x
کد خبر: ۶۲۴
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۷ - ۲۷ اسفند ۱۳۸۴

خبر خودرو: روزنامه هاي صبح امروز ايران در سرمقاله هاي خود به مهمترين مسائل روز ايران و جهان پرداخته اند كه گزيده برخي از آنها در زير مي آيد.

*جمهوري اسلامي

«انتحار» يا « جنگ » پيشدستانه عنوان سرمقاله امروز روزنامه جمهوري اسلامي ايران است كه در آن آمده است:بوش رئيس جمهور آمريكا كه در باتلاق عراق گرفتار شده و هر روز در اين ورطه عميق بيشتر فرو مي رود، روز پنجشنبه با انتشار يك گزارش 49 صفحه اي درباره استراتژي امنيت ملي آمريكا بر استراتژي جنگ پيشدستانه آمريكا تاكيد كرد. وي در اين گزارش،جمهوري اسلامي ايران و 6 كشور ديگر از جمله سوريه، كوبا و كره شمالي را به عنوان كشورهاي مخالف آمريكا نامبرد كه واشنگتن تاكنون نتوانسته مشكل خود را با آن كشورها حل و فصل كند. بوش با تاكيد بر استراتژي « اقدام پيشدستانه » در برخورد با تهديدات امنيت ملي تصريح كرد « شايد ايران بزرگترين چالشي را كه يك كشور مي تواند ايجاد كند ، براي آمريكا به وجود آورده است . »

اين استراتژي كه در حقيقت به عنوان راهبرد جديد آمريكا از سوي رسانه هاي غربي بازتاب يافته از چند جهت قابل ارزيابي است . نخست آنكه آيا اين راهبرد قادر خواهد بود آمريكا را از وضعيتي كه در آن گرفتار آمده خلاص كند و يا اينكه اين كشور را در باتلاقي عميق تر گرفتار خواهد كرد به تعبيري اگر راهكاري براي خروج از چاله عراق باشد، آيا سردمداران كاخ سفيد را در چاهي بزرگ سرنگون نخواهد كرد.

قبل از اينكه ما بخواهيم پاسخي براي اين سئوال بيابيم، برخي از كارشناسان و تحليل گران غربي به استقبال آن رفته و مي گويد : « اين استراتژي حتي قادر نخواهد بود آجرهاي اوليه حمله به ايران را نيز روي هم بگذارد زيرا چرخ هاي ماشين جنگي آمريكا آنچنان در باتلاق عراق فرو رفته كه هيچ پاياني براي آن متصور نيست و آمريكائي ها هرگز خود را گرفتار باتلاق ديگري كه قابل مقايسه با عراق نيست.

70 درصد مردم آمريكا در نظرسنجي ماه گذشته ابراز كرده اند، اقدامات ضد ايراني بوش هرگز جواب نداده و تنها موضع آمريكا را ضعيف تر خواهد كرد. از اين رو بايد گفت آمريكائيها صرفا با رويكرد تبليغاتي و اجراي جنگ رواني به سياست « چماق و هويج » روي آورده اند

نكته دوم آنكه اين راهبرد قبل از آنكه نشانه اقتدار و تفوق آمريكا بر اوضاع بين المللي باشد به معناي شكست كاخ سفيد در سلطه بر جهان است . واقعيت اينست كه موضع آمريكا در عرصه بين الملل آنچنان تضعيف شده كه امروز حتي اقمار قديمي آمريكا و كشورهاي كوچك دنيا نيز در مقابله سلطه طلبي آمريكا ايستاده و حاضر به پذيرش نظام سلطه نيستند و لذا آمريكا قصد دارد با اين تهديدات، نظام بين الملل را از رفتن به « نقطه جوش » بازداشته و آنرا به سمت « نقطه صفر » و استقرار « نظام وحشت » و « نظام جنگل » سوق دهد.

سومين نكته آنكه دكترين بوش اصلا جديد نبوده و حرف تازه اي نيست زيرا چهار سال پيش نيز همين استراتژي تحت عنوان « جنگ پيشدستانه » ارائه شد و مورد بي اعتنايي و تمسخر جهاني قرار گرفت .

چهارمين نكته كه از منظر حقوق بين الملل و منطق جهاني قابل بررسي و پيگيري است اينكه بوش ادعا مي كند به موجب اين راهبرد , آمريكا حق دارد درصورت لزوم و براساس اصول دفاع از خود , امكان توسل به زور و حمله پيشدستانه را , حتي اگر زمان و مكان حمله دشمن نيز كاملا مشخص نباشد , داشته باشد كه اين چيزي جز تحميل نظام تروريستي دولتي آمريكا بر جهان نيست . اين توجيه كه آمريكا حق حمله به يك كشور مخالف را داشته باشد , حتي اگر هيچ دليلي براي اقدام احتمالي اين كشور عليه آمريكا وجود ندارد , استقرار همان قانون جنگل است كه هر چند ممكن است گاوچران هاي آمريكايي به آن عادت كرده باشند ولي شرايط بين المللي به گونه اي نيست كه ملتهاي جهان زير بار آن بروند.

بنابر اين بار ديگر به نسل دايناسورهاي رو به انقراض كاخ سفيد هشدار مي دهيم از تكرار اشتباهات استراتژيك درباره كشورهاي ديگر جدا پرهيز كرده و آمريكا را با يك شكست انتحاري ديگر مواجه نسازند.

* سياست روز

روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان سال 84 و تحولات مهم آن به قلم علي يوسف پور آورده است: 1- در مسائل داخلي كشور پيروزي آقاي احمدي نژاد در انتخابات سوم تير ماه مهمترين تحول بود اين رويداد مورد پيش بيني محافل سياسي خارجي و داخلي نبوده است اين انتخابات از اين جهت قابل توجه مي باشد كه همانند پيروزي انقلاب اسلامي يك حركت خودجوش از درون مردم بود، احزاب گروه ها، جمعيت ها، رسانه ها به دنبال نامزدهاي ديگر انتخاباتي بودند، بازگشت به شعارهاي اوليه انقلاب اسلامي از جمله عدالت، قانون گرايي، ساده زيستي مسئولين، رسيدگي به اقشار ضعيف جامعه، خدمتگزار بودن مسئولان از جمله شعارهاي اساسي رياست محترم جمهور بوده است . جهت گيريهاي دولت در هفت ماهي كه از عمر آن مي گذرد در صحنه داخلي 9 سفر استاني كه در تاريخ ايران يك ركورد بي نظير است كه نشان دهنده جهت گيري، مناطق كمتر توسعه يافته است برچيده شدن بساط تشريفات از نهاد رياست جمهوري و دفاتر وزراء و مسئولي عالي رتبه .

2- مساله هسته اي و روند تحولات آن ديگر مساله مهم و اساسي كشور در سال 84 بوده است. انتخابات آقاي دكتر احمدي نژاد و موضع گيريهاي قاطع ايشان بر استفاده از فن آوري هسته اي، انتخابات آقاي دكتر لاريجاني بعنوان دبير شوراي عالي امنيت ملي، انسجام و وحدت روحيه بيشتر در موضع گيري همه مسئولان نظام ، احزاب ، جناح هاي سياسي باعث تقويت موضع گيري ايران گرديد، و موضع ايران از يك موضع انفعال به يك موضوع ابتكار و كارآمد تبديل گرديد.

...سردرگمي اعضاي شوراي امنيت در تصميم گيري عليه ايران نشان دهنده موضع حق و تحكيم قدرت كشور ما در منطقه خاورميانه مي باشد.

3- پيروزي حماس، مرگ شارون ، مقاومت حزب الله در لبنان، تضعيف موضع آمريكا در عراق به واسطه انتخابات نيروهاي اسلام گرا در اين كشور ، پيروزي نيروهاي مردمي و مخالفت آمريكا در بوليوي، شيلي، احتمال پيروزي مخالفان آمريكا در مكزيك كه هم مرز آمريكا مي باشد و تحكيم قدرت كاسترو و چاوز در صحنه بين الملل به سمت ضعف و تنها تر شدن حركت مي كند. جهان تك قطبي كه آمريكا به دنبال آن بود. به سرابي بيشتر مي ماند تا اين واقعيت چون در آمريكاي لاتين كه حياط خلوت آمريكا بود.

*اعتماد

روزنامه اعتماد در سرمقاله امروز خود با عنوان استقبال از مذاكره آورده است :در خبرها آمده است كه ايران و آمريكا به درخواست عبدالعزيز ودرباره وضعيت عراق به نزودي پاي ميز مذاكره خواهند نشست .اين خبر از چند جهت حائز اهميت است . نخست آن كه ايران و آمريكا در شرايطي كه روابطشان در بحراني ترين نقطه قرار دارد و مسوولان دو كشور جنگ لفظي شديدي را در سايه پرونده اتمي ايران عليه يكديگر آغاز كرده اند ، به يكباره تصميم به مذاكره و تفاهم درباره موضوعي ديگر مي گيرند.

هر چند كه طرفين اعلام كرده اند اين مذاكرات هيچ ارتباطي با پرونده هسته اي ايران ندارد، اما نمي توان تاثير اين مذاكره بر روابط تيره و تار تهران واشينگتن را به كلي انكار كرد. اكنون اين هنر مردان ديپلماسي است كه مشخص نمايند آيا از ابزاري كه در مذاكره درباره عراق در اختيار دارند براي بهره گيري در ميدان هاي ديگر هم توانمند هستند يا خير؟

اين نخستين بار نيست كه ايران و آمريكا درباره موضوعي ثانوي غير از مسائل في ما بين به مذاكره مي پردازند.

و اينك عرصه اي جديد فراروي دستگاه ديپلماسي ايران است تا با بهره گيري از تجارب گذشته و با پذيرش واقعيت هاي انكار ناپذير تحولات گذشته و با پذيرش واقعيت هاي انكار ناپذير تحولات جهاني ، درصدد كسب منافع ملي ايران برآيد و همان گونه كه گفته شد حتي از موضع عراق بتواند براي كاهش پيامدهاي احتمالي پرونده هسته اي كسب امتياز نمايد.

معتقديم اين فرصت را نيز بايد مغتنم شمرد، زيرا از اصل مذاكره هيچگاه هيچ كشوري آسيب نديده است ضمن آنكه مشخص نيست فردا نيز در چه موقعيتي قرار داريم. مهم ابزار، زبان و راهبرد استفاده حداكثر از فرصت باقيمانده است تا بتوانيم در مذاكرات به نحو شايسته اي حافظ منافع ملي باشيم.

*رسالت

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان « يك گام به جلو » به قلم محمد كاظم انبارلويي آورده است :امسال بحث هاي خوبي در مجلس و شوراي نگهبان در مورد كليدي ترين مباحث مربوط به بودجه صورت گرفت.

فصل مشترك همه بحث ها معيوب بودن ساز و كار بودجه و خروج از استانداردهاي فني، علمي و قانوني مربوط به بودجه ريزي بود.

در شوراي نگهبان نيز امسال بحث هاي جدي در مورد نقض اصولي از قانون اساسي در بودجه مطرح شد كه مي تواند پايه خوبي براي بودجه سال 86 باشد.

به هر حال بايد از تلاش نمايندگان محترم و اعضاي محترم شوراي نگهبان نسبت به دقت هايي كه ملحوظ داشتند تشكر كرد. منتها اين آغاز راهي است كه بايد طي شود و در نهايت به بودجه اي « بي نقص» به لحاظ فني و علمي و بدون« نقض» به لحاظ مغايرت با شرع مقدس و قانون اساسي رسيد.

.. اولين سوال اين است اگر دولت ( بخوانيد دستگاه هاي دولتي) در لايحه تقديمي به مجلس در رديف درآمدها، درآمد يا درآمدهايي را اصلا در بودجه ريزي لحاظ نكرد، چه بايد كرد؟ مجلس و شوراي نگهبان رسيدگي ها و بررسي هاي خود را پيرامون متن لايحه ارايه شده انجام مي دهند. اگر درآمدي وجود خارجي داشت اما در متن ارايه شده نيامده بود، چه بايد كرد؟

سوال دوم اينكه، اگر در متن ارايه شده يك رقم هزينه اي وجود داشت اما« واهي» بود، چه بايد كرد؟

در تفريغ بودجه سال 83 معلوم شد كه درآمدهايي بديهي وجود دارند اما در رديف درآمدها ديده نمي شوند، همچنين هزينه هايي در بودجه آمده است اما« واهي» است.

مي توان ترتيبي اتخاذ كرد، ديوان محاسبات تفريغ بودجه سال 84 را حداكثر تا شهريور 85 به مجلس بياورد. با اين تدبير مي توان حداقل در بودجه سال 86، غفلت سال هاي گذشته را جبران كرد و تمام در آمدها را در بودجه ديد و از درج هزينه هاي واهي در بودجه پرهيز كرد.

*كيهان

اين گام و آن دام عنوان سرمقاله امروز روزنامه كيهان است كه د رآن آمده است :

اظهارات اخير آقاي دكتر لاريجاني دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان درباره مذاكره با آمريكا، از ورود ايران به ورطه هولناكي حكايت مي كند كه آمريكا و متحدانش سال هاي متمادي در انتظار آن بوده اند و بارها براي كشاندن ايران به پاي ميز مذاكره -بخوانيد كشاندن ايران به اين ورطه هولناك- تلاش كرده و تاكنون نيز در تمامي موارد ناكام بوده اند، بنابراين بسيار تأسف انگيز و تعجب آور است كه در شرايط كنوني به اين خواسته استراتژيك آمريكا پاسخ مثبت داده مي شود و عواقب و پي آمدهاي خطرناك آن از نگاه مسئولان محترم كشورمان پنهان مي ماند!

داستان از آنجا آغاز شد كه چند روز قبل، آقاي سيدعبدالعزيز حكيم، رئيس مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق، از ايران درخواست كرد درباره مسائل عراق با آمريكايي ها به مذاكره نشسته و از اين طريق به برقراري ثبات و امنيت در اين كشور اشغال شده كمك كند و در پي اين درخواست، آقاي دكتر لاريجاني طي مصاحبه اي اعلام كرد؛

«مدتهاست كه آمريكايي ها اين تقاضا را مطرح كرده اند. سفير آمريكا چندين بار اعلام كرده كه حل بعضي از مشكلات در عراق را نيازمند مذاكره با ايران مي داند ولي، ما به حرف هاي آنها اعتماد نداريم... اما، اين بار، آيت الله حكيم كه از رهبران برجسته اسلامي عراق است و اكثر خانواده ايشان در راه استقلال شهيد شده اند، اين خواسته را بيان كرده است و با توجه به اين درخواست و جداي از درخواست هاي قبلي و براي حل مسائل عراق و مشكلات اين كشور و براي ايجاد آزادي واقعي در اين كشور، اين درخواست را مي پذيريم و افرادي را براي مذاكره مشخص مي كنيم كه اين مذاكرات را در حوزه عراق انجام دهند و به آينده عراق كمك كنند»!!

و اما، اگرچه در حسن نيت و دلسوزي آقاي لاريجاني ترديدي نيست ولي درباره اظهارات ايشان كه مي تواند موضع رسمي جمهوري اسلامي ايران تلقي شود گفتني هايي هست.

1- توضيح آقاي لاريجاني كه اين درخواست از سوي آيت الله حكيم صورت پذيرفته و ايران به درخواست هاي مشابه قبلي كه از جانب سفير آمريكا در عراق صورت پذيرفته بود، توجهي نكرده است، به يك شوخي شبيه تر است تا سخني جدي و منطقي، چرا كه به هرحال پاي مذاكره با آمريكا در ميان است و چه فرقي مي كند كه واسطه اين مذاكره آقاي حكيم باشد يا يكي از مقامات رسمي آمريكا!... چرا سر خودمان را كلاه مي گذاريم؟!

2- براي اطلاع مسئولان محترم كشورمان -اگر اطلاع ندارند- اشاره به اين نكته ضروري است كه چند ساعت بعد از اعلام آمادگي ايران براي مذاكره، شبكه سراسري S.B.P آمريكا در تفسيري با كنايه از تسليم ايران بعد از 27 سال سخن گفت و «آدام ارلي» سخنگوي وزارت خارجه آمريكا، كه به همين منظور در جمع خبرنگاران حاضر شده بود، در پاسخ به يك خبرنگار كه پرسيده بود «اين درخواست ابتدا از سوي ايران مطرح نشده، بلكه پيشنهاد مذاكره دو ماه قبل، از جانب «زلماي خليل زاد» سفير آمريكا در عراق ارائه شده بود»، گفت؛ «دولت ايران يك دولت تروريست است و در ناآرامي هاي عراق دست دارد بنابراين پيشنهاد سفير آمريكا براي مذاكره با ايران از نوع احضار سفير يك كشور و هشدار به وي بوده است»!...

توجه بفرمائيد...! ذلت از اين بيشتر؟!... ما ادعا مي كنيم كه درخواست مكرر آمريكا براي مذاكره را نپذيرفته ايم و تنها به خاطر گل روي آقاي حكيم حاضر به مذاكره شده ايم!... و آمريكايي ها مي گويند، منظور سفير ما در عراق، مذاكره نبوده، بلكه هشدار به ايران براي دست كشيدن از تروريسم و خودداري از دخالت در ناآرامي هاي عراق بوده است!...

3- ممكن است گفته شود -و بارها گفته شده است- كه مذاكره با آمريكا و برقراري رابطه با اين كشور چه اشكال و ايراد منطقي دارد؟ مگر جمهوري اسلامي ايران با برخي ديگر از كشورها كه در دشمني و كينه توزي با ايران تابلو دارند، رابطه ندارد؟ بنابراين مي توانيم ضمن برقراري رابطه با آمريكا، مواضع سياسي خاص خودمان را داشته باشيم. همانگونه كه با انگليس و... رابطه داريم!

در اين استدلال به ظاهر منطقي يك نكته بااهميت و سرنوشت ساز ناديده گرفته شده است، نكته اي كه چند سال قبل، رهبر معظم انقلاب با نگاه حكيمانه و تيزبين خود به آن اشاره داشتند و آن اين كه؛ آمريكا از ايران، فقط «مذاكره» مي خواهد و نه «رابطه». به بيان ديگر، مقصود آمريكا از مذاكره با ايران، برخلاف آنچه در عرف مذاكرات در نظر گرفته مي شود، حل و فصل مشكلات فيمابين و رسيدن به يك رابطه منطقي و ديپلماتيك نيست، بلكه مقصود آمريكا از مذاكره، اعلام تسليم پذيري جمهوري اسلامي ايران و حذف اين «الگو» از فرهنگ سياسي، انقلابي و مبارزاتي جهان اسلام است. چرا..؟! بخوانيد؛

4- مقاومت 27 ساله جمهوري اسلامي ايران در برابر باج خواهي و زورگويي آمريكا و متحدانش، ايران اسلامي را به پرچمدار مبارزه با سلطه جهاني و يك الگوي موفق براي حركت هاي آزادي خواهانه و استقلال طلبانه تبديل كرده است به گونه اي كه امروزه، نهضت هاي اسلامي در جهان اسلام، با الهام گرفتن از 27 سال ايستادگي و مقاومت ايران اسلامي، به حركت خود ادامه مي دهند و جمهوري اسلامي ايران را عقبه استراتژيك و نمونه موفق و پيشتاز براي جنبش هاي مقاومت مي دانند. انتفاضه فلسطين از 27 سال مقاومت ايران در مقابل باج خواهي و زورگويي آمريكا ريشه گرفته، حزب الله لبنان، حركت اسلامي در بحرين، پيروزي اسلامگرايان در تركيه، الجزيره و... كه عرصه را بر آمريكا و متحدانش تنگ كرده اند، همگي با نگاه به الگوي ايران اسلامي شكل گرفته و به حركت خود ادامه مي دهند.

هدف آمريكا از كشاندن ايران به پاي ميز مذاكره، ابلاغ اين پيام به حركت هاي اسلامي در تمامي جهان اسلام است كه ايران نيز بعد از 27 سال مقاومت چاره اي جز تسليم در برابر آمريكا نداشت!

تا با ارسال اين پيام ساير حركت هاي اسلامي را از ادامه ايستادگي و مقاومت نااميد كنند، به بيان ديگر آمريكايي ها اين مذاكره را، فقط براي «مذاكره» مي خواهند و نه هيچ چيز ديگر.

آيا مسئولان محترمي كه از مذاكره با آمريكا سخن مي گويند، از درك اين نكته بديهي عاجزند؟ و آيا هرگز انديشيده اند كه چه متاع گرانبهايي را به بهاي اندك مي فروشند؟!

آنچه گذشت، فقط يك «تحليل سياسي» نيست -اگرچه از اين زاويه نيز هشداردهنده است- بلكه واقعيت غيرقابل انكاري است كه قبل از ما، دشمنان تابلودار ايران اسلامي، بارها بر آن تأكيد ورزيده اند و عجيب است كه مسئولان ديپلماسي خارجي كشورمان از اين نكته بديهي غافل هستند.

5- هنوز دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان لب از سخنان اخير نبسته و نفس تازه نكرده بود كه شاهد -از غيب كه نه- از سوي آمريكا و متحدان اروپايي اش رسيد. آمريكايي ها بلافاصله بعد از انعكاس اظهارات اخير آقاي لاريجاني، از تسليم ايران بعد از 27 سال سخن گفتند و با بوق و كرنا، اين «تسليم پذيري»! -به زعم خود- را بر اوراق روزنامه ها، صفحه تلويزيون ها و تلكس خبرگزاري هاي خود نشانده و به همه دنيا مخابره كردند و اين توهم پراكني همچنان ادامه دارد...

6- در بخشي از اظهارات آقاي لاريجاني آمده است كه «اين مذاكرات تنها در حوزه عراق انجام خواهد گرفت»! كه بايد گفت، مقصود آمريكا، كشاندن ايران به پاي ميز مذاكره با اهداف يادشده است و چه فرقي مي كند كه اين مذاكرات در كدام «حوزه» و درباره چه موضوعي باشد؟ اگرچه در مورد مذاكره پيرامون مسائل عراق نيز، بلافاصله برخوردي حقارت آميز داشته و آن را در حدّ تذكر و هشدار به يك كشور دانسته اند. آنهم تذكر و هشدار از سوي سفير كشوري كه حضورش در عراق، غيرقانوني، اشغالگرانه و باج خواهانه است. بنابراين، بهتر است به اصل ماجرا اشاره شده و صورت مسئله را تغيير ندهند، زيرا در هر دو صورت، ملت مسلمان و پاكباخته ايران اجازه نمي دهد كه دستآورد 27 سال مقاومت و خون دادن و خون دل خوردن مردم اين مرز و بوم اينگونه ذليلانه زير پاي آمريكا لگدمال شود و اين دستآورد الهي و حاصل خون شهيدان بر سر ميز مذاكره به يغما برود.

7- و بالاخره، دبير شوراي عالي امنيت ملي، يكي از مسئولان بلندپايه دولت اصولگراست، و به يقين، اظهارات تأسف آور ايشان نمي تواند بدون هماهنگي قبلي با مجموعه دولت و دستگاه سياست خارجي كشورمان باشد. و اگر غير از اين بود، تاكنون بايستي بارها از سوي ساير مسئولان اجرايي نظام تكذيب مي شد. با توجه به اين نكته بايد خطاب به آنان گفت به هوش باشيد و هرچه زودتر با اعلام اين كه هيچگونه مذاكره اي با آمريكا نخواهيد داشت، از اين ورطه هولناك و دام ويرانگري كه براي ايران اسلامي تدارك ديده اند، خارج شويد.

*آفتاب يزد

روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله خود با عنوان پيرامون يك مذاكره! آورده است :طي دو روز گذشته خبر مذاكره ايران و آمريكا به يكي از مهمترين عناوين خبري در رسانه هاي بين المللي تبديل شده است. در اين مورد نيز مانند بعضي از موارد سابق از جمله مذاكره با آمريكا در مورد افغانستان ابتدا اخباري منتشر سپس توسط برخي منابع داخلي و خارجي تكذيب و نهايتا با تغييراتي تأييد شد.

دبير شوراي عالي امنيت ملي ايران اعلام كرده كه اين مذاكرات در اجابت درخواست شخصيت هاي عراقي نزديك به ايران از جمله عبدالعزيز حكيم و به منظور حل مسائل و مشكلات عراق انجام مي گيرد.

البته هيچ كس توقع ندارد جزييات مذاكرات به صورت رسانه اي اعلام شود. قطعا مقامات امريكايي و عراقي نيز جزييات اهداف و برنامه هاي خود از اين مذاكرات را تا رسيدن به برخي نتايج افشا نخواهند كرد. نهايتا دستاوردهاي بيشتري براي كشورمان به دنبال خواهد داشت.

البته در سال هاي گذشته در موارد ديگري نيز بحث هاي مشابهي مطرح شد اما استدلال مقامات ايراني اين بود كه مذاكره با آمريكا تنها در زماني مفيد است كه آمريكاييها در شرايط متعادل و نه از موضع خودبزرگ بيني و استكبار پاي ميز مذاكره بنشينند. توجه به اين منطق از يك سو و ادبيات خودخواهانه بعضي از مقامات آمريكا از سوي ديگر تاكنون باعث شده كه مقامات ايران نسبت به مذاكره با آن كشور اقبالي نشان ندهند. اكنون مي توان اين سوال را مطرح كرد كه آيا در مذاكره با آمريكا براي حل مشكلات عراق نيز اين نكته مورد توجه قرار مي گيرد يا خير؟

دبير شورايعالي امنيت ملي ايران با اشاره به مذاكرات آتي ايران و آمريكا در مورد عراق گفته است ما به آمريكاييها اعتماد نداريم آمريكاييها هر وقت نيازمند ايران هستند چنين حرف هايي را مي زنند و بعد نيز حرف هاي ديگري را مي گويند. اكنون اين سوال قابل طرح است كه آيا در اين مرحله نشانه خاصي مشاهده شد كه عدم اعتماد به آمريكاييها را برطرف كند؟

سوال مشخص نگارنده اين است كه اگر توصيه يك شخصيت خارجي و البته دوست ايران مي تواند باعث تغيير رفتار برخي مسئولان تصيم گير ايراني شود به طوري كه عليرغم استمرار بي اعتمادي به آمريكاييها براي حل مشكلات عراق مذاكره با امريكا را مي پذيرند آيا توصيه هاي صريح و يا تلويحي برخي شخصيت هاي داخلي در مورد مذاكره با آمريكا براي حل مشكلات هسته اي حداقل نبايد باعث شود كه مسئولان مربوطه قدري به اين پيشنهاد بينديشند؟

بسياري از افراد توصيه مي كردند كه بهتر است به جاي مذاكره با كشورهاي كم اثر آمريكا طرف مذاكره قرار گيرد. حتي يكي از نمايندگان اصولگراي مجلس به صراحت خواستار تغيير طرف مذاكرات ايران در مذاكرات هسته اي شد.

*همشهري

مترو و آينده تهران عنوان روزنامه همشهري است كه در آن آمده است :آغاز بهره برداري از بخش شرقي خط دوم متروي تهران يكي از روياهاي ديرينه كارشناسان ترافيك را تحقق مي بخشد؛ سفر از شرق تهران به منتهي اليه غرب اين شهر با حداقل زمان و راحت ترين وسيله نقليه ممكن. البته تا زماني كه مترو قابليت واقعي خود را در اتصال غرب و شرق تهران به يكديگر نشان دهد هنوز تمهيدات و ابزارهاي ديگري لازم است كه از آن جمله بايد به راه اندازي شبكه كامل ايستگاه هاي ما بين مسير، از جمله پنج ايستگاهي كه طي دو تا شش ماه آينده به بهره برداري خواهد رسيد، استفاه از قطارهاي بيشتر در طول مسير و كاهش زمان انتظار در ايستگاه ها را برشمرد.

ايجاد امكان براي بهره مندي ساكنان مناطق شرقي تهران از قطار شهري شايد فرصت مناسبي باشد براي بررسي جايگاه مترو در سياستگذاري هاي كلان ترافيك در پايتخت.

به طور كلي بيست درصد از حجم ترافيك تهران به دوش مترو خواهد افتاد. اگرچه اين حجم خود قابل توجه است اما فراموش نبايد كرد كه طرح جامع مترو تهران بيش از سه دهه قبل تدوين شده است يعني زماني كه بسيار خوشبيانه تر از وضع موجود كنوني به ترافيك تهران نگريسته مي شد ناكارآمدي بسياري ابزارهاي ترافيكي ديگر به اثبات نرسيده بود تراكم و تزاحم ترافيك در تهران تا به اين حد پيش بيني شده بود و انتظار نمي رفت كه توسعه مترو در ايران بتواند به يك فناوري بومي تبديل شود.

بر مبناي گزارش سازمان حمل و نقل و ترافيك شهرداري تهران آمد و شد در پايتخت ايران بين دو تا پنج سال آينده به مرحله انسداد خواهد رسيد.

اگر شرايط طاقت فرساي كنوني را در ذهن مرور كنيم پر بيراه نيست اگر گفته شود كه نشانه هاي اين انسداد از هم اكنون پديدار شده است پيش از آنكه زندگي در تهران رنج آورتر از وضعيت موجود شود بايسته است كه در قالب يك برنامه ملي توسعه و تكميل شبكه متروي تهران در دستور كار دولت قرار گيرد.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"