|
حجتالاسلام والمسلمين سيد محمد خاتمي كه در آمريكا به سر ميبرد، در اجتماع بزرگ مسلمانان شمال آمريکا طي سخناني90 دقيقهيي در شهر شيكاگو با بيان اين مطلب افزود: اسلام نام آشنايي است كه دلهاي همهي مسلمانان را در شرق و غرب عالم به هم پيوند مي دهد و نقطهي كانوني اين همدلي و همبستگي، وجود مبارك حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم، پيامبر حكمت، محبت و عدالت است.
وي كه در برابر10 هزار مسلماني كه در اين نشست حاضر بودن ، سخن ميگفت با بيان اينكه خوشوقتم كه در جمع مسلمانان انديشمند و با فرهنگ آمريكا از اين همدلي سخن مي گويم ،تصريح كرد: اما متأسفم كه در موقعيتي اين همسخني ابراز مي شود كه جهان، سرشار از نگرانيها، دلهرهها و آزردگي روح بشر -اعم از مسلمان و غير مسلمان- از نا امني و بيعدالتي است. بايد مشخص كنيم كه در اين جهان، «ما» به عنوان مسلمان كيستيم و «ديگران» كيستند و چگونه اين ما و ديگران مي توانند در جهت ساختن دنيايي بهتر نزديكتر شوند.
براساس گزارش سايت رسمي سيد محمد خاتمي، رييس موسهي بين المللي گفتوگوي تمدنها با تاكيد براينكه به درستي گفته شده است كه اسلامِ رسانهاي كه تصويري غير واقعي از اسلام است، گفت:اين امر مسألهي بزرگ زمانهي ما و از جمله مواردي است كه غيريت سازي خردستيز روزگار ما را منعكس مي كند.
«اسلامِ رسانهاي» محصول برداشت يك جانبهاي از اسلام است كه در صورتي واحد و كليشهاي و خشن بازنمايانده شده و در همان حال «غرب» در صورتهاي گوناگون، متغيرومتفاوت بازسازي و معرفي مي شود.
وي كه تصوير سياسي بازنمايي شده از اسلام را تنها تصويري از يك اسلام خيالي برميشمرد ادامه داد: اين تصوير عاري از محبت، بيگانه با تجدد، گريزان از گفتگو و در پي سوداي مرگ و ستيز با زندگي است. اما تصوير نمايش داده شده از غرب، تصويري است مركب از جهان هاي متنوع، با مباني و رويكردهاي خردورزانه، انسان مدارانه و آزادي گرايانه.
وي اضافه كرد: آنچه گفته شد بيان تازهاي است از ذهنيت تاريك و نادرست از اسلام و شرق، كه در دوران مدرن براي بسياري از متفكران و سياستمداران غربي حاصل شده و از آنجا كم و بيش به ذهنيت عمومي در غرب نيز سرايت كرده است.اماچنانچه مي دانيد «شرق شناسي» و «اسلام شناسي» از رشتههاي پژوهشي و آموزشي مهمي است كه در دوران جديد، بخصوص در محافل علمي و تحقيقي غرب جايگاه مهمي پيدا كرده است.
رييس جمهور سابق كشورمان در ادامه يادآور شد:امروز يكي از قضاياي مسلمي كه در رشتهي شرقشناسي تدريس ميشود اين است كه غرب «شرق» را اختراع كرده است. معلوم است كه منظور اين نيست كه شرق امر موهومي است و وجود خارجي ندارد، بلكه منظور اين است كه شرقي كه بخشي از كلمه «شرق شناسي» را تشكيل ميدهد و با متدولوژي خاص مستشرقان مورد پژوهش قرار مي گيرد، چيزي است كه نخست آن را غربيان اختراع كرده اند، سپس مورد پژوهش قرار گرفته است.
وي در ادامه با تاكيد بر اينكه من در اينجا حجم عظيم كار مستشرقان را در حوزه هاي تاريخي، فقه الغه (فيلولوژي)، اساطير (ميتولوژي)، جامعه شناسي و هنر و ادبيات و علم و دين و جغرافيا و غيره ناديده نمي گيرم ،تصريح كرد: تحقيقاتي را كه با سالها پشت كار و كوشش و با دستمايهاي وزين از علم و تجربه بهدست آمده است انكار نمي كنم، بلكه منظورم از آن جمله اين است كه تمام تحقيقات علمي و تاريخي، مؤخر و مبتني است بر يك عالم شرقيِ خاص كه در ذهن غربيان تخيل شده است.
خاتمي در ادامه اظهار داشت: اين ذهنيت نادرست، شرق مخلوطي بوده از رايحهي عطرهاي گرانقيمت و طعمتند ادويه هاي مختلف و كاخهاي افسانهاي با هزاران قطعه آيينه و طلا و فيروزه و با مردمي عجيب كه گاه بي اندازه مهماننواز و سخاوتمند و گاهي بياندازه خونآشام و بيرحماند.غربِ شرقيان نيز گرچه به دلايل مختلفِ جامعهشناختي هيچگاه سر از «غربشناسي» در نياورد ولي از سنخ و جنس همان شرقِ غربيان است.
وي ادامه داد:اين شرق و غرب خيالي هنگامي مشكل آفرين مي شوند كه مبناي مناسبات و تنظيم روابط ميان شرق و غربِ واقعي قرار گيرد. از يكسو با تحقير شرق و بخصوص عالم اسلام تلاش براي استيلاي همه جانبه بر اين جهان صورت گيرد و از سوي ديگر غرب به عنوان دشمن ديده شود كه اساس هويت شرق را به خطر انداخته و منابع آن را به غارت برده است. پس بايد آن را نفي كرد و با او در افتاد. و آنگاه شاهد جنگ و سركوب از يكسو و عكسالعمل افراطي به صورت ترور و ايجاد ناامني از سوي ديگر خواهيم بود كه ناشي از همين سوءتفاهم تاريخي است، چيزي كه با گسترش وسائط ارتباط جمعي، به صورت اسلام و شرقِ رسانهاي، به تعبير ادوارد سعيد، راه را برهرگونه تشخيص درست واقعيت مي بندد و در آن سوي عالم نيز به جاي همدلي و هم انديشي، نفرت و نفي را برجان بسياري از محرومان حاكم مي گرداند.
رييس موسسهي بين المللي گفتوگوي تمدنها با بيان اينكه حاصل اين سوء تفاهمِ مزمن پيدايش و بازتوليد دايرة بسته از خشونت است افزود : نتيجهاين سوء تفاهم كشتار براي انتقام و انتقام براي كشتار خواهد بود.به نظر ميرسد همچنانكه فرصت هاي همزيستي در عصر ما واقعي است، تهديدهاي مخرب در آن نيز جدي است. «اسلام هراسي» و «اسلام ستيزي» يكي از مظاهر اين تهديد است كه نه تنها ما مسلمانان، بلكه همة نهادها و انسانهايي كه به صلح و عدالت و آزادي و دنياي عاري از خشم و خشونت مي انديشند، بايد درپي محو ريشهها و زمينهها و جلوههاي آن باشند. راستي چه بايد كرد؟ آيا راهي جز تغيير پارادايم خشونت و نفرت و تبديل اراده معطوف به قدرت سودپرست به اراده معطوف به حقيقت و زيبايي هست؟.
وي همچنين ادامه داد:به عنوان كسي كه بيشترين دغدغه او در اين دوران تحقق گفت و گوي فرهنگها و تمدن ها بوده است، چنين ميانديشم و هر روز بر گشودن افق هاي گفت وگو در شرق و غرب سخت اصرار دارم. از اين روست كه از عالمان همهي اديان و متفكران و دانشمندان و هنرمندان سراسر جهان و از همه نهادهاي بينالمللي و منطقهاي مجدانه مي خواهم كه براي پيشبرد اين مهم، در برابر امواج غيريتسازيهاي مصنوعي كه ابزار دست قدرتهاي خشونتگراست بايستند و بخصوص براي بيرون بردن حريم قدسي پيامبران و مقدسات همه اديان از عرصه منازعات سياسي و فرهنگي به اقدامات موثر بينالمللي و تلاشهاي جديد حقوقي بيانديشند.
خاتمي با بيان اينكه اعتبار مسلمان بودنمان بايد در اين ميان به مباحث جديدي در تبيين هويت خود و حقيقت ديني كه بدان پايبنديم بپردازيم.به طرح اين سووال كه چگونه مي توان بناي هويت را به جاي مرزهاي مصنوعيِ غيريتساز بر حقيقت و معرفت انساني نهاد؟ پرداخت و اظهارداشت:به لحاظ لغوي واژة «هويت» (Identity) از واژه (Identitus) مشتق شده است كه دو معناي به ظاهر متناقض را در برمي گيرد. اول همساني و دوم تمايز. اين دو جنبه از هويت، مكمل مفهوم آنند. تصويري كه فرد از خود مي سازد و احساسي كه نسبت به خود پيدا ميكند بازتاب نگرشي است كه ديگران نسبت به او دارند. درواقع هويت معطوف به بازشناسي مرز ميان خود و ديگري است. هويت اجتماعي نه تنها ارتباط با ديگران را امكان پذير مي كند، بلكه به زندگي افراد هم معنا ميدهد. معناساز بودنِ هويّت، دليلي بر سيّال بودن آن نيز هست. پس هويت امري ذاتي و از پيش موجود نيست، بلكه هميشه ساخته مي شود و زمان در آن تأثير جدي دارد و در معرض تجديد و تحول قرار مي گيرد.
وي ادامه داد: گفت و گو درباره ماهيت و ابعاد هويت، بيشتر دغدغه جامعه و انسان در حال گذار و نيز جوامعي است كه دچار بحران مي شوند و از اين رو است كه ما مسلمانان سخت درگير آنيم. در جوامع سنتي هويت مسأله تازهاي نيست. سرشت و سرنوشت آدمي تا حد زيادي ثابت و قابل پيش بيني است. اين گذشته است كه بر امروز حكم مي راند و اكنون و آينده تنها در امتداد گذشته پديد مي آيد.
رييس موسسهي بين المللي گفتوگوي تمدنها همچنين يادآور شد:كسي كه به لحاظ تاريخي در موقعيت گذار زندگي مي كند، اگر چه ريشه در سنتها دارد، اما به شدت از زندگي جديد تأثير مي پذيرد. از اين رو در درون چنين فردي هويتهاي گوناگون در حال معارضهاند و فرايند هويتيابي در اينگونه جوامع مدام پيچيده تر، متنوع تر و تأثيرپذيرتر از عوامل گوناگون اجتماعي و فرهنگي مي شود. در واقع مفهوم امروزي هويت هم به تلقي از «خود» متكي است و هم به نگرش به «ديگري» و مفهوم خود و ديگري دائماً دستخوش تغيير است.اين روند، ما مسلمانان را با مسائلي روبرو كرده است كه به سادگي نمي توانيم از كنار آنها بگذريم. حقيقت دين از يك سو و جهانِ دائماً دستخوشِ تغيير از سوي ديگر، تصوير ما را از «خود» و از «ديگري» چگونه ترسيم مي كند؟
وي در ادامه با استناد به آيات 285 و 286 سورهي بقره كه بر مبناي آن خداوند فرموده" مسلمان كسي است كه اولاً به همه پيامبران مؤمن است و هيچ تفاوتي ميان آنان قائل نيست. ثانياً انسان موجودي است گرفتار نسيان و خطا و محاط در انواع محدوديت هاي نفساني اجتماعي و تاريخي؛ و اسلام عبارت است از سمع و طاعت و تسليم در برابر خداوندِ قادر متعال كه حكيم و دانا و مهربان و زيبا و لطيف مطلق است"،تصريح كرد :اما نكته مهمي كه از اين آيه بايد بياموزيم ايناست كهحتي تجربهاي كه آدمي از دين دارد تجربه اي است انساني. و انسان گرچه در طلب امر مطلق است ولي خود موجودي نسبي و محدود است و اين نسبيت در همه انگاره ها و انگيزه هاي او، از جمله در برداشتهايي كه از حقيقت مطلق دارد نيز ساري و جاري است.
رييس موسسهي بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها حقيقتِ دين را گوهر مشترك ميان همه اديان الهي، امري فرا تاريخي، فرا زماني و فرا مكاني معنا و در عين حال خاطرنشان كرد: اما آنچه در تاريخ تحقق مييابد متناسب با شرايط و احوال دروني و بيروني انسان است و انسان موجودي تاريخي است و طبعا دينِ تحقق يافته در يك دوره تاريخ نيز نسبت به دورههاي ديگري از تاريخ محدوديتها و مضايق خود را دارد.
خاتمي ادامه داد: يكي از فاجعههايي كه در مورد همهي اديان رخ داده، اين است كه انسان يا انسانهايي كه در شرايط و مقتضيات خاص زماني و مكاني و تاريخي با گوهر دين نسبت برقرار كردهاند، صورت بدست آمده از دين را با اصل دين يكي ميدانند و با فروكاستن دين به وجهي از دين، امكان جلوههاي ديگر دين را در زمانها و مكانهاي ديگر و متناسب با شرايط آن سلب ميكنند.
وي يادآور شد: امروز وقتي به تاريخ مينگريم، حكومتهايي را ميبينيم كه منتسب به دين بودهاند، و از تمدنهاي ديني چون تمدن مسيحي و اسلامي و بودايي و غيره، و نيز از معارف و علوم و فرهنگهاي پا گرفته در دامان دينها نشان ميبينيم.فيالمثل در تاريخ اسلام، شاهد ظهور شاخهها و شعبههايي از اسلام و آراء و سليقهها و تجربههاي گوناگوني هستيم كه جملگي خود را اسلامي ميدانند و بر باور خويش چنان استوارند كه گاه به كشاكشها و درگيريهاي خونين نيز به نام دين تن ميدهند.
خاتمي تاكيد كرد: البته اينها همگي حكايت از آن دارد كه اسلام نيز همچون همه اديان بزرگ الهي داراي چنان ظرفيّتي است كه ميتواند دغدغهها و پرسشهاي انسانها را در شرايط و دورانهاي مختلف پاسخ گويد. اما فاجعه آنجاست كه يك برداشت بشري از دين، عين دين به حساب آيد و بيتوجه به تحولي كه در زندگي انسان رخ ميدهد، به جاي نوسازي انديشه و تامل جديد در عالم و آدم، جامه تنگ شده بر اندام ذهن و زندگي انسان به نام امري مقدس همچنان بر او تحميل شود. و ميبينيم كه چنين بينش و منشي مورد مذمت خداوند قرار گرفته است، آنجا كه متعصبان سنت پرست را كه مي گفتند «انّا وجدنا آباءنا علي اُمّه و انّا علي آثارهم لمقتدون» منحرفان به حساب ميآورد و آنان را نكوهش ميكند.
وي گفت: در چنين حالتي كه بسيار در تاريخ رخ داده است، آنچه دين به حساب ميآيد در برابر تفكر كه ذاتا ميل به آزادي دارد و در فضاي آزادي رشد ميكند قرار ميگيرد و تاريخ شاهد است هر جا دين و تفكر در برابر هم قرار گرفتهاند هردو زيان كردهاند.
رييس موسسهي بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها به اعتبار اين ملاحظات مطرح شده به چند نكته اساسي درباره وضع امروز مسلمانان اشاره كرد و اظهار داشت: در زمان ما صداهاي مختلفي را ميشنويم كه خود را منتسب به اسلام ميدانند؛ از جمله صداي عقلگراي مردمسالارِ پيشرو و صداي واپسگراي مستبد و خشن. چنانكه در ساير اديان و آيينها نيز ميتوان اين اختلاف صداها را شنيد. و مسلمان بايد تكليف خود را مشخص كنند و صداي بلند خشونت و واپسگرايي را كه با گوهر دين اسلام بيگانه است خاموش يا طنين آن را كم كنند. جوامع اسلامي در حال يك تحول مهم هستند كه بايد هدايت شود. اين تحول نبايد از طريق تقليد كه امري است نامطلوب و به لحاظ علمي بد فرجام حاصل شود، بلكه بايد از راه تامل و فهم دنياي جديد و برآوردن وجه مطلوب زندگي، با وفاداري به منابع فكري و فرهنگي آئين اسلام به گونهاي تحقق يابد كه پاسخگوي انساني باشد كه در اين زمان زندگي ميكند و به سوي آينده رو دارد.
وي ادامه داد: آنچه ميتواند به حقيقت اسلام و هويت اسلامي تجلي بيشتري ببخشد توانمند شدن مسلمانان براي برداشتن گامهاي بلند در توسعه اجتماعي و ارتقاء آموزش براي پيشرفت، نوزايي فرهنگي و قدرت علمي و فنآوري است. تمدني كه به نام اسلام، جهان را در سده هاي پيشين پيش برد، منبع بزرگي در ساختن هويت اسلامي بود. امروز نيز ميتوان به چشماندازي كه طليعه آن در برخي جوامع مسلمان نمايان شده اميد بست و براي گسترش آن كوشيد.
وي تاكيد كرد: قدرت ما مسلمانان در هر مدار و مرتبهاي از اجتماع كه قرارداريم برآمده از وحدت ما است. اكنون به وضوح روشن است كه نياز نخست همه فرقههاي اسلامي در همهجا وحدت در ميان خويش و مدارا با همه پيروان اديان ديگر است. دو امري كه هم در اثر پارهاي از تنگنظريهاي دروني و هم در اثر توطئههاي قدرتهاي بيروني در معرض خطر است.
جهان اسلام قرنها تحت سلطه خودكامگي بوده كه اغلب نيز اين استبداد به نحوي با دين و فلسفه توجيه ميشده است و حاصل آن نوعي استبدادزدگي در متن عاطفه تاريخي و فرهنگي مسلمانان بوده است و استيلاي استبداد كه طي دو قرن اخير متكي بر نيروي ويرانگر استعمار نيز بوده است ذهنيت و عادتهايي را در جامعه ايجاد كرده است كه پالايش آن امري دشوار ولي براي ساختن آينده اي بهتر گريزناپذير است.
خاتمي گفت: به نظر مي رسد كه يكي از مهمترين مراحل تحول در جهان اسلام رهايي از اين استبدادزدگي و انتقال به دوراني است كه در آن حكومت ناشي از اراده ملت و تحت نظارت و در اختيار او باشد و چنين وضعيتي نيازمند فرهنگ و ذهنيتي متناسب است و مبارزه علمي و فرهنگي و تربيتي با استبداد و استبدادزدگيِ ذهنيِ حاكم بر جهانِ مسلمانان، يكي از مهمترين وظايف روشنگري و تربيتي و فرهنگي در جهان اسلام است و كساني در اين زمينه شايستگي حضور و اقدام دارند كه پيشتر، جان خود را عميقا از آثار و بقاياي فرهنگ استبدادي نجات داده باشند.
وي افزود: در دوران ما علاوه بر مشكل دروني در امر تحول، جهان اسلام با يك عامل مشكلآفرينِ بيروني نيز مواجه است. يعني تجربه نوسازي در زماني رخ ميدهد كه وجه بارز تمدن غالب بر عالم و آدم، غيرديني است و از آن گذشته قدرتهاي برآمده از اين تمدن همه جهان را تحت استيلاي خود ميخواهند. حضور گسترده و پر دامنه قدرتهايي كه داعيه جهانداري و سياست جهان خواري دارند، اجازه نميدهد كه جهان اسلام بتواند فارغ از فشار و توطئه بيروني مرحله تحول و انتقال را طي كند.
رييس موسسهي بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها اظهار داشت: آن قدرت و قدرتهايي كه برخوردار از سازوكارهاي جهاني و بينالمللي براي تثبيت اقتدار و تقويت سلطه خويش هستند، جز به تابعيت كامل ديگران از خود نميانديشند. و هرگونه تحول مردمي و مردم سالارانهاي را نيز كه خارج از دايره نفوذ آنها باشد نميپذيرند و با جريانها و حكومتهاي غيرملي و غيرمردمي بسيار آسانتر كنار ميآيند تا جريانها و حكومتهاي برآمده از متن مردم و لاجرم داراي دغدغه خاطر نسبت به مصالح و منافع مادي و معنوي و دفاع كننده از حيثيت و حرمت ملتها و مبارزه كننده با تحقيرشدگي و عقب ماندگي كشورهاي خود.
وي با بيان اينكه " ذهنيت منفي موجود ميان جهان غرب و جهان اسلام كه از هنگام جنگهاي صليبي پديد آمده و پس از استعمارِ نفسگير غرب و افزون بر آن در اثر خودمحورپنداريِ غرب و قدرتهاي برآمده از اين پندار در دوران ما صورتي حاد و هراسانگيز به خود گرفته است" خاطرنشان كرد: از يكسو فرايند دامن زدن به اسلام ستيزي و اسلام هراسي كه ابزار سياستهاي توسعه طلبانه پس از دوران جنگ سرد است و از سوي ديگر عكسالعمل خشن و شديد بخشهايي از جهان اسلام كه ناشي از به حاشيه راندن و عقب ماندگي تاريخي است، چنان فضاي نامناسبي را پديد آورده است كه لحظه به لحظه بر دامنه خشونت، چه به صورت جنگ و اشتغال و سركوب و چه به صورت ترور و تخريب ميافزايد و وحشتي وصفناپذير و ويرانگر را بر هر دو سوي جهان تحميل ميكند.
خاتمي جهانِ پيش روي ما را با دردهاي كهنه و نوي روبرو دانست و در اينباره گفت: از حاكميت دوران تلخ استعمار تا سيطره منطق دوگانه امروز، از فاجعههاي مكرر انساني در گوشه گوشه جهان كه مصداق بارز و دردآور آن در فلسطين و لبنان امروز است، تا ايجاد موقعيتهاي هراسانگيز در مناطق حياتي جهان، از زورمداري و خودكامگي تا حمايت بيدريغ از رژيمهاي خودكامه و نژاد پرست، از ناديده گرفتن حقوق و كرامت انساني تا گسترش فقر و عقبماندگي و دهها مورد ديگر. بر اين مخاطرات و نگرانيها بايد پديدههاي دردآور و مخرب ديگري چون فاجعه 11 سپتامبر، سوءاستفاده از دين براي اعمال خشونت و ترور و ظهور اَشكال ويرانگري از افراطيگري و تحجر را نيز افزود.
وي با بيان اين كه " در اين ميان مسلمانِ امروز كه پيام پيامبرش حق و عدل و رحمت و محبت و رهايي انسان در هر كجا و هر زمان بوده است، رسالتي بسيار سنگين بر دوش دارد" افزود: او بايد بتواند هويت تازه خود را در ميان اين موقعيت خطير و درجهت كمك به انسانها براي رهايي از اين وضعيت ناگوار بيابد و زمينههايي براي استقرار جهاني كه در آن انسان از آن جهت كه انسان است احساس حرمت و امنيت كند، فراهم سازد.
رييس موسسهي بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها تاكيد كرد: راه ممكن و مطلوب ما همچنان اصرار بر گشودگي جهانزيست مسلمانان و عرضه فهمِ باز و مردمسالار و عدالت محور از دين در دنياي متجدد و دوري از خشونت در پندار و گفتار و كردار فردي و جمعي است. در اين جهت فرصت مسلماناني كه در آمريكا به سر ميبرند گشادهتر و مسووليت آنها سنگينتر است. آنان بايد پيشتاز ايجاد وضعيتي باشند كه در عين مسلمان بودن و بهره گرفتن از مزاياي معرفت و ايمان اسلامي، در زمان و جامعه نو زندگي كنند و با تمدن غرب كه يكي از بزرگترين كانونهاي آن آمريكاست تعامل فعال و مثبت داشته باشند.
وي ادامه داد: همه اديان الهي در آمريكا رويكردهايي معنوي و مدني داشتهاند و جامعه آمريكايي تاكنون ازهمزيستي وگفتوگو ميان اديان و فرهنگهاي گوناگون برخوردار بوده است. بسياري از متفكران و مصلحان اين كشور در راه پيشبرد و استقرار آزادي و دموكراسي در جهان تلاش كرده و ميكنند ولي به رغم همه آنها متاسفانه امروز شاهد بروز سياستهايي هستيم كه با مصادره كردن افكار عمومي ميكوشند تا همه عظمت ملت و كشور آمريكا را به خدمت اعمال زور و سلطه بر جهان در آورد. سياستهايي كه برآمده از بينشي است كه گرچه به لحاظ كمي در جامعه بزرگ آمريكا جايگاه مهمي ندارد، ولي با برخورداري از نفوذ گروههاي تصميم ساز و استفاده از مراكز موثر، ميكوشد همه قدرت و ثروت و مكنت آمريكا را در جهت منافع خود و اعمال سياستهايي در بيرون مرزهاي آمريكا قرار دهد، سياستي كه به هيچ وجه با روح تمدن آنگلو-امريكن و آرمانهاي بنيانگذاران آن نظام و قانون اساسي آن سازگار نيست و در جهان كنوني نيز بحران در پي بحران ميآفريند.
حاصل اين كار افزايش روزافزون دوري و حتي نفرت از سياستهايي است كه توسط آمريكا در جهان و بخصوص در خاورميانه اعمال مي شود. امري كه يكي از عوامل عمده در رشد تروريسم و خشونت سازمان يافتهاي است كه پارهاي از سياستمداران آمريكايي با ادعاي مبارزه با آن چنين سياستهايي را اعمال ميكنند.
وي خطاب به حاضران در اين نشست اظهار داشت: شما مسلمانان آمريکا پيش و بيش از همه، حرکت ضد انساني و تروريستي يازده سپتامبر را محکوم کرديد و من نيز در مقام رييس جمهوري ايران، از جمله اولين مقاماتي بودم که اين اعمال وحشيانه را محکوم کردم. چراکه ميدانستم اين آتش افروزي جز به تشديد افراطيگري و يک جانبهگرايي نميانجامد و نتيجهاي جز در محاق قرار گرفتن عقل و عدالت و قرباني شدن حق و انسانيت در بر نخواهد داشت.
رييس موسسهي بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها در كلام آخر خود نيز آورد: براي ساختن جهاني بهتر، چه براي مسلمانان و چه غيرمسلمانان، بايد خودمطلقبيني، تبعيض، فزونطلبي، غرور و خشونت را در هر كجا و به هر نام كه باشد منزوي كنيم تا جهان براي همه جهانيان امن و آرام شود. اين كاري است كه هوشمندان دردآشناي جهان غيرغربي، به خصوص جهان اسلام، به همراه منصفانِ دلنگرانِ جهان غرب ميتوانند و بايد در كنار هم با تفاهم و گفتوگو انجام دهند. طبعا نقش و تاثير مسلمانان آمريكا با توجه به دانش، بينش، و توان آنان و جايگاه ويژه اين كشور در عرصه حيات جهاني، نقشي ممتاز است. اميد آن كه بتوان در اين راه گامي فرا پيش نهاد، اين قدمي به سوي خداوند است و مطمئن باشيم كه «ان تنصروالله ينصركم و يثبّت اقدامكم.»
سيد محمد خاتمي، رييس موسسهي بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدن ها، رييسجمهور سابق ايران و هيأت همراه، پس از بازديد از بخشهاي مختلف موزه متروپليتن، نيويورک را به مقصد شيکاگو ترک کردند و در شيكاگو جمعي از نخبگان شيعه، در جلسه صبحانه کاري که در محل اقامت هيأت ايراني برگزار شد، ضمن خير مقدم و تشريح فعاليتهاي جامعه مسلمانان شمال آمريکا، به بيان ديدگاههاي خود پرداختند.
خاتمي روز شنبه در سخنان خود تاكيد كرد:« در حالي كه آمريكا مدعي است با تروريسم مبارزه ميكند، سياستهايي را اجرا ميكند كه باعث تشديد ترويسم و سازماندهي شدن خشونت ميشود.»
وي گفت:« اگر افكارعمومي بتواند از چنگال جهل و اشتباهات سهوي نجات يابد، استيلاي تكبر، جنگافروزي و سياستهاي محرك خشونت پايان خواهد يافت.»
رييسجمهور سابق ايران با اشاره به حملات يازده سپتامبر همچنين گفت:« ميدانم كه اين دوزخ فقط افراطگرايي و غرضورزي را تشديد ميكند و نتيجهاي جز به تعويق افتادن عدالت و خرد نخواهد داشت و نيكوكاري و بشريت را قرباني خواهد كرد.»
وي گفت:« مسلمانان بايد هويتي جديد را شكل دهند كه جهان مدرن را به آغوش كشد و مذاهب ديگر را تحمل كند و به سمت صلح حركت كند.»
رييسجمهور سابق ايران در سخنراني درجمع رهبران جامعهي اسلامي در حالي كه به زبان فارسي صحبت ميكرد، در مسايل مذهب اسلامي متمركز شد.
وي همچنين طي سخناني در مسجدي در شيكاگو، گفت:« دو جامعهي مردماني كه ايماني صحيح دارند و آنهايي كه به راستي نسبت به بشريت نگرانند، ميتوانند با يكديگر كار كنند.»
خاتمي افزود:« آنها ميتوانند براي ترقي و تفاهم بهتر به نفع بشريت با يكديگر ارتباط برقرار كنند.»
وي گفت:« گفت و گو ميتواند كمك كند اين دو در كنار هم جمع شوند.»
اين خبرگزاريها گزارش دادند كه خاتمي به پرسشهاي خبرنگاران پاسخ نداد و در خصوص مسالهي هستهيي ايران اظهارنظري نكرد و در عوض محور سخنراني 40 دقيقهيياش در يكي از مساجد شيكاگو را بر اين بحث فلسفي متمركز كرد كه صلح و توسعهي بشري چه طور ميتواند به بهترين شكل بدست آيد.
وي افزود:« فقط با يافتن يك راه سوم كه هم به نيازهاي معنوي و هم به نيازهاي مادي پاسخ دهد ميتوان به يك دنياي صلح و رضايت دست يافت.»
به گفته خاتمي فرصت بزرگي براي گفتوگو و همكاري مردم با ايمان و مردم مذهبي وجود دارد.
وي افزود:« اما منظورم آنهايي است كه مذهبي صحيح دارند منظورم افراطيون تروريست يا آنهايي كه به نام مذهب سوءاستفاه ميكنند، نيست.»
خاتمي قرار است روز پنجشنبه در برابر مخاطبيني منتخب در كليساي جامع ملي واشنگتن سخنراني كند و قرا راست در كنفرانس سازمان ملل در نيويورك كه روز جمعه در خصوص گفت و گوي تمدنها برگزار ميشود حاضر شود.
روزنامهي شيكاگو تربيون نيز درباره خاتمي نوشت:« خاتمي در اولين سخنرانياش به عنوان اولين مقام عاليرتبهي ايران كه در سه دههي اخير وارد خاك آمريكا شده است، در شيكاگو حاضر شد و از مردم خواست تا گفتوگوي ميان تمدنها را برقرار كنند.»
مسئولين مسجدي كه خاتمي در آن سخنراني كرد گفتند:« زير انبوهي از نامههايي كه براي تقاضاي حضور در سخنراني او رسيده بود گم شده بوديم.»
امير مختار فياضي از مسوولان اين مسجد گفت:« مردم ميخواستند با اتوبوس و قطار بيايند تا در اين مراسم حاضرشوند.»
همچنين اينگريد ماتشون ، رييس جديد جامعه اسلامي آمريكا، گفته است كه دعوت از خاتمي در راستاي گسترش طبيعي نقش تشكل مطبوعش به عنوان مجريان گفتوگو و آموزش صورت گرفته است.
وي افزود كه اين گروه اميدوار است به خاتمي نشان دهد كه جامعه مسلمانان آمريكا چگونه به مسايلي مانند آزادي و شكيبايي مذهب ميپردازند.
درپي سفر خاتمي به آمريكا و ابراز تمابل جيمي كارتر، رييس جمهور اسبق آمريكا براي ديدار با خاتمي، يكي از نزديكان وي به ايسنا گفت كه تاكنون ديداري ميان خاتمي و كارتر انجام نشده و خاتمي پيش از سفر به آمريكا مخالف هرگونه ديدار و گفتوگو با وي بوده است.
وي همچنين گفت:«هرگونه خبر در اين زمينه بر روي وب سايت رسمي وي منتشر خواهد شد.