کد خبر: ۵۱۷۸۹۱
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۷ - ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷
شهروند: پدر آتنا هنوز هم به سختی درباره حال و روز خانواده‌اش بعد از مرگ دلخراش دخترش صحبت می‌کند: «همه زندگی ما به هم ریخت. مرگ آتنا مثل بمب افتاد وسط زندگی ما. همسرم در همه این مدت یک بار نخندیده، اعصابش ضعیف شده؛ حتی تحمل شنیدن کمترین حرفی را ندارد. سر کوچکترین موضوع عصبی می‌شود و پرخاش می‌کند. دکتر‌ها گفتند از لحاظ روحی کاملا به هم ریخته است و نیاز به درمان دارد. حتی بعضی‌ها گفتند که باید مدتی بستری و تحت نظر باشد و باید او را به تهران ببرم؛ اما این کار برای من ممکن نیست، از لحاظ مالی امکانش را ندارم. تازه آسنا هم هست و باید مادر بالای سرش باشد. بیچاره این دختر هم حالش خوب نیست؛ مدام بهانه خواهرش را می‌گیرد. برای مدتی که اصلا با من هم حرف نمی‌زد، حتی از من که پدرش هستم، می‌ترسید. فقط وقتی با مادرش است، آرام می‌شود. بعضی شب‌ها از خواب می‌پرد و فریاد می‌کشد؛ خواب‌های آشفته می‌بیند.».

اما این پدر خودش هم حال‌وروز خوبی ندارد. خودش می‌گوید هر بار که خواب آتنا را می‌بیند، چند روزی به هم ریخته است. شب گریه می‌کند و از این‌که دخترش چنین سرنوشت تلخی داشته خودش را سرزنش می‌کند: «بار‌ها خواب آتنا را دیده‌ام. چیزی که مرا آزار می‌دهد، ناراحتی آتنا است. او از چیزی ناراحت است. یک‌بار او را خواب دیده بودم به من گفت: بابا من به خاطر این‌که شما و مامان بی‌تابی می‌کنید، ناراحتم. بعد از آن سعی کردم حداقل در ظاهر خودم را حفظ کنم تا شاید همسر و دخترم هم حالشان بهتر شوند؛ اما هر بار یاد و خاطره‌ای از آتنا همه ما رو به هم می‌ریزد.»
 
پدر آتنا درباره شرایط زندگی‌اش هم می‌گوید: «الان چند وقتی است که به دستور رئیس‌جمهوری در ارگان دولتی استخدام شدم و کار ثابتی دارم. همان موقع قرار بود که به من خانه‌ای هم بدهند؛ البته کارهایش هم انجام شد، ولی من آن روز‌ها عصبی بودم و مدارک خانه‌ای که قرار بود به دستور رئیس‌جمهوری به من اهدا شود را قبول نکردم، ولی واقعا به آن نیاز دارم. درآمدم ماهی یک‌میلیون و ٨٠٠ هزار تومان است؛ با کلی قسط و اجاره‌خانه البته امام‌جمعه و فرمانداری قول دادند تا این موضوع را دوباره پیگیری کنند.»
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"