|
پیرو انتشار خبری مبنی بر محکومیت مدیر سایت خبری عدالتخانه به شش ماه حبس تعزیری و ده میلیون ریال جزای نقدی بدل از بيست ضربه شلاق تعزیری، دکتر عماد افروغ در نامهای به سید حسین موسویان ضمن تأکید بر اثبات قربانی شدن وی در جریان اتهامات مطرح شده از سوی برخی افراد و رسانهها در عرصه عمومی، مدیران سایت عدالتخواهانه را جوانانی آرمانگرا و ارزشی خواند و خواستار گذشت موسویان (به عنوان شاکی) شد.
به گزارش مهر، متن کامل نامه دکتر افروغ به سید حسین موسویان چنین است:
همانگونه که اطلاع دارید، بنده در مواضع گذشته خود نسبت به اتهامات وارد بر شما یا به دیده تردید نگریسته و یا با موضعی نزدیک به یقین اتهامات فوق را با استناد به اظهارات مقامات قضاییِ ذیربط رد کردهام.
هماکنون با رجوع به افراد مطلع و اسناد مرتبط به این یقین رسیدهام که با اتهام ...، شما به گونهای قربانی برخی سوءتفاهمها، ارتباطات و یا سیاستهای جناحی و ابزارگرایانه معمول و البته ناسازگار با ارزشهای اخلاقی و معنوی انقلاب اسلامی و جامعه شدهاید. به طور قطع، اینگونه سیاستها و رفتارها هیچ گونه سنخیت و تناسبی با مبانی انقلاب و نظام اخلاقی جمهوری اسلامی ندارد.
اما اگر مشاهده میکنیم که این رفتارها قدرت مانوری مییابند، این اتفاق متأسفانه بهدلیل فاصلهگیری و انحرافیست که به وضوح با لطایفالحیل و دلایل به ظاهر موجه و ناموجه از این ارزشها و مبانی صورت گرفته و دو عامل اصلی تفاسیر غلط از جمهوری اسلامی و به طور خاص در مورد شیوه بقا و پایداری آن از یک سو، و اعتماد عاطفی مفرط و به دور از بصیرت برخی از وفاداران و علاقهمندان به اصحاب سیاست و قدرت، و عمدتاً به دلیل عشق به این آرمانها و ارزشها، از سوی دیگر، شتاببخش یک چنین انحرافی شده است. و چه کسی به ما این اجازه را داده است که به راحتی ارزشها، حقیقتها و اخلاق و معنویت را فدای قدرتطلبیها و بازیهای سیاسی متداول کنیم و احتمالاً نام این عمل غیرانسانی را انقلابیگری و وفاداری به نظام بگذاریم؟
بهتر از من میدانید که این نحوه ابزارگراییها و برخوردهای ماکیاولیستی مختص و منحصر به این گروه و آن گروه نبوده و بهگونهای تمام یا بيشتر گروههای شناخته شده سیاسی، کم یا زیاد و به انحای مختلف نسبت به این قضیه تَر دامنند و به ندرت افراد یا گروههایی را مییابیم که حقیقتاً با عشق و بصیرت نسبت به این آرمانهای متعالی و مقدس گرفتار و اسیر در دام ابزارگرایی و خَلط هدف و وسیله نشوند و فراموش نکنند که اولاً قدرت در بهترین حالت آن یک ابزار است و نه هدف و ثانیاً برای حفظ این ابزار نمیتوان دست به هر کاری زد. امام راحل(ره) چه زیبا میفرمایند: تمام تشکیلاتی که در اسلام از صدر اسلام تا حالا بوده است و تمام چیزهایی که انبیا از صدر خلقت تا حالا داشتند و اولیای اسلام تا آخر دارند، معنویات اسلام است، عرفان اسلام است، معرفت اسلام است، در رأس همه امور این معنویات واقع است. تشکیل حکومت برای همین است. البته اقامه عدل است. لکن غایت نهایی معرفی خداست و عرفان اسلام. (11/4/1366)
اطلاع دارید که عدهای و شاید از سر ناچاری و عدم شناخت ظرایف و دقایق مرتبط با حفظ جمهوری اسلامی، و به دلیل نارساییها و رفتارهای موجود در واکنش، چاره کار را در گرایش به عرفیگرایی و دینزدایی از ساحت سیاست و حکومت میدانند تا به اصطلاح فرصت را از ابزارگرایان دینی، ستانده و به راحتی و بدون مانع و رادعی به نام اخلاق و دین به نقد اصحاب قدرت بپردازند. غافل از آنکه اولاً عرفیگرایی و طرح جدایی دین از سیاست، علاوه بر ناسازگاریهای مفهومی و اجتماعی و امکانناپذیر بودنش، با شرایط فرهنگی، تاریخی و دینی ـ اسلامی ما نیز ناهمخوانی دارد.
ثانیاً: اسلام و آموزههای معطوف به حضور ناقدانه و ناظرانه مردم، نیامده است تا مانع و رادعی برای نقدها و فریادها باشد، بلکه به عکس آمده تا با طرح اصولی همچون «حق متقابل»، «امر به معروف و نهی از منکر»، «النصیحه لائمّه المسلمین» و قاعده «مشورت» زمینه را برای نقدها و حضورهای فعال و پرسشگرانه فراهم کند.
اسلام و آموزههای معطوف به حضور ناقدانه و ناظرانه مردم، نیامده است تا مانع و رادعی برای نقدها و فریادها باشد؛ بلکه بهعکس آمده تا با طرح اصولی همچون «حق متقابل»، «امر به معروف و نهی از منکر»، «النصیحه لائمّه المسلمین» و قاعده «مشورت» زمینه را برای نقدها و حضورهای فعال و پرسشگرانه فراهم کند.
ثالثاً: مفهوم جمهوری اسلامی به عنوان پاسخی نوین به سؤال مشروعیت، نقد مضاعف و دولایهای را میطلبد. نقد شرعیت و حقانیت افراد و محتوای حکومت از یک سو و نقد مقبولیت و رضایت عامه از سوی دیگر؛ بنابراین، اگر درباره فاصلهگیریها و انحرافها فریاد اعتراضی شنیده نمیشود، ربطی به اسلام و مفهوم جمهوری اسلامی ندارد. این به گستره فهم و شعور سیاسی و رخوتها و سکوتهای ما بازمیگردد.
بگذریم. برادری که به دلیل پوشش دادن و بازتاب دادن خاص به اخبار مربوط به اتهامات منتسب بر شما، با شکایت شما محکوم به شِش ماه حبس و ده میلیون ریال جریمه نقدی بدل از بیست ضربه شلاق شده است، فردی است از جنبش عدالتخواه دانشجویی؛ جنبشی که از بدو شکلگیریاش تمام سعی و تلاشش بر این بوده تا با اصالت بخشیدن به ملاکهای به دست آمده از انقلاب اسلامی و با پرهیز از مجادلات، مصلحتاندیشیها و بازیهای سیاسی متداول و به دور از هرگونه شايبه ارتباط و اتصال به اصحاب قدرت، به نقد سیاستها و رفتارهای ناسازگار با این ملاکها بپردازد. دوستانی که تاکنون و به دور از هرگونه سهمخواهی، توانستهاند به سهم خود احیاگر بسیاری از آرمانهای عدالتطلبانه انقلاب باشند و به همین دلیل نیز با بیمهریهای فراوانی از سوی نابردباران و ظاهراندیشان روبهرو بودهاند. به طور قطع، یکی از این ملاکها نگاه اخلاقی به مفاهیم و پاسداشت اخلاق و صدافت در برخوردها و مواجهات است. در بین پوششهای خبری «پایگاه اطلاعرسانی عدالتخانه» نیز مواردی به چشم میخورد که حکایت از اظهار امیدواری در مورد کذب بودن اتهام وارده و حتی عذرخواهی مشروط میکند. روا نیست مدیر مسئول پایگاه فوق به دلیل ملاحظات موجود و بیتوجهی به ریشهها و عوامل اصلی، قربانی ورود در مصادیق و اعتماد به اخبار منتشره از سوی مقامات شود.
خواهش بنده از شما به دور از ملاحظات سیاسی و جناحی این است که با توجه به منافع و مصالح ملی و ضرورت تلطیف فضای سیاسی و روانی جامعه و بهمنظور تکریم اخلاق و معنویت و با توجه به زمینهها و ابهامات موجود، اقدامی از سر گذشت و انصاف کرده و از شکایت خود در مورد آقای تفرشی صرفنظر کنید. یقین بدانید که این به صواب و حقیقت نزدیکتر است. اگر بر این باورید که برخورد با شما سیاسی بوده، به شما اطمینان میدهم، حَسب شناخت خود، دغدغه اصلی این دوستان در وهله اول پاسداشت انقلاب و برخورد با این سیاسیکاریهاست.
سخن آخر اینکه، ممکن است در فضای آشفته و آلوده سیاسی موجود و تنگنظریها و سطحیاندیشیهای غالب، دو برداشت از این نامه صورت گیرد. یکی آنکه بنده تغییر موضع دادهام و دیگر آنکه، این دوستان از مواضع خود عدول کردهاند. باید به استحضار مردم شریف و خودآگاه و جنابعالی برسانم نه بنده و نه این دوستان هیچ کدام تغییر موضع ندادهایم. اتفاقاً این نامه از سر موضع و التزام به اصول و پاسداشت اخلاق و از سر تشخیص و وظیفه مسلمانی، و روشنفکری، و مقابله با ابزارگرایی و تقدیس قدرت، و باور به التزام این برادران و دوستان به اهداف و تعهدات انقلابی، اسلامی و اخلاقی خویش است.
باور بنده همواره نسبت به این جنبش نوظهور این بوده است که آنان نه ابزار هژمونی و استیلای دیگران خواهند شد و نه اخلاق و صداقت را زیر پا خواهند گذاشت. پُر واضح است که مسئله بنده علاوه بر دفاع از حیثیت فردیِ شما و امثال شما از گروهها، اقشار و جناحهای مختلف، مقابله با جریان یا جریانهایی است که به صورتی خزنده و با القاب و عناوین مختلف و بعضاً با لعاب ارزشهای انقلابی و اسلامی، و برخورد ابزاری با ارزشها و انسانها، و پایمال کردن اخلاقیات، به قیمت تحمیق تودهها و تئوریزه کردن جهالت و عدم آگاهی آنها، و با وارونه جلوه دادن واقعیات، میکوشد تا با استفاده از رابطه ساختاری قدرت ـ ثروت و حاکمیت بخشیدن به ترس و ارعاب، و تقدس بخشیدن به رخوتها و سکوتها، به تدریج بر منابع و مواهب طبیعی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی ایران اسلامی سلطه یابد. جریانی که میکوشد تا با تفسیر سطحی و قشری از اسلام، این مکتب رهاییبخش و انسانساز را، آن هم در دوران انقلاب اسلامی، از درون تهی کرده و از آن تنها ابزار و پوششی برای توجیه زشتیها و کاستیها، منفعتها و مصلحتهای دروغین درست کند.
امروز وظیفه همه عالمان و روشنفکران متعهد و حقیقتجوست که بار دیگر با تمامِ قامت به میدان آمده و با آگاهیبخشی به مردم مسلمان و شریف، اجازه ندهند به نام اسلام و ارزشهای متعالی آن و با استفاده از فرصتها و جایگاههای به دست آمده از برکت انقلاب اسلامی، حقوق مردم تضییع، و مصالح و منافع ملی پیشپای منافع و مصالح جناحی و گروهی ذبح شود.
دیروز با جماعتی روبهرو بودیم که با استفاده از فرصتها و امکانات نظام جمهوری اسلامی و متکی بر ارزشهای الهی، پرچم استحاله از درون و هدایت برنامهریزیشده آن به سوی ارزشهای سکولار و حتی لائیک را بلند کرده بودند؛ و امروز با برخی جماعتی مواجهیم که رندانه و در لباس مدعیان ارزشهای اسلامی، هر عمل غیراخلاقی و قبیحی را مباح میشمارند؛ جماعتی که تا دیروز سکوت اختیار کرده بودند، از هیچ رفتاری، هتک حرمتی، افترا و برچسبی ابا ندارند و ای کاش این رفتارهای مذموم و ناپسند، همانند دورهای از جمهوری اسلامی، به نام دین و انقلاب صورت نمیگرفت.
به امید آگاهی روزافزون ملت شریف، زیستن اخلاقی و سربلندی و عزت نظام جمهوری اسلامی ایران
با تشکر
عماد افروغ