x
کد خبر: ۵۹۵۱۹
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۰ - ۲۴ مهر ۱۳۸۷

عصر اقتصاد؛ سیف الله یزدانی- راقم سطوراعتقاد دارد موضوع مهاجرت افراد متخصص به غرب یک پدیده ایرانی نبوده ، بلکه دراکثر کشورهای درحال توسعه با چنین معضلی مواجهیم.

و بر خلاف بعضی از صاحب نظران و نظریه پردازان معتقدم موضوع فرارمغزها قبل ازآنکه به مسایل مالی، رفاهی ویا امنیت اجتماعی صرف برگردد، به سامانه های علمی و اجرایی کشوردر رشته های مختلف تخصصی برمیگردد.

به واقع کشورهای جهان سوم به انکیوانتور (ماشین جوجه کشی) هایی می مانند که تربیت یافتگان آنها برنایی و پویایی خود را در حضور درجوامع پیشرفته می بینند.

بومی نشدن علوم دریافتی از غرب و نداشتن کارآیی کامل تخصص ها در کشورهای در حال توسعه، هر جوان تحصیل کرده و متخصص را متقاعد می سازد که موفقیت کامل در غرب است.

تعبیرتجسمی وذوقی بنده این است که نظام آموزشی وتربیتی ما جوانان رامانند بالون پرازگازهای سبکی مانند هلیوم (علوم وفنون غیربومی وغیرکاربردی) میکند که بالون را به تصاعد ترغیب می کند ، اما برای عدم صعود آن بندها و طنابهایی به بد نه بالون بسته ، به خاک مادرمیخکوب کرده ایم.

این بندها و طناب ها، روحیات و گرایشاتی مانند دین، سلحشوری و ظلم ستیزی، تعصبات ملی و قومی، غیرت، خاطرات و نشانه های عاطفی و امثال آن است، که هرچه قوی ترباشد مقاومت در برابر میل به مهاجرت را بیشتر میکند.

البته تبلیغات رسانه های متنوع غربی وشرایط اجتماعی، سیاسی واقتصادی قادراست این بندها را پوسانده و ضعیف نماید، تا به ناگاه شاهد پاره شدن وابستگی ها به خاک مادر و خروج افراد شویم.

مروری به نسبت فرارمغزها در صنوف و تخصص های مختلف، اعم ازعلمی و تجربی، صحت این برداشت تایید کرده، نشان میدهد که در فعالیت های بومی و کاربردی شده درخاک مادر، کمتر شاهد فرارمغزهاییم ، در حالیکه علی الاصول ناملایمات ومشکلات برای همه به یکسان وجود دارد.

حال با این نگاه اگربه ارزیابی جامعه هنری ، بخصوص سینما وتئاترکشوربپردازیم ، متوجه می شویم با تمام ناملایمات ، نقدها و مشکلاتی که دراین حوزه مطرح می شود در 20 سال گذشته کمتر ازسایر رشته ها و فعالیت ها شاهد فرارمغزها ییم ،به طوریکه افراد صاجب نام درسینما و تئاتر که جلای وطن کرده باشند به تعداد انگشتان دو دست نمی رسد ، بلکه در طی این مدت شاهد بر گشت بسیاری ازهنرمندان سفرکرده به وطن بوده ایم ، چراکه سینما وتئاترایران تا حدود زیادی بومی شده ، کاربردهای ملی متفاوت باغرب داشته، درعین حال هنرمند ایرانی ذاتا وابستگی های روحی وعاطفی زیادی با خاک مادردارد. نگاهی به فعالیت های خیریه هنرمندان و بخصوص اهالی سینما وتئاتر در سال های اخیر این وابستگی را به خوبی نشان میدهد ، درحالی که طی همین 20 سال بیش ازسایررشته ها به موفقیت وکسب عنوان درسطح بین الملی نایل آمده است.

بنابراین باید به تمام فعالین صنعت سینما به خاطر سامان دهی چنین محیطی تبریک گفت و نباید مهاجرت چند جوان خام را به معنی بحران در صنعت سینمای ملی تلقی کرد.

البته سینما گران و متولیان صنعت سینمای کشورهم باید هوشیارباشند که دعوت ازتعدادی هنرپیشه ایرانی برای ایفای نقش های رده دو وسه ، صرفا برای تضعیف حجاب و یا برخورد حیثیتی فردی نیست و به نظرمیرسد این اقدامات آغازیک فرآیند جدیدی درهالیوود برای تقابل ویا بهره برداری خاص ازصنعت سینمای ایران است، که البته بنده به دلیل تفاوت حرفه ای با سینماقادربه تحلیل دقیق آن نیستم ، اما به نظر می رسد آنچه درسرهالیوود نشینان میگذرد فراترازکشف حجاب یک خانم هنرپیشه ویا مهاجرات چند هنرپیشه باشد.

مطمئنا آنها با سینمای ما و مخاطبین و علاقمندان آن کاردارند وآنچه که این روزها می گذرد شاید پایلوتی بیش نباشد برای آزمون انچه که درسردارند.

لذا این امرهشیاری ودقت نظر زیادی راازطرف صدا و سیما ، وزارت ارشاد ، خانه سینما ، سازمان تبلیغات و همه زحمت کشان و دل سوختگان سینمای ایران دربخش غیر دولتی را طلب می کند.

درپایان بنا به طبع ژورنالیستی خود باید بگویم ، چالش های فکری ومدیریتی دراین حوزه کماکان به قوت خود باقی است ، ولی نباید چنان فرازو ارزشمندی و چنین ضرورت ها وتهدید ها را در سینما ی ایران نادیده گرفت.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"