستجو كرد كه در سال‌هاي گذشته رخ داده است.

صدور مجوز براي ساخت بيش از 2 يا 3 برج در يك محله از شهر هر چقدر هم كه محله بزرگي باشد، كار اشتباهي است و امكان بررسي‌هاي مهندسي و معماري را براي جلوگيري از همجوارسازي، هم‌جهت‌سازي و كاهش اشراف با مانع جدي مواجه مي‌كند. در حال حاضر برج‌ها كه مي‌توانستند نمادي از هويت مدرن شهر باشند و چشم‌انداز زيبايي ايجاد كنند به سدي در برابر مناظر طبيعي تبديل شده‌اند و با ايجاد اشراف زياد شرايط زندگي را براي ساكنان و همسايگان مجاور دشوار مي‌كنند. معضل اشراف در برخي محله‌هاي شهر نظير الهيه و زعفرانيه كه از برج‌هاي متعدد برخوردارند بيش از ساير نقاط آزاردهنده است.

علاوه بر آن رعايت نكردن مسائل مهندسي در ساخت برج‌ها مانع بهره‌مندي اهالي اطراف از نور آفتاب مي‌شود و اين نارسايي در زشت و دلگير شدن منظره شهر در نظر شهروندان موثر است.

به نظر وي شدت گرفتن تب برج‌سازي در 2 دهه اخير شتاب نامعقولي به ساخت و ساز برج‌ها بخشيد، به طوري كه در حال حاضر نبود يك طرح و برنامه جامع براي تعيين نقاط استقرار برج‌ها در گستره شهر و قرباني شدن مسائل استراتژيك و زيست محيطي بوضوح عيان شده است. اين مشاور املاك مي‌افزايد: اين تب روزافزون هنوز در حوزه سكونت در برج‌ها مشاهده مي‌شود و قيمت واحدهاي مسكوني آنها را بالا مي‌برد.

رسيدن قيمت برخي از برج‌ها به 12 ميليون تومان براي هر مترمربع نيز نتوانسته در اين بخش تعادل ايجاد كند و همچنان سنگيني كفه تقاضا غلبه دارد.

در پايان به اين نكته اشاره مي‌شود كه تدوين و اعمال يك برنامه جامع و كارآمد براي ساخت برج‌هاي آينده يك ضرورت شهري است و توقف ساخت برج‌ها بايد مهلتي براي شروع برنامه‌ريزي استراتژيك باشد وگرنه تعليق موقتي هيچ دردي را دوا نمي‌كند. در تمام سال‌هاي گذشته اين راه كج‌دار و مريز طي شده و اكنون مشكلات ريز و درشت آن رخ نموده است. حالا بايد به آينده نظر داشت.

مزيت‌هاي حضور برج‌ها در شهرها را شناخت، براي بالفعل كردن آن برنامه و استراتژي مناسب تعيين كرد و از همه مهم‌تر شيوه شوون اين نوع سكونت را به شهروندان آموخت.

نه آنقدرها خوب كه فكر مي‌كنيد!

برج‌ها جريان باد را در شهرها مختل مي‌كنند و به طور غيرمستقيم بر وضعيت آب و هوايي آن تاثير نامطلوب مي‌گذارند، رابطه همسايگي را از بين مي‌برند و مشاركت براي اداره امور شهرها و محله‌ها را به مخاطره مي‌اندازند، هويت اجتماعي و اقتصادي شهرها و محله‌ها را مخدوش مي‌كنند و راه‌هاي فرار از زندگي كسالت‌بار ماشيني را مي‌بندند. ارتفاع بلند برج‌ها اماكن اجتماعي نظير پارك‌ها، مساجد و... را از ديد شهروندان پنهان مي‌كند و نقش سمبل‌‌هاي شهر نظير اماكن تاريخي و مذهبي و سازه‌هاي يادبود را در زندگي اجتماعي كمرنگ مي‌كنند.

برج‌ها از تماس كودكان و نوجوانان با هم‌سن‌هايشان جلوگيري مي‌كند و آنها را انسان‌هايي منزوي و گوشه‌گير بار مي‌آورند. امنيت رواني انسان‌ها را از بين مي‌برند و نيازهاي فطري نظير پيوند با مظاهر طبيعت را ناديده مي‌گيرند. بافت اجتماعي و تراكم جمعيتي شهرها را بر هم مي‌زنند و رفع مشكلات اقتصادي، رفاهي و... را دشوار مي‌كنند. به گسترش مهاجرت كمك مي‌كنند تا بتدريج خرده‌فرهنگ‌ها بر فرهنگ بومي شهر و منطقه غلبه كند.

شبكه‌هاي حمل‌ونقل، آبرساني، گاز، برق و تلفن را پيچيده و زندگي آرام شهروندان را با مخاطرات احتمالي تهديد مي‌كنند. فردگرايي را تبليغ مي‌كنند و اختلاف آرا و سليقه‌ها را به تنش و مرافعه مي‌كشانند.

برج‌ها زيبايي بصري شهرها را مي‌پوشانند، انسجام معماري آن را به هم مي‌زنند و منظره جنگل، كوه و دشت‌هاي حومه شهر را از شهروندان دريغ مي‌كنند. با قرارگيري بر فراز سر شهروندان، عزت نفس و خلاقيت آنها را مي‌گيرند و غلبه فناوري را به رخ مي‌كشند.

سقوط عمودي برج‌ها حين وقوع حوادث طبيعي و غيرمترقبه، خسارت مالي و جاني سنگيني بر جاي مي‌گذارد. برج‌ها اشراف اجتناب‌ناپذيري به وجود مي‌آورند كه در شرع، قانون و عرف نكوهيده است.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"