کد خبر: ۵۲۳۱۳۹
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۵ - ۲۰ تير ۱۳۹۷

روزنامه صبح نو: ذهن خلاق کارگردان، شرایط اجتماعی دهه شصت که قبلاً در «نهنگ عنبر» هم به وفور استفاده شده، رقص، موسیقی قدیمی و نوستالژیک، زوج عطاران و عزتی و... مؤلفه‌هایی هستند که قطعاً باعث رضایت مخاطب خواهند شد. اما آیا هدف فیلمسازی مثل داوودی صرفاً همین است؟ مدت زمان فیلم نزدیک به دو ساعت است. مدتی که درمورد فیلم‌های کمدی ایرانی خیلی مرسوم نیست.

فیلم «هزارپا»، خنده دار اما...

این طولانی شدن(وقتی که با گرمای سالن هم همراه شود!) در انتها باعث خستگی برخی از مخاطبان می‌شود؛ نکته جالب، نمایش برخی از سکانس‌های نمایش داده نشده در فیلم در تیتراژ پایانی است که نشان می‌دهد کارگردان فیلم، پلان‌های زیادی را فیلمبرداری کرده و به لحاظ زمانی امکان جای‌گذاری‌شان در فیلم را نداشته است. شاید همین پلان‌های متعدد است که باعث شده تدوین به صورتی باشد که برخی از سکانس‌ها با برش خوبی به هم وصل نشوند و کارگردانی اثر را با چالشی جدی همراه کنند؛ چالشی که لااقل از فیلمسازی مثل داوودی بعید است. اگر از کارگردانی فیلم عبور کنیم، نکته بعدی فیلمنامه فیلم است. سکانس‌های مربوط به آسایشگاه جانبازان و نمایش وضعیت آ‌نها کاریکاتوری است.

این به آن معنا نیست که جانبازان اهل سیگار کشیدن و موسیقی گوش دادن و شیطنت نیستند، نه! منظور نوع نمایش این وضعیت است که لااقل برای آ‌نهایی که با این قشر آشنا هستند کمی غریب به نظر می‌رسد. اما نکته بعدی درباره یکی از اضلاع داستان است که شاید ضعیف‌ترین پرداخت را داشته باشد، به طوری که گویا کارگردان،
بزن در رو آن را درآورده است! نقش‌های مربوط به گروهک منافقین شدیداً در حد تیپ باقی می‌مانند و تنها اقدام فیلمساز برای پرداخت به آ‌نها، استفاده از روسری قرمز معروف منافقین است.

همه این موارد را اضافه کنید به چند دیالوگ فیلم که علناً جنسی هستند و شاید باعث خنده چند نفری در سالن شود اما در مقابل باعث سرخ شدن چهره و خجالت خانواده‌ها در کنار فرزندانشان نیز می‌شود. دو ساعت همراه با خنده و البته گرمای هوا گذشت و چراغ‌های سالن روشن می‌شوند. درهای خروجی باز می‌شوند و در مسیر پچ پچ مخاطبان نشان‌دهنده رضایت آنها از فیلم است؛ یکی از مخاطبان با صدای بلند می‌گفت: «حاجی این عطاران چقدر خنده‌دار خدایی!»

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"