|
جام جم: امير قلعهنويي، مربي باهوش و زيركي است. اصولا اگر از هوشمنديهاي خاص مربيگري و فوت و فن اين كار آگاهي لازم را نداشت، بسرعت مدارج ترقي را طي نميكرد تا به امروز برسد.
كسي كه امروز و در سن 44 و 45 سالگي ديپلم سرمربيگري تيم ملي فوتبال را نيز در جيب دارد، هرچند ماموريت او در تيم ملي نيمهكاره ماند تا الان نيز كه از او راجع به تيم ملي بپرسيد، با حسرت نقبي به گذشته زده، پيگير اين مساله باشد كه چرا بايد با وجود عملكردي روشن، محترمانه عذرش را بخواهند.
آخر قلعهنويي باخت در ضربات پنالتي در مقابل كرهجنوبي و حذف از جام ملتهاي 2007 مالزي را به حساب خود نمينويسد و آن نتيجه را به پاي بخت و اقبال بد ميگذارد. به هر حال، امروز امير قلعهنويي سكاندار استقلال است؛ تيمي كه گرچه ليگ را با افت و خيز آغاز كرد تا انتظارات اوليه هواداران و دوستداران آبي را ابتر بگذارد، اما رفته رفته به ثبات تيمي رسيد تا روز به روز نيز در مسير جبران و رسيدن به صدر جدول قدمهاي استواري به جلو بردارد.
به هر حال از زيركي و هوشمندي سرمربي آبيها همين بس كه در دربي شصت و پنجم، استقلال متفاوتتري را در مقابل پرسپوليس به نمايش گذاشت تا تعريف و تمجيد همگان را برانگيزد.
در حقيقت استقلالي كه در معادلات روي كاغذ از پرسپوليس ضعيفتر مينمود، با درايت سرمربياش و نسخه زيركانه او، پرسپوليس را تا لبه شكست پيش برد تا تاكتيك اتخاذي استقلال و قلعهنويي در اين بازي، نسخهاي باشد براي شكست دادن سرخها از سوي ابومسلميها و فولاديها.
شايد تا پيش از اين بازي، هيچكس پي به خلاء و حفره موجود در قلب دفاعي پرسپوليس نبرده بود، اما با نسخه قلعهنويي و تاكتيك اتخاذي از سوي او، ضعفهاي خط دفاعي پرسپوليس آشكار شد تا كادر فني اين تيم كه قبل از اين رويارويي بر اسب مراد سوار بود و با دل شير يكهتازي ميكرد، به خاطر دو شكست پشت سر هم پرسپوليس، برق از كلهاش بپرد.
در حقيقت اين دو شكست را نيز جدا از تواناييهاي برگيزر و جلالي، سرمربيان ابومسلم و فولاد، بايد مرهون تفكرات امير قلعهنويي دانست كه راه و رسم غلبه بر پرسپوليس را عيان كرد؛ نكتهاي كه حتي برگي زر نيز صادقانه به آن اذعان كرد تا اين مربي كه پيش از اين با كسب نتايج ضعيف روي لبه تيغ بركناري راه ميرفت، با پيروزي 34 بر رقيب، ورق را به سود خود و ابومسلميها برگرداند.
در اين بازي دفاع سرخ تابلوي چراغسبز را بر سر در خود آويزان كرده بود تا با خوردن گلهايي ساده، تلاش ديگر اعضاي تيم را هيچ و پوچ كند. جالب اين است كه اين ضعف دفاعي و مشكل در ساختار دفاعي سرخها، اصلا به چشم افشين قطبي و دستيار باتجربه او در امور دفاعي (افشين پيرواني) نيامد تا پرسپوليسيهاي بيدفاع، شكستي سنگينتر را در مقابل فولاد خوزستان تجربه كنند.
بيشك اگر سرخها فكري اساسي در جهت ترميم حفرههاي موجود در قلب خط دفاعي خويش نكنند باز هم در حركتهاي عمقي مهاجمان حريف، گرفتار خواهند آمد.
اين درست كه پرسپوليس در مقابل برق و سپاهان در آزادي به پيروزي رسيد تا اندكي از تبعات شكست از ابومسلم و فولاد بكاهد، اما در همين دو بازي نيز حفرههاي قلب دفاع سرخها پوشش داده نشده بود تا اين دفاع لنگ، بدجوري پرسپوليس را به مخمصه بيندازد.