کد خبر: ۵۹۸۶۷
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۲ - ۲۸ مهر ۱۳۸۷

جمهوری اسلامی: كثرت ابتلا به مسائل سياسي مشكلات فرهنگي را از كانون توجه مسئولان خارج كرده و ارزشها و اصول را به حاشيه رانده است . اين را بايد يك خطر بزرگ دانست و آژيرهاي خطر را بايد به صدا درآورد.

در خبرها آمده است : مسابقات پرش با اسب جام فدراسيون جهاني سواركاري توسط هيات سواركاري استان تهران به صورت مختلط در باشگاه آزادي برگزار شد. در اين مسابقات سواركاران مرد و زن در يك محل پرش داشتند و اين مسابقه به صورت زنده از شبكه سوم سيماي جمهوري اسلامي پخش شد!

تكليف سيماي جمهوري اسلامي كه با كرام الكاتبين است . متاسفانه گوش مسئولان سازمان صدا و سيما بدهكار هيچ اعتراض و توصيه اي نيست و آنها با گزارش هاي مالامال از پياز داغ كه به اينجا و آنجا مي دهند اقدامات خود را توجيه مي كنند و مقداري نيز طلبكار مي شوند. اكنون با تجربه هاي مكرري كه از عملكرد اين دستگاه بويژه تلويزيون در اختيار داريم مي توانيم بطور قطع اعلام كنيم كه ماجراي اعتراض به تلويزيون از مصاديق اين بيت است كه : گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من ـ آنچه البته به جائي نرسد فرياد است !

در مورد فدراسيون سواركاري اما دو سه نكته قابل توجه است .

اول آنكه اصولا ورزش سواركاري يك ورزش لوكس و گران قيمت است . بنابر اين نمي توان سواركاري را در رديف ورزش هاي مردمي دانست . به همين دليل در بسياري از مسائل بايد حساب ورزش سواركاري را از حساب ورزش هاي مردمي جدا كرد. مواردي از قبيل بودجه امكانات نظارت و نمايش دادن آن از رسانه ملي .

دوم آنكه ماهيت ورزش سواركاري و كساني كه با اين ورزش سروكار دارند يك ماهيت اشرافي و اسرافي است . چنين جوهره اي بطور طبيعي با تمايلاتي در جهت خلاف ارزش ها و اصول همراه است . بعد از پيروزي انقلاب اسلامي با توجه به همين نكته مدتي به سواركاري ميدان داده نشد ولي بعدها كه به دلايلي به جريان افتاد روح طغيانگر موجود در اين ورزش و اصحاب آن موجب شد در سال 1382 عده اي به روش اختلاط روي آورند و براي عادي سازي اين امر تلاش كنند. خوشبختانه در آن زمان بعضي باشگاه ها به اين اقدام اعتراض كردند و مانع ادامه اختلاط شدند. آنچه اكنون پيش آمده كه نه تنها اعتراضي عليه اختلاط صورت نگرفته بلكه از تلويزيون هم پخش شده نشان دهنده عقب گرد جامعه ورزش و شايد به يك معني كليت جامعه و دور شدن از اصول و ارزشهاست .

و سوم آنكه سواركاري اگر در قالب ورزش همگاني و دور از تشريفات و اشرافي گري باشد نه تنها يك ورزش مردمي است بلكه انجام آن از مستحبات سفارش شده در شرع مقدس اسلام نيز هست .

فقه اسلامي در اين زمينه احكام روشني دارد و منافع ورزش سواركاري روشن تر از آنست كه بتوان در آن ترديد كرد. بنابر اين بايد ميان ورزش سواركاري مردمي با ورزش سواركاري لوكس تفاوت قائل شد و در قضاوت ها و رفتارها با اين دو نبايد يكسان برخورد كرد.

آنچه از اين نكات قابل توجه مي توان به عنوان جمع بندي و نتيجه گيري مطرح كرد اينست كه سازمان تربيت بدني به عنوان متولي مستقيم ورزش و مسئولان اجرائي كشور به عنوان مسئولان امور كلان جامعه بايد تلاش وسيعي براي به حاشيه راندن ورزش سواركاري لوكس و جايگزين ساختن ورزش سواركاري مردمي بعمل آورند. درحال حاضر ورزش سواركاري مردمي در نقاطي از كشور به صورت سنتي مرسوم و متداول است . اين ورزش سنتي از قديمي ترين ورزش هاي ايران است و شايد تاكيد روايات و احكام ديني نيز در پا گرفتن و سرپا ماندن آن موثر بوده است . اما جاي تاسف است كه اين ورزش مردمي و سنتي مورد حمايت قرار نمي گيرد و بجاي آن از ورزش سواركاري لوكس حمايت مي شود تا جائي كه حتي اقدام به اختلاط در مسابقات مربوط به آن ناديده گرفته ميشود و اين صحنه هاي خلاف اصول و ارزش ها از تلويزيون نيز پخش مي گردد.

اخبار ديگري از قبيل كاهش سن اعتياد در كشور و مشاهداتي از قبيل گسترش بدحجابي و بي بندوباري و فساد اخلاق و ساير ناهنجاري هاي اجتماعي نيز هشدارهائي هستند كه صداي آژير خطر را قوي تر به گوش مي رسانند. مسئولان اجرائي فرهنگي و قضائي بايد در برابر اين اخبار حساس باشند و به اين واقعيت توجه داشته باشند كه غفلت از اين امور و بي تفاوتي نسبت به آنها خطر را نزديك تر و جامعه را آسيب پذيرتر مي كند. در اين ميان وضع نابسامان حجاب به شكل بسيار حاد و هشدار دهنده اي حالت غيرعادي پيدا كرده و فساد آشكار و پنهان ناشي از اين وضعيت نسل جديد را به شدت تهديد مي كند.

آنچه در اين ميان بيش از هر چيز ديگر نگران كننده است اينست كه اين آفت ها در دوران حاكميت اصولگرايان درحال گسترش يافتن است و بي تفاوتي مصادر امور در برابر اين آفت ها به حساب اصولگرائي گذاشته مي شود. به عبارت روشن تر تفسير جديدي از اصولگرائي در تاريخ نوشته خواهد شد كه با اصولگرائي واقعي فاصله دارد. متاسفانه افكار عمومي حساب اصولگرايان غافل يا شيفته قدرت و بي تفاوت نسبت به ارزشها و اصول را از خود اصولگرائي جدا نمي كند و خطر نيز همينجاست .

واقعيت اينست كه راه انقلاب و نظام اسلامي اين نيست كه در بخش مربوط به فرهنگ و ارزشها و اصول طي مي شود. هرچه زودتر بايد در اين وضعيت تجديدنظر شود قبل از آنكه براي جبران دير باشد.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
طراحی و تولید: "ایران سامانه"