کد خبر: ۵۹۱۵۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۹ - ۲۱ مهر ۱۳۸۷

وزارت رفاه و تامين اجتماعي در 25 تير1383 پس از تصويب قانون نظام جامع تامين اجتماعي و در آخرين سال برنامه پنج ساله سوم كشور تاسيس و پس از آن سياستگذاري و برنامه‌ريزي فعاليت‌هاي بيمه‌اي، حمايتي و امدادي به اين وزارتخانه سپرده شد.

سازمان تامين اجتماعي، سازمان بازنشستگي كشوري، سازمان بيمه خدمات درماني، صندوق بيمه اجتماعي روستاييان و عشاير و سازمان بهزيستي ازجمله سازمان‌هاي زيرمجموعه اين وزارتخانه هستند.

عبدالرضا مصري، نماينده مردم كرمانشاه و رئيس كميسيون اجتماعي مجلس هفتم، دومين وزير اين وزارتخانه و وزيري است كه توانست در آذر سال 85 پس از پيشنهاد رئيس‌جمهور با كسب 191 راي مثبت از كرسي نمايندگي مجلس به وزارت رفاه و تامين اجتماعي راه پيدا كند.

او متولد سال 1335 در استان كرمانشاه و داراي مدرك كارشناسي ارشد مديريت است.

مصري در حالي تا چند وقت ديگر وارد دومين سال تصدي كرسي وزارت رفاه وتامين اجتماعي مي‌شود كه در اين مدت به دليل قرار گرفتن در محوريت طرح موضوعاتي همچون خط فقر، مشكلات معيشتي بازنشستگان، نظام هماهنگ پرداخت حقوق و مستمري‌هاي افراد تحت پوشش نهادهاي حمايتي و... همواره جزو خبرسازترين وزراي دولت نهم بوده است.

به اين بهانه با او درباره برنامه‌ها و طرح‌هاي اين وزارتخانه، عملكرد سازمان‌هاي تابعه، مشكلات و چالش‌هاي پيش‌رو، خط فقر، مستمري‌هاي افراد تحت پوشش، طرح پزشك خانواده، درمانگاه‌هاي معين، مشكلات معيشتي بازنشستگان و... به گفتگو نشستيم.

آقاي وزير! فكر مي‌كنم آخرين بار كه خبرنگاران عصبانيت شما را ديدند زماني بود كه آنها درباره خط فقر از شما پرسيدند آيا هنوز هم نسبت به پرسش خبرنگاران درخصوص ميزان خط فقر در جامعه حساس هستيد و در صورت تكرار مجدد اين پرسش، همان عكس‌العمل را خواهيد داشت؟

من عصباني نشدم. اصلا عصبانيت ندارد. من اصولا به دنبال كارهاي با اثر هستم. يك جايي خواندم احتمالا در چين يا ژاپن بود، مردي 10 سال رفت پيش استادي تا فن كشتن اژدها را از او بياموزد. 10 سال وقت گذاشت، اما پس از آن تا آخر عمرش هر چه گشت، اژدهايي براي كشتن پيدا نكرد. يعني 10 سال از عمرش را بيهوده هدر داد و بقيه را هم همچنين.

حالا ما بايد بدانيم دنبال چه نتيجه‌اي از كار هستيم و قرار است چه خيري به مردم برسانيم. مثلا الان در اوج گير و دار اين هستيم كه كارگران ساختماني را بيمه كنيم و اين يك كار عملياتي و اجرايي براي يك قشر محروم و زحمتكش است.

حالا يك نفر مي‌آيد مي‌خواهد كشتن اژدها از من ياد بگيرد. حالا اژدها كجاست؟ اصلا چه فايده‌اي براي مردم دارد؟!

ما نبايد تابع رسانه‌هاي ماهواره‌اي بيگانه باشيم و هر چه آنها شب‌ها به خوردمان مي‌دهند، فردا فكر كنيم كه حرف آنها راه درست براي ماست. در شان خبرنگاران نيست كه ‌اين طور قضيه را مطرح كنند.

من بارها گفته‌ام مطالبي را از من بخواهيد كه فايده‌اي براي قشري از جامعه داشته باشد. در اين شرايط من هميشه براي پاسخگويي آماده‌ام.

در نظر بگيريد ما چند وقت پيش اورژانس اجتماعي را راه‌اندازي كرديم. چنين تحولي تقريبا و تحقيقا در 170 كشور دنيا بي‌نظير است. اگر شما به عنوان خبرنگار به فكر مردم باشيد، همان لحظه ابتدايي كه جرقه آسيب‌هاي اجتماعي در زندگي يك فرد زده مي‌شود شما همان لحظه اين جرقه را خاموش مي‌كنيد. اين كار بزرگي است كه در حال انجام است. آن وقت يك نفر مي‌آيد چيزي مي‌پرسد كه هيچ اثر و حسني براي كشور ندارد.

اين است كه آدم به خاطر وقتي كه آن فرد از دست مي‌دهد، عصباني نمي‌شود بلكه عميقا ناراحت مي‌شود. من هم عصباني نشدم.

البته آقاي وزير! اين پرسشي بود كه همه خبرنگاران از شما پرسيدند و اگر باز هم بخواهند درباره اعلام خط فقر در كشور اطلاع‌رساني كنيد، همچنان امتناع مي‌كنيد؟

حالا من از شما مي‌پرسم اعلام خط فقر چه فايده‌اي دارد؟!

الان در بيشتر كشورهاي دنيا خط فقر اعلام مي‌شود. ضمن اين‌ كه ما هم بارها در اخبار خودمان درخصوص ميزان فقر در كشورهاي ديگر سخن مي‌گوييم. حالا چرا نبايد از ميزان خط فقر در كشور خودمان اطلاع داشته باشيم؟

نه به هيچ وجه اعلام نمي‌كنند. شما گزارش توسعه انساني را ببينيد. اين گزارش معتبرترين سند سازمان ملل در اين زمينه است. اين طور نيست كه هر كشوري يك رقم را براي خط فقرش اعلام كند. از اين گذشته هر كشوري براي برنامه‌ريزي خودش اين كارها را انجام مي‌دهد. ممكن است در كشورهايي قوانيني باشد؛ مثلا اگر آلودگي هوا به فلان درجه رسيد آن روز بايد شهر تعطيل شود به خاطر سلامت مردم. چون آن اعلام خط آلودگي مزايا يا محدوديت‌هايي دارد كه بايد مرتب گفته شود.

اما اگر امروز آلودگي را اعلام كردند 50 فردا گفتند 60 و پس فردا 90 خب اين چه فايده‌اي به حال مردم دارد؟

پس من فكر مي‌كنم اطلاع‌رساني‌ها در اين زمينه نادرست بوده، چون آخرين بار كه قرار شد خط فقر اعلام شود وعده ارديبهشت ماه داده شده بود و آن وقت هيچ گاه گفته نشد كه قرار است خط فقر فقط براي سياستگذاران اعلام شود! و همه منتظر اعلام خط فقر بودند.

ببينيد كسي كه سوال مي‌كند بايد دليل پرسش خود را بداند. پاسخ‌دهنده هم بايد اين پاسخ را بر مبناي كارهاي مطالعاتي و تحقيقاتي انجام دهد.

حالا سوال‌كننده بگويد اعلام خط فقر چه فايده‌اي دارد و چه قانوني در كشور داريم كه به اين قضيه بسته است؟

خب اين يك آگاهي و اطلاع‌رساني به مردم است. در واقع اين حق مردم است كه در اين زمينه بدانند.

آگاهي براي چه؟

يعني شما فكر مي‌كنيد اطلاع‌رساني در اين زمينه موجب مي‌شود كه زنگ خطرها در جامعه به صدا دربيايد؟

خب اين واقعا صرفا آگاهي است؟! اصلا بگذاريد اين طور بگويم. يك آقايي مي‌نشيند و بر مبنايي مطالعاتي انجام مي‌دهد. بعد هم اعلام مي‌كند خط فقر مثلا يك ميليون تومان. وقتي شما اين را اعلام كرديد مي‌دانيد چه آسيب‌هايي به برخي اقشار جامعه كه دارند با عزت و كرامت زندگي مي‌كنند، مي‌رسد. مي‌دانيد چقدر به عزت نفس آن دانش‌آموزي كه در يك مدرسه درس مي‌خواند صدمه مي‌زنيد؟ او دارد زندگي خودش را مي‌كند و اين اعلام شما گرهي از مشكلاتش باز نمي‌كند.

مهر فقر زدن يا جنايتكار زدن يا بي‌عرضه زدن روي پيشاني مردم چه مشكلي از مشكلات مردم را حل مي‌كند. اين مهر‌هايي كه ما مي‌زنيم كسي اثرات روان‌شناختي‌اش را بررسي نكرده است. 2 سال پيش در جايي خواندم كه معلمان زير خط فقرند. بشدت از گوينده متنفر شدم، چراكه باعزت‌ترين و باحرمت‌ترين گروه را كه كارشان كار انبياست زير سوال برده. مگر مي‌شود اگر كسي در خانه‌اش ماكروفر نداشت پس ديگر كار آموزش نكند.

بايد مجموعه نيازهاي يك فرد مدنظر قرار گيرد. حالا شما يك مرتبه انگي مي‌زنيد به كساني كه تربيت نسل آينده كشور به دست آنهاست. اتفاقي كه چند سال پيش افتاد و من خيلي متاثر شدم و البته كتبا هم اعتراض كردم به كسي كه اين مطلب را عنوان كرده بود كه ما حق نداريم گروهي از اقشار عزتمند كشورمان را آماج ژست فرمايشي خودمان قرار دهيم.

اولا مبناي اين آمارها كجاست. غير از اين است كه يك مطالعه ميداني محدود روي چند نفر صورت گرفته. ما از كجا از سطح درآمد همه مردم مطلع هستيم كه يك مرتبه گروهي را زير خط فقر يا بالاي خط فقر اعلام مي‌كنيم. اينها هيچ مبنايي ندارد و با استناد به بانك اطلاعاتي هم نيست. بعضي‌ها مي‌خواهند يك نوآوري داشته باشند، اما اين ‌كه نوآوري‌شان چه اثرات سويي بر مردم بر جا مي‌گذارد را بررسي نمي‌كنند. آقاياني كه اين همه مدعي هستند براي يك بار هم كه شده بيايند و به ما بگويند اعلام خط فقر چه فايده‌اي دارد.

اما عكس اين مطلب هم وجود دارد. الزاما كسي كه درآمدش پايين است فقير نيست. ممكن است كسي درآمد بالايي داشته باشد، اما قدرت تنظيم مالي يا اقتصادي براي خودش نداشته باشد. او آدم فقيري است. كسي كه فكر فقيري دارد بيش از كسي كه جيب فقيري دارد دچار فقر است. فقر واقعي اينجاست. ممكن است عدد كم و پايين باشد، اما مديريت اقتصادي و مديريت زندگي بالاست.

من مثالي مي‌زنم. شما ممكن است درآمدي داشته باشيد حالا كسي در يك صنفي ممكن است از درآمد شما بالاتر داشته باشد. حالا ما بايد ببينيم چه اقشاري در جامعه درآمد پايين‌تري دارند و يك فكري براي آنها بكنيم. نه اين ‌كه صرفا عددي را اعلام كنيم و بعد هم برويم پي كار خودمان.

من نمونه‌اي مي‌آورم. همان روزهايي كه خط فقر را با ژستي اعلام مي‌كردند (كه من همين حرف‌ها را وقتي نماينده مجلس هم بودم زدم و حرف‌هاي امروز نيست.)

4 سال مستمري محرومان را يك ريال هم افزايش ندادند. يعني در سال 81، 82، 83 و 84 حقوق ماهانه يك فرد تحت پوشش كميته امداد و بهزيستي يك نفره 8 هزار تومان بود و 5 نفره 18 هزار تومان.

4 سال هم يك ريال افزايش نيافت. آن وقت هم خط فقر را اعلام مي‌كردند و چيزي هم كه اعلام مي‌شد حداقل 10 كه چه عرض كنم 20 برابر اين مستمري بود كه به محرومان مي‌دادند. خبرنگاران هم كاري به اين حرف‌ها نداشتند. نمي‌گفتند اگر خط فقرتان اين است پس چرا يك بيستم اين رقم را به عنوان مستمري به يك نفر مي‌دهيد كه با آن زندگي كند.

اما از سال 84 تا الان مستمري محرومان 400 درصد افزايش يافته است. عدد آنقدر مطلوب نيست. خدمات و امكانات جانبي به محرومان كشور قابل مقايسه با سال‌هاي گذشته نيست. به عنوان مثال انشعاب آب، برق، گاز و... براي محرومان مجاني شد كه خود اين انشعابات تقريبا مي‌شود يك ميليارد تومان. به هر فرد خانوار سال گذشته و سال ماقبل آن بن كالاي غيرنقدي 32 هزار تومان پرداخت مي‌شد، يعني يك خانواده 5 نفره 160 هزار تومان بن غيرنقدي دريافت كرد.

بدهي دانشجويان محروم دانشگاه‌ها تا پايان اين ماه پرداخت مي‌شود. كمك به افراد ناشنوا كه نياز به انجام عمل حلزوني گوش داشتند، اما به دليل ناتواني مالي نمي‌توانستند اين كار را انجام دهند. كمك به دو جنسي‌ها براي انجام عمل جراحي با سرانه 6 ميليون توماني.

همچنين براي اولين بار در كشور تمام معلولان بهزيستي تحت پوشش بيمه تكميلي قرار گرفتند. بيمه مكمل بازنشستگان افزايش 2 برابري پيدا كرد.

حداكثر 70 سال براي بيمه عمر بازنشستگان برداشته شد تا به اين ترتيب بيمه عمر به تعداد بيشتري از آنها تعلق گيرد.

حقوق بازنشستگان از سال 83 تاكنون به طور ميانگين 221 درصد افزايش يافته است. حداقل حقوق بازنشستگان از 115 هزار تومان به 200 هزار تومان افزايش يافته؛ يعني در حال حاضر پرداخت حقوق بازنشستگان به بالاي 200 هزار تومان رسيده است.

اين اقدامات كارهاي عملي‌اي است كه ارزش دارد. آن وقت شما يك موضوع بي‌فايده را مطرح مي‌كنيد!

پس شما معتقديد بحث خط فقر چيزي نبوده كه صرفا مختص اين دولت باشد و قبلا هم مطرح بوده، اما در دولت‌هاي قبلي هيچ وقت اينقدر با حساسيت به اين موضوع پرداخته نشده بود. پس به نظر شما بحث خط فقر سياسي شده است؟

بايد نظر افرادي را كه اينچنين موضوعاتي را مطرح مي‌كنند، بپرسيد. اين ‌كه بحث خط فقر سياسي است يا غيرسياسي، بنده كسي را محكوم نمي‌كنم، چراكه شايد ممكن است ناآگاهي‌ها نسبت به جامعيت مسائل كشور وجود داشته باشد كه موجب طرح چنين مسائلي شود، در غير اين صورت با چه انگيزه‌اي اين سوالات مطرح مي‌شود؟ شايد عده‌اي از روي ناآگاهي فكر مي‌كنند كه طرح چنين مباحثي خوب است.

خب، اگر خبرنگاران هم اين پرسش‌ها را مطرح مي‌كنند فقط به دليل آن است كه مي‌خواهند پاسخ برخي از پرسش‌هايي را كه ممكن است با خواندن چنين آمارهايي كه از ديد شما واقعي هم نيستند مطرح مي‌شود را از قول يك مقام مسوول بشنوند.

من هر روز حداقل با چندين گروه اجتماعي جلسات مختلفي دارم از نخبگان، كارمندان و... گرفته تا نشستي كه چندي پيش با اتحاديه تاكسي‌داران داشتم، اما هيچ كدام از آنها دغدغه خط فقر نداشت. چرا با اين‌ كه در جلسات امكان پرسش آزاد است، هيچ كس از خط فقر نمي‌پرسد؟ اصلا در ذهن كسي اين مسائل مطرح نيست.

شما ببينيد خدماتي كه در كشور ما ارائه مي‌شود در كمتر كشوري مي‌توان نظيرش را يافت. به طور مثال در پيشرفته‌ترين كشورهاي دنيا هم محدوديت‌هايي براي دو جنسي‌ها قائل مي‌شوند و اصلا قبولشان نمي‌كنند، اما ما مي‌گوييم با تاييد پزشك و حكم دادگاه 6 ميليون تومان كمك بلاعوض به بيمار دو جنسي مي‌دهيم تا مشكلش را با عمل جراحي برطرف كند و دوباره به زندگي عاديش بازگردد.

آقاي وزير! من هم با آن بخش از صحبت‌هاي شما كه معتقديد اين آمارهايي كه هرازگاهي در گوشه و كنار كشور از سوي برخي افراد غيرمسوول مطرح مي‌شود مبناي علمي ندارد، موافقم؛ اما آيا اين مساله از نبود يك مرجع اطلاع‌رساني واحد كه در اين زمينه مسووليت نيز دارد ناشي نمي‌شود؟ آيا بهتر نيست وزارت رفاه براي يك بار هم كه شده آمار واقعي خط فقر را اعلام كند. چرا خودداري مي‌كنيد؟

اين نيست كه ما صلاح ندانيم درخصوص خط فقر اطلاع‌رساني كنيم. ببينيد از نظر خبرنگاران ممكن است اطلاع‌رساني درباره قيمت يك سوزن باشد واقعا اعلام قيمت يك سوزن در زندگي مردم چه تاثيري دارد؟ شما يك روزنامه را باز مي‌كنيد مي‌بينيد در آن قيمت انواع حبوبات، لبنيات و مواد پروتييني اعلام شده، بعد مي‌گوييد خب پس چرا درباره قيمت سوزن اطلاع‌رساني نمي‌شود.

من نمي‌دانم چرا از ميان هزاران مساله، شما خبرنگاران مي‌رويد سر مشكلي كه از 70 ميليون نفر جمعيت كشور شايد مشكل 10 نفر هم نباشد! اصلا مردم به اين موضوعات كاري ندارند.

نمي‌دانم چرا برخي خبرنگاران علاقه‌مند نيستند خدمات دولت را آن طور كه هست منعكس كنند و علاقه‌مندند موضوعي كه به درد مردم نمي‌خورد را مرتب مطرح كنند.

ما براي اولين بار در كشور بانك اطلاعات ايرانيان را امسال افتتاح كرديم كه مهم‌ترين كاركرد آن دسترسي به اطلاعات دقيق بر مبناي يك بانك اطلاعاتي صحيح و منسجم و نه مطالعات ميداني محدود است.

يعني در اين بانك دقيقا به شما مي‌گوييم تعداد بيمه‌شدگان كشور چند نفرند، چند نفر تحت پوشش هيچ بيمه‌اي نيستند، چه تعداد دفترچه درمان دارند. در واقع اطلاعات كامل 70 ميليون نفر ايراني را داريم.

اما از آن طرف يك نفر بر مبناي يك مطالعه نمونه‌اي كه روي چند خانوار انجام مي‌دهد نتيجه آن را بر 70 ميليون نفر ايراني تعميم مي‌دهد.

اين آمارها برآوردي است. شما برآورد مي‌كنيد يك نتيجه مي‌گيريد و يك نظر مي‌دهيد. بنده نوعي هم يك نظر ديگر مي‌دهم كه كاملا با نظر شما متفاوت است.

پس شما فكر نمي‌كنيد بهتر است وزارت رفاه براي يك بار هم كه شده خط فقر را اعلام كند تا جلوي اين اظهارنظرهاي متعدد گرفته شود؟

بنده صدها بار گفته‌ام. هر كس آزاد است اظهارنظر كند. شما درباره مثلا صندوق ذخيره يادتان است نخبگان اقتصادي چه نظراتي داشتند. يك عده مي‌گفتند اينها را بايد در بانك‌هاي خارجي سرمايه‌گذاري كرد. عده‌اي نظر ديگري مي‌دادند؛ اما در نهايت تصميم‌گيرندگان اصلي پس از شنيدن نظرات مختلف تصميم گرفتند. در واقع ما هم نظرات را مي‌شنويم و براي همه نظرات احترام قائليم، اما در نهايت تصميمي را كه به نفع مردم باشد، مي‌گيريم.

پس در واقع شما مي‌گوييد نمي‌توانيد جلوي اظهارنظر‌هاي مختلفي را كه هرازگاهي در گوشه و كنار درباره خط فقر مي‌شود، بگيريد و از اين نظرات استقبال هم مي‌كنيد، اما همچنان ترجيح مي‌دهيد خط فقر را فقط براي سياستگذاران كشور اعلام كنيد؟

ما منتظريم آنها كه چنين اظهارنظرهايي درباره خط فقر در كشور مي‌كنند بگويند مبناي اين اظهارنظرهايشان چيست و اعلام اين آمار و ارقام به چه درد زندگي مردم مي‌خورد. به طور مثال اگر پمپ بنزين بزنند و بعد هم مكانش را اعلام كنند، از آنجا كه نياز رانندگان و خودروهاست بايد اطلاع‌رساني درباره آن انجام شود، اما اطلاع‌رساني درخصوص بحث‌هايي مانند خط فقر كه در قانون نيز دستوري براي اعلام آن به مردم نيامده است، هيچ فايده‌اي ندارد و بهتر است به جاي اين مباحث به دنبال كم كردن فاصله‌ها در جامعه باشيم.

4 سال خط فقر را اعلام كردند حتي يك ريال هم به حقوق محرومان اضافه نشد، ما هم خط فقر را اعلام نكرديم، اما 400 درصد به اين حقوق اضافه كرديم. حالا شما بگوييد كدام عمل است و كدام حرف.

حالا سرانجام خط فقر را به سياستگذاران كشور اعلام كرده‌ايد؟

معمولا اين كار را مي‌كنيم، اما هميشه اين رقم در حال تغيير است. قيمت‌ها، هزينه‌ها و درآمدهاي زندگي مردم همه در حال تغيير است ما هم در حال مطالعه هستيم. بالاخره وقتي دولت در ماه سرانه 25 هزار توماني به هر راننده كمك مي‌كند كه خودش را بيمه كند و از 27 درصد 10 درصد حق بيمه را مي‌دهد اين كار يك مبناي دقيق مطالعاتي پشت سرش دارد.

يا در مورد خادمان مساجد از 27 درصد حق بيمه 20 درصد را دولت مي‌دهد. اينها همه مبناي مطالعاتي پشت سرش است.

حالا شما قضاوت كنيد به جاي اين ‌كه يك دفترچه بيمه به خادم مسجد بدهيم و آينده‌اش را با بيمه تامين كنيم، يك مهر فقير هم بر پيشاني‌اش بزنيم. آيا اين انصاف است؟

آقاي وزير! بهتر است از بحث خط فقر خارج شويم. در يكي از مراسم‌هاي ويژه تجليل از بازنشستگان، تعدادي از آنها نامه‌اي به دست شما دادند كه در آن از عدم تحقق وعده‌هايي همچون كارت سفر، نظام هماهنگ پرداخت حقوق و... گلايه كرده بودند. شما در آن جلسه گفتيد كه شان بازنشسته‌ها بيشتر از اين است كه راجع به اين مسائل با آنها صحبت كنيد. دليل اين گفته چه بود؟

من چنين چيزي نگفتم. ببينيد! منظور بنده اين بود كه شان بازنشستگان به عنوان پيشكسوتان اين كشور و كساني كه سال‌ها خدمت صادقانه داشته‌اند بسيار بيشتر از اين است كه ما همه چيز را براي آنها از نگاه مادي ببينيم. در واقع من با اين ‌كه مرتب شان بازنشستگان را با مسائل اقتصادي مقايسه كنيم مخالف هستم و معتقدم بايد به جاي حرف زدن و وعده دادن به فكر عمل كردن باشيم؛ چراكه آنها به دنبال عمل هستند نه وعده.

در اين راستا خانه‌هاي مهر بازنشستگان را طراحي كرده‌ايم. از سال گذشته در 20 استان كشور خانه‌هاي مهر در حال احداث هستند و تعدادي از آنها به پيشرفت 90درصدي رسيده است. اولين خانه مهر بازنشستگان در اين ماه امسال به بهره‌برداري خواهد رسيد و در هر سفر استاني هيات دولت، احداث دو خانه مهر بازنشستگان در هر استان را متعهد شده‌ايم.

فضاي در نظر گرفته شده كاملا مناسب شرايط بازنشستگان سالمند طراحي شده است. معماري آن معماري سنتي اسلامي است و فضاهايي براي تفريحات و سرگرمي سالم بازنشستگان و امكان دور هم جمع شدن آنها در يك فضاي مفرح فراهم شده است. ايجاد كتابخانه، سرويس‌هاي بهداشتي عادي و فرنگي كه در حال حاضر بوستان‌هاي فعلي فاقد چنين امكاني است و سالمندان در اين زمينه با مشكلات بسياري مواجهند، از ديگر امكانات اين خانه‌هاي مهر است.

اواخر سال گذشته رئيس سازمان بهزيستي كشور در اظهار نظري تاكيد كرد كه امسال امكان پذيرش مددجويان جديدي را از ميان افراد پشت نوبتي سازمان بهزيستي نداريم و به جاي آن ترجيح مي‌دهيم ميزان مستمري‌هاي خانوارهاي تحت پوشش فعلي را افزايش دهيم، اما اوايل امسال معاون برنامه‌ريزي وزارت رفاه در يك نشست خبري از پذيرش تعدادي از افراد پشت نوبتي سازمان بهزيستي به عنوان مددجوي جديد خبرداد. كداميك از اين اظهار نظرها را بايد جدي بگيريم و بالاخره آيا مددجويان پشت نوبتي بايد اميدوار باشند يا خير؟

در ابتدا توجه شما را به اين نكته مهم جلب كنم كه قرار نيست نهادهاي حمايتي يك مددجو را از زمان تحت پوشش قرار گرفتن تا سال‌ها به گونه‌اي مورد حمايت قرار دهند كه همواره يك مستمري‌بگير صرف باشد كه در صورت برداشتن اين حمايت نتواند زندگي خود را اداره كند. بلكه تلاش ما اين است كه اين چرخه مدام در حال توانمندسازي افراد تحت پوشش باشد و از طريق مهارت آموزي و پرداخت وام خود اشتغالي زمينه خودكفايي مددجو فراهم شود و پس از ترخيص، مددجويان جديد جايگزين شوند. در واقع بايد براي يك عده مددجوي خاص مانند سالمندان كه ممكن است شرايط توانمندسازي را نداشته باشند، امكانات زندگي و حمايت دايم فراهم شود.

اما در پاسخ به بخش دوم پرسش شما بايد بگوييم قطعا امسال بنا داريم تعداد بيشتري مددجو را تحت پوشش درآوريم. دليل اصلي اين برنامه اين است كه به هر حال بهزيستي به عنوان يك نهاد حمايتي تعدادي افراد تحت پوشش دارد و اين در حالي است كه هر ساله به تعداد افراد پشت نوبتي كه چشم انتظار كمك هر چند جزيي اين سازمان هستند، اضافه مي‌شود و ما نمي‌توانيم صرفا به اين دليل كه امكان افزايش مستمري‌ها وجود ندارد، افراد پشت نوبتي جديد را پذيرش نكنيم.

اگر چه در دولت جديد ميزان مستمري خانواده‌هاي تحت پوشش نهادهاي حمايتي در مقايسه با سال‌هاي گذشته افزايش چشمگيري يافته است، اما با اين حال ترجيح مي‌دهيم اگر قرار است كمك هزينه‌هاي هر چند محدود و اندك براي گذران زندگي خانواده‌هاي نيازمند تحت پوشش پرداخت شود، تعداد بيشتري از نيازمندان از اين مستمري هر چند اندك استفاده كنند تا اين‌كه صرفا به اميد افزايش ميزان مستمري‌ها دست رد به سينه افراد نيازمند پشت نوبت زده شود بنابر اين قطعا امسال بنا داريم كه تعدادي از افراد نيازمند پشت نوبتي را تحت پوشش بهزيستي قرار دهيم.

طرح مطب‌هاي معين طرح موثري است كه انعكاس مثبتي نيز در ميان جامعه هدف به همراه داشته است؛ اما مانند هر طرح ديگري انتقاد نيز به اين طرح وارد است، ازجمله اين‌كه چون حقوق پزشكان بر مبناي تعداد بيماراني كه در ساعت ويزيت مي‌شوند محاسبه مي‌شود، لذا پزشك به ناچار مجبور است براي افزايش حقوق خود تعداد بيشتري بيمار را در يك ساعت ويزيت كند كه اين امر نه‌تنها مطابق با استانداردها نيست، بلكه موجب كاهش كيفيت درمان نيز مي‌شود چرا اين گونه است؟

به هيچ وجه اين طور نيست. ما در اين زمينه بخشنامه مكتوب داريم. سازمان تامين اجتماعي يك مراكز ملكي دارد كه متعلق به خودش است و در اين مراكز فرانشيز از بيماران دريافت نمي‌شود؛ اما در بقيه مطب‌ها و موسسات خصوصي از بيماران فرانشيز هم دريافت مي‌شود. از آنجا كه اين امر عادلانه نيست كه ما در جايي درمانگاه تامين اجتماعي داشته باشيم و همه نوع خدمتي را به طور صددرصد رايگان به مراجعان بدهيم، اما در يك شهر ديگر به دليل محدوديت پذيرش تنها ظرفيت 200‌بيمار را داشته باشيم و به اين ترتيب آنهايي كه بعد از اين 200 نفر مراجعه مي‌كنند، بايد خدمات صد درصد با شرايط پرداخت فرانشيز را از خارج درمانگاه دريافت كنند.

سازمان تامين اجتماعي با پزشكي كه داراي امكانات درمانگاهي مناسب و علاقه‌مند به مشاركت در اين طرح است، قراردادي منعقد مي‌كند. اين قرارداد مبتني بر رعايت استانداردهاست و اين درست بر خلاف انتقادهايي است كه به اين طرح وارد مي‌شود.

به اين معني كه در اين طرح پزشك موظف شده است در هر ساعت حداكثر 10 تا 12 بيمار را ويزيت كند. ما شرط گذاشته‌ايم كه تمام اين بيماران حتما بايد به دقت معاينه شوند. موضوع دوم اين است كه به درمانگاه‌هاي معين اعلام شده از بيماران به جاي 2400 تومان تنها 400‌تومان دريافت كنند. اين شرط ما و به نفع مردم است.

اما اين‌كه چرا برخي با اين طرح مخالفند، اينها همان پزشكاني هستند كه مخالف پزشكان همكار خود هستند كه حاضر شده‌اند با اين رقم به مردم خدمت و در اين طرح شركت كنند.

موضوع سوم نيز اين است كه ما به پزشك اعلام كرده‌ايم كه حقوق شما و مطبتان به فرض 2 ميليون تومان اگر تامين نشد ما آن را پرداخت مي‌كنيم، به شرط اين‌كه شما از بيماران فرانشيز كمتري دريافت كنيد و در مقابل بيمار را به دقت معاينه كنيد. اجراي اين طرح چند حسن دارد. اين نوعي بها دادن به بخش خصوصي است. يعني به جاي اين‌كه درمانگاه بسازيم و امكانات بگذاريم، آمده‌ايم با يك پزشك كه خود داراي امكانات، تجهيزات و علاقه‌مند به مشاركت در اين طرح است، قرارداد بستيم.

ويزيت حداكثر 10 تا 12 بيمار در ساعت كاملا مطابق با استانداردهاي جهاني است. يعني براي هر بيمار 5 دقيقه كه در اين مدت امكان معاينه، گرفتن شرح حال و تشخيص وجود دارد.

آقاي مصري! بيماران خاص همواره به دليل نوع بيماري‌شان مجبورند كه داروهاي گراني را مصرف كنند كه گاه تهيه يك نسخه آن بيش از 500 هزار تومان به بيمار تحميل مي‌كند. در حال حاضر، يارانه اين داروها در اختيار وزارت بهداشت است، اما اين وزارتخانه پيشنهاد كرد يارانه اين داروها به بيمه‌ها واگذار شود؛ كه در اين صورت شركت‌هاي بيمه‌اي كه بيشتر به فكر تامين منافع خود هستند تا در نظر گرفتن نفع بيماران و آنچنان كه بايد حمايت و دلسوزي نسبت به بيماران ندارند در اين ميان بيماران خاص بيش از گذشته متضرر مي‌شوند.

بيمه‌ها اصولا اولين وظيفه‌شان صيانت از حقوق بيمه‌‌شدگان است، اما در هر جايي ما يك بيمه داريم كه حمايت بيمه‌اي است و يكسري حمايت‌هاي اجتماعي. در مقوله بيماران خاص رديف كار به اين صورت است: ابتدا تشخيص، سپس تجويز و در آخر مصرف. اين 3‌‌گلوگاه اصلي بيماران خاص است.

در بخش تشخيص بايد يك پروتكل وجود داشته باشد. يعني وزارت بهداشت بايد سياستگذاري كند. پس از تجويز چگونگي آن هم بايد پروتكل داشته باشد. هم از لحاظ سرانه و هم از نظر دوز مصرف دارو.

به طور مثال، چرا اعلام مي‌شود دوز مصرف دارو در بيماران ام اس در كشور ما چند برابر كشورهاي خارجي است؟!

ما در بخش تجويز ساماندهي لازم را نداريم و اينها نيازمند تهيه همان پروتكل است و تهيه اين پروتكل هم با وزارت بهداشت است.

در همه دنيا مصرف اين نوع داروها كنترل شده است. حتي آنهايي كه يارانه برايشان داده نمي‌شود نيز كنترل شده است، چه برسد به آنهايي كه مانند كشور ما 270‌ميليارد تومان برايشان يارانه پرداخت مي‌شود. در واقع بر دارويي كه پزشك تشخيص مي‌دهد و تجويز مي‌كند، بايد يك سيستم نظارتي بر صحت مصرف آنها توسط بيمار نظارت كند. و اين امر در كشور ما وجود ندارد و مصرف بدرستي صورت نمي‌گيرد.

چرا اين داروي ايراني كه يارانه آن پرداخت شده، بسته‌‌بندي شده در كشورهايي مانند پاكستان، افغانستان و دبي به 5 برابر قيمتي كه ما در اختيار بيمار خاص قرار مي‌دهيم، خريد و فروش مي‌شود؟

پس ما در مصرف مشكل داريم يعني نسخه مي‌دهيم، اما بيمار مصرف نمي‌كند. از مصرفش مي‌زند و مي‌برد دارو را مي‌فروشد. شما فكر مي‌كنيد اين داروهايي كه در ناصر خسرو است، از كجا مي‌آيد؟ از آسمان كه به ناصر خسرو دارو نمي‌بارد! اين داروها يا از طريق شركت‌ها يا داروخانه‌ها يا به وسيله بيماران به دلالان دارو در ناصر خسرو فروخته مي‌شود. فكر مي‌كنم اگر بحث پروتكل‌ها از سوي وزارت بهداشت براي اين بيماري‌ها نهايي شود، چه در اختيار وزارت بهداشت باشد و چه در اختيار سازمان‌هاي بيمه‌گر، مهم اين است كه تجويز و مصرف دارو‌ها كنترل و ساماندهي خواهد شد.

يعني اگر دارويي در اختيار بيمار قرار داده مي‌شود، از مصرف آن به وسيله بيمار اطمينان حاصل شود.

براي اين كار هم مي‌توان داروها را نشانه و باركد‌گذاري كرد. ثبت رايانه‌اي انجام شود. يا براي برخي داروها در صورت پس دادن پوكه آن سري دوم دارو به بيمار واگذار شود. اين كار موجب مي‌شود حداقل دارو از كشور خارج نشود.

بنابر اين آن نظام و آن سيكل نظارت چه از سوي وزارت رفاه باشد يا وزارت بهداشت، بايد اطمينان حاصل كنيم كه براي سلامت مردم مصرف مي‌شود. اين بهترين نقطه مطلوب است كه هنوز به آن نپرداخته‌ايم.

به طور مثال، در حال حاضر براي متادون دولت يك ريال هم يارانه نمي‌دهد، اما براي اطمينان از مصرف آن از سوي بيماران در مراكز درماني در صورت تحويل پوكه آن به وسيله بيمار است كه باز هم به او متادون داده مي‌شود، اما متاسفانه براي يك داروي يك ميليون توماني كه تمام آن را يارانه مي‌دهيم، سيستم نظارتي نداريم.

ما بيماري داريم كه 3 نسخه اصلي از يك دارو دارد. وقتي از او مي‌پرسيم چرا، مي‌گويد از دكتر خواسته برايش چند نسخه بنويسد؛ در حالي كه اين خلاف قانون است.

اگر اين 3 مرحله تشخيص، تجويز و مصرف هدايت شده و سيستمي نباشد، ما توفيقي در خدمات جدي و واقعي به بيماران نخواهيم داشت.

در حال حاضر تمام داروهايي كه شوراي عالي بيمه آن را تاييد كرده، بيش از 90 درصد هزينه آن را بيمه‌ها پرداخت مي‌كنند و 10 درصد فرانشيز با بيمه شده است كه ما علاقه‌منديم آن 10 درصد نيز از بين برود.

اما اگر نظارت بيشتر باشد، قدرت بيمه‌ها براي ارايه خدمات نيز بيشتر خواهد شد.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"