کد خبر: ۵۲۲۵۳۲
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۹ - ۱۲ تير ۱۳۹۷

خبرگزاری ایسنا: محمدرضا صادقی، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان درباره ظرفیت ادبیات در زمینه آگاهی‌بخشی به بچه‌ها برای شناخت بدن خود و پیشگیری از اتفاق‌هایی مثل تعرض و تجاوز به آن‌ها، اظهار کرد: ابتدا باید این‌ موضوعات را به مسئولان فرهنگی‌مان آموزش دهیم. این فجایع از سال‌ها پیش وجود داشته، اما الان با فعال شدن رسانه‌های مجازی اخبار آن به گوش مردم می‌رسد، البته رسانه‌های رسمی ما اغلب سعی کرده‌اند این اخبار را پنهان کنند. این پدیده مختص ایران هم نیست بلکه در جهان هم وجود دارد، اما آن‌ها به تجربه‌های‌شان نگاه علمی دارند و ما با کلیشه‌های ذهنی‌مان با تجربه‌های‌مان برخورد می‌کنیم.

کتاب درباره آزار جنسی کودک روی دست می‌ماند

او با تأکید بر لزوم آموزش مسئولان فرهنگی و آموزش و پرورش، گفت: باید آن‌ها متوجه فاجعه بشوند و متوجه شوند با علم روز باید به جنگ مشکلات رفت. ما با پنهان‌کاری سعی می‌کنیم صورت‌مسئله را پاک کنیم در حالی که مسئله را حل نکرده‌ایم. مطمئن باشید اگر گزارش‌ها منتشر نشود، فجیع‌تر از این‌ها هم در جامعه رخ خواهد داد.

یوسفی خاطرنشان کرد: در ایران فرزند ملک پدر است، پس ابتدا باید حقوق کودک را به رسمیت بشناسیم. غرب حقوق کودک را بر اساس واقعیت موجود زندگی بشر قانون‌مند می‌کند اما این‌جا بر اساس ذهنیت ایدئولوژیک می‌خواهند مسئله را حل کنند. زمانی که دیوار خراب می‌شود نمی‌توانید از دیوار خواهش کنید که خراب نشود؛ باید دیوار را تعمیر و بازسازی کنید.

او با انتقاد از نظام آموزشی کشور اظهار کرد: معلم در نظام آموزشی ما امپراتور کودک است، و کودک زیردست او. زمانی که به معلم اقتدار می‌دهید، این فجایع پیش می‌آید. این فجایع در تاریکی اتفاق می‌افتد و بچه جرات نمی‌کند بگوید. بعد هم فراموش می‌شود. این‌ها بچه‌هایی می‌شوند که فردای زندگی‌شان به انواع بزه‌ها تن می‌دهند. می‌بینید خانواده فرهنگی و مرفه است اما فردی از این خانواده بزهکار می‌شود زیرا در کودکی به او تجاوز شده است. کانون اصلاح و تربیت مقر این‌گونه بچه‌هاست. بچه‌های توده‌های فقیر هم مسائل‌شان درز پیدا نمی‌کند و در فضای بدی زندگی می‌کنند.

نویسنده کتاب «وش وش وشی وشان سیاوش» از مربیان پیش‌دبستان و مهدکودک نیز انتقاد کرد و گفت: ۹۵ درصد مربیان ما کسانی هستند که هیچ شغلی پیدا نکرده‌اند و معمولا دانشی در حوزه کودک به ویژه روان‌شناسی کودک ندارند.

او سپس بیان کرد: در قدم اول باید نهادهای کلان کشورمان اصلاح شوند. در مرحله بعد کودک با جسمیت خود آشنا شود؛ کودکی که با بدن خود آشنا نشود مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد. کودک باید یاد بگیرد که کسی حق ندارند حتی به گونه او دست بزند. باید در مدارس به شکل تصویری آموزش دهیم که کودک اعضای بدنش را بشناسد و بداند افراد دیگر حق ندارند به بدن او دست بزنند. اگر این مسائل را آموزش دهیم، وقتی کسی بخواهد به کودک دست‌درازی کند، او حتما واکنش نشان می‌دهد.

محمدرضا یوسفی در ادامه اظهار کرد: ما در هاله تابوها قرار گرفته‌ایم که تمام این‌ها به آموزش و پرورش برمی‌گردد. ذهن آن‌ها را باید پاک کرد. باید به مدیران گفت، نگاه‌تان به کودک غلط است. اغلب مدیران انتصابی هستند و به همین دلیل این فاجعه‌ها پیش می‌آید. فرقی نمی‌کند در کجا باشند؛ در راس تیم فوتبال، شرکت بازرگانی و یا مدرسه، در هیچ‌کدام تخصص ندارند و فقط رئیس هستند، آن‌ها فقط بلدند امضا کنند.

نویسنده کتاب «گرگ‌ها گریه نمی‌کنند» با تأکید بر این‌که قصه‌های فولکلوریک ایران جنبه آموزشی دارند، خاطرنشان کرد: ادبیات ما چه فولکلوریک و چه متنون کهن به قدری منابع دارد که با بازآفرینی آن‌ها می‌توان به کودکان آموزش داد؛ مثلا «خاله سوسکه» به عنوان یک قصه دارد به دختران آموزش می‌دهد که شما حقوق اجتماعی دارید و اگر می‌خواهید ازدواج کنید، حقوق اولیه‌تان این است که کسی حق ندارد شما را کتک بزند. نباید مردسالاری باشد. مثلا می‌گوید تو منو می‌خوای با سنگ و چوب بزنی، نه نمی‌خوام نه نمی‌خوام؛ این آموزش حقوق اولیه زن است. بقیه قصه‌های ما هم همین‌طور است.

او درباره محدودیت‌های نوشتن این موضوعات نیز گفت: چون ادبیات در کشور ما باید به ارشاد برود تا مجوز بگیرد، اجازه نمی‌دهند هر کتابی منتشر شود. اصلا کتابی در این زمینه به ذهنم نمی‌رسد، نه ترجمه و نه تألیف. اگر بخواهید کودک با بدن خود آشنا شود باید بدن نمایش داده شود، اما شما نمی‌توانید تصویری داشته باشید. ما فاجعه را عمیق‌تر می‌بینیم. زمانی که نویسنده نمی‌تواند برای کودک داستان عاشقانه بگوید، کودک با عشق آشنا نمی‌شود. چرا جامعه ما خشن شده است؟ یکی از دلایل آن نبود داستان عاشقانه است، عشق در ذهنیت کودک عشق بزرگسال نیست و جنبه‌ روابط جنسی ندارد بلکه جنبه عاطفی به معنای دوست داشتن دارد.

این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان بیان کرد: سالیان سال است ناشران دولتی به ندرت داستان عاشقانه چاپ می‌کنند. ممیزها در ترجمه و تصویر دست می‌برند. فاجعه از این‌جا شروع می‌شود. اگر در جامعه‌ای عشق و محبت وجود نداشته باشد، مجموعه جامعه به سمت خشونت می‌رود.

نویسنده کتاب «شازده کرگدن» در پایان اظهار کرد: ممیزی بسیار حجیمی به سنگینی دماوند داریم که نمی‌گذارد روشنگری اتفاق بیفتد. البته انیمیشن‌هایی دیده‌ام که در این زمینه وجود دارد. خانواده‌ها بایستی از این انیمیشن‌ها استفاده کنند زیرا کتاب در دسترس‌شان نیست.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"