|
جام جم آنلاين: در سه شماره گذشته در اين صفحه تلاش كرديم تا خوانندگان روزنامه و علاقهمندان به مسائل خانوادگي را با سه موضوع «روابط مالي ميان همسران»، «شيوههاي فريب در ازدواج» و نيز «نگاه قانون به مساله ازدواج» آشنا كنيم. در ادامه اين مطالب توجه شما را به قسمت چهارم كه درباره چگونگي « آغاز اختلافهاي خانوادگي» است جلب ميكنيم.
«بدترين اتفاق تا زماني كه اتفاق نيفتاده بدترين اتفاق است اما زماني كه رخ داد، ديگر يك اتفاق ساده و تكراري است». شايد شما هم تا به حال با چنين جملهاي برخورد كرده باشيد يا اين كه مشابه آن را از زبان افراد
با اين مقدمه شايد بتوان «بدترين اتفاق» در زندگي زناشويي را نقطهاي دانست كه در آن همسران رو در روي يكديگر ميايستند و اختلاف آنقدر بالا ميگيرد كه ديگر نه با حرف و مذاكره قابل حل است و نه ريش سفيدي بزرگترها كمكي به حل مشكل ميكند. در چنين حالتي است كه هر يك از همسران به راه حل ديگري براي حل مشكل خود فكر ميكنند و اين راه حل اغلب « مراجعه به قانون» است.
بسياري از كساني كه اين روزها در پشت درهاي دادگاه منتظر هستند تا «قانون» تكليف زندگي مشترك آنها را معلوم كند، هرگز تصور نميكردهاند كه روزي به دليل ازدواج گذر آنها به چنين محلي بيفتد.
بسياري از آنها دقتهاي لازم را انجام دادهاند و حتي از تضمينهاي فراواني همچون: آشنايي خانوادگي عميق و طولاني مدت، تحقيقات محلي، مهريه سنگين، شروط ضمن عقد و... نيز براي محكم كردن پيوند زناشويي استفاده كردهاند.
اگر شما هم جزو كساني هستيد كه
اين نكته نيز بسيار مهم است كه اغلب همسران با آغاز زندگي مشترك، در زمان بروز اختلافهاي خانوادگي تلاش ميكنند تا تواناييها، ابزارها و امكانات خود را به رخ ديگري بكشند و براي به كرسي نشاندن حرف خود، از همه ابزارهاي خود استفاده ميكنند.
بسياري از مردم با جملاتي مانند: ما تا به حال گذرمان به دادگاه و كلانتري نيفتاده، اساسا رفتن به محاكم قانوني را عيب و مشكل بزرگي ميدانند ، در صورتي كه بايد به اين نكته توجه كرد كه در بسياري از مواقع، مراجعه به قانون بهتر از آن است كه افراد شخصا دست به اجراي قانون بزنند و سبب وقوع حوادث تلخي از جمله همسر كشي، اسيد پاشي، صدمه زدن به خانواده يكديگر و... بشوند.
چه شكايتهايي ميتواند از همسران مطرح شود؟
قانون درباره روابط ميان همسران در دو بخش مجزا تصميم ميگيرد. بخشي از اين تصميم گيري در قالب «دادگاههاي خانواده» و بر اساس چارچوبي به نام «عقدنامه» صورت ميگيرد. در بخشي ديگر نيز هر يك از طرفين ميتوانند در خارج از اين چارچوب، مانند آدمهاي عادي جامعه به دادگاههاي حقوقي و كيفري مراجعه و بر اساس جرمي كه واقع شده و يا حقي كه نسبت به همديگر دارند طرح دعوي كنند.
اين مسائل به دليل مفصل بودن آن در شمارههاي آينده و در قالب مطالبي مجزا توضيح داده خواهد شد اما ماهيت شكايتهايي كه همسران از يكديگر ميتوانند در دادگاه خانواده انجام دهند، متكي بر تواناييها و محدوديتهاي يكديگر است. زنان در طرح شكايتهاي خانوادگي از ابزاري به نام
به عبارتي مردان بيشتر از ناحيه مسائل مالي در دادگاه ضربه ميخورند و زنان نيز از ناحيه برآوردن نيازهاي زناشويي. مرد از همسر خود بابت موضوعهايي همچون: تمكين، قسطي شدن مهريه، طلاق، كار و تحصيل در خارج از منزل و... شكايت ميكند و زن نيز از همسر خود بابت نفقه حال، نفقه گذشته، اجرت المثل، مهريه، تقاضاي طلاق، سرپرستي فرزند و... طرح شكايت ميكند.
بسياري از افرادي كه در دستگاه قضايي مشغول به خدمت و فعاليت هستند، اگر زماني در يك اختلاف خانوادگي مورد مشورت شما قرار گيرند هيچ گاه به شما پيشنهاد نخواهند كرد كه در صورت بروز اولين اختلاف، بسرعت به سراغ قانون و شكايت برويد و تقريبا تمامي قضات نيز به شما توصيه خواهند كرد تا به جاي آنكه به سراغ قانون برويد، از مشورت و كمك بزرگترها براي حل مشكل استفاده كنيد حتي خود قضات هم ترجيح ميدهند در مواقعي كه براي خود آنها و يا بستگان آنها مشكلي رخ ميدهد، به دادگاه مراجعه نكنند. اين مساله چند علت مشخص دارد كه به ميتوان فهرست وار به آنها اشاره كرد:
الف: قرار دادن شريك زندگي با قانون
ب: اختلافهاي خانوادگي در دادگاه سرنوشتي طولاني دارد و چنين پروندههايي بسيار كشدار و طولاني است.
ج: در دادگاههاي خانوادگي، بر خلاف دادگاههاي كيفري و حقوقي كه قاضي بر اساس مواد مشخص و ثابت قانوني تصميم ميگيرد و از يك قدرت مشخص و محدودي
د: در دادگاه شيوههاي مختلفي براي «طول دادن پروندهها وجود دارد و هر يك از طرفين، با كسب اطلاع از نقاط مبهم و ضعف قانون و يا در صورت مشورت با وكيل، ميتوانند پرونده را طولاني كنند، تشكيل جلسه دادگاه را به تاخير بيندازند، صدور راي را به تاخير بيندازند. شايد بتوان دعاوي خانوادگي را به «جنگ نابرابر» ي شبيه كرد كه چون اطلاعات طرفين در اين جنگ با هم برابر نيست، اغلب نتيجهاي هم كه هر يك از طرفين از حضور در دادگاه به دست ميآورند با نتيجه طرف مقابل يكسان نيست و درست از همين نقطه است كه افراد لطمه ميخورند. پس بهتر است هر دو طرف اطلاعات برابري داشته باشند و در اين زمينه كسب اطلاع كنند تا در صورت بروز اختلاف در شرايط برابري قرار گيرند.
ه: در دادگاه به دليل امكان طرح شكايتهاي مختلف از سوي همسران، ممكن است يك پرونده تا سه سال به نتيجه نرسد. راي برخي پروندهها در پروندههاي ديگر موثر است و به همين دليل گاه تا به نتيجه رسيدن يك پرونده ممكن است سه تا چهار سال زمان از شما صرف شود.
و: اختلافهاي خانوادگي يك وجه آزار دهنده نيز دارد و آن « حرف مردم» است كه به تعبيري، كاركردي برابر با جنگ رواني پيدا ميكند. اغلب افراد و حتي خانواده شما در مواجهه با شما كه راه حل قانون را انتخاب كردهايد، شما را نصيحت و حتي گاهي تحقير ميكنند؛ چون فكر ميكنند حضور يك آدم بدبخت در مقابل آنها بهترين دليل براي خوشبختي آنهاست. تحمل چنين وضعيتي براي همه آسان نيست و گاهي سبب ميشود تا براي رهايي از اين فشارهاي رواني اقدامي نامتعارف را در پيش بگيرند.
با اين توضيحها بهتر است اگر براي رفع مشكل خود 20 راه حل را پيش بيني كردهايد، مراجعه به دادگاه راه حل 21 شما باشد.
چند توصيه كاربردي:
الف: اگر قصد استفاده از قانون را داريد بهتر است تا حد امكان طرح شكايت از طرف مقابل را به تاخير بيندازيد. با حضور در دادگاه حرمتهايي شكسته ميشود كه ترميم آنها به سختي ممكن است. فرستادن بزرگترهاي فاميل و دوستان مشترك يكي از راه حلهايي است كه استفاده از آن بعدها ميتواند در دادگاه باعث اثبات موضع برحق شما نيز شود.
ب: ابزارهاي قانوني مانند سلاحي است كه در دست زن و مرد است و البته استفاده از آنها به همان اندازه كه ميتواند به نفع يكي از طرفين باشد، سختيهايي را هم براي طرف مقابل به دنبال داشته باشد.
بسياري از همسران حضور در دادگاه را با يك شكايت سنگين
يكي از دوستانم تعريف ميكرد با همسرش قصد طلاق داشتند. به دادگاه مراجعه ميكنند و با مواجهه با شلوغي آنجا به اين نتيجه ميرسند وقتي ده سال زندگي كرده اند بهتر است چند سال ديگر هم با هم زندگي كنند تا عمر آنها روال طبيعي خود را طي كند.
ج: بسياري از زنان تصور ميكنند كه مهريه حقي است كه به محض ورود به دادگاه وصول ميشود و نقدا به زنان پرداخت ميشود. اگر زني مهريه خود را در زمان عقد دريافت نكند، دريافت آن در ادامه زندگي و حتي با طرح شكايت نياز به دوندگي فراوان دارد. حتي مردان نيز با اينكه از حقي مانند «تمكين» بهره مند هستند، در صورت قهر همسر و رفتن او از خانه، براي اثبات اين حق و نيز آوردن دوباره همسر به خانواده يا قطع نفقه وي
با اين مقدمه به همسران توصيه ميشود در صورت بروز اختلاف از طرح بحثهايي مانند «مهريه سرمايه من است» ، «اين تعداد سكه پشتوانه من است» ، «تو بايد از من اطاعت كني» ، « تو حق نداري بدون اجازه من از خانه خارج شوي» و... كه باعث از بين رفتن قبح كار ميشود ، پرهيز كنيد.
به عبارتي بهتر است بعد از امضاي عقدنامه ، داشتن اين حقوق را به عنوان سلاحهايي كاربردي فراموش كنيد و استفاده از آن را براي روز مبادا نگه داريد. هيچ گاه براي رفتن به دادگاه عجله نكنيد. آنجا دير نميشود.
د: يكي از شيوههايي كه همسران ميتوانند در ابتداي اختلاف براي احقاق حقوق قانوني خود از آن استفاده كنند، استفاده از «اظهارنامه» است. اظهارنامه برگهاي حقوقي است كه از دادگاههاي حقوقي ارسال ميشود و به نوعي پيش زمينه شكايت در دادگاه است. شما با ارسال اظهارنامه براي طرف مقابل خود حقوق قانوني خود را به او يادآوري ميكنيد و اين برگه ارزشي حقوقي در دادگاه دارد.
ه: بعد از بروز اختلاف ميان همسران، آنها در شرايط خاصي قرار ميگيرند كه آسيب پذيري آنها را بيشتر ميكند. بهتر است در اين مرحله از اختلاف خانوادگي، ابتدا همسايهها و دوستان نزديك را از مشكلي كه پيش آمده مطلع كنيد. بارها پيش آمده كه در اين مرحله دادگاه يا كلانتري افرادي را براي تحقيق در قالب مددكار به محل اعزام كردهاند و به دليل عدم اطلاع اطرافيان، نتيجه به ضرر فردي شده كه اين مساله را مخفي كرده است.
و: در زمان بروز اختلاف ميان همسران، يكي از شيوههاي مفيد براي جلوگيري از بحراني شدن شرايط، «كنترل ارتباط» با طرف مقابل است. در دوران بروز اختلاف هر نوع تماس تلفني، ارسال پيامك، ارسال نامه و... در صورتي كه داراي مضامين توهين آميز و تحريك كننده باشد ، ميتواند در دادگاه عليه فرد استفاده كننده مورد سوء استفاده قرار گيرد حتي طرفين بايد در مكالمات تلفني خود نيز آرامش و متانت داشته باشند و از واژههايي استفاده نكنند كه بعدا مورد سوء استفاده در دادگاه قرار گيرد يا تعهدي را نپذيرند كه مايل به انجام آن نيستند و يا توانايي انجام آن را ندارند.
ز: بارها پيش آمده كه در همين ابتداي شكلگيري اختلاف خانوادگي، يكي از طرفين به تنهايي يا به همراه خانواده خود با حضور در منزل يا محل كار «حريف»، با داد و بيداد يا راه انداختن دعوا، واكنشي احساسي نسبت به اين مساله نشان داده است يا اين كه يكي از همسران ديگري را دعوت به صلح و سازش كرده و بعد جنازه مثله شده يا صورت آش و لاش او را تحويل پليس داده است.
بهتر است هر نوع ملاقات و نشستي هم در حضور بزرگترها انجام شود و در صورت هرگونه تعرض، پليس از