کد خبر: ۶۴۹۶۱۱
تاریخ انتشار: ۱۹:۱۱ - ۱۶ اسفند ۱۴۰۰
«در چنین روزی از سال ۱۳۲۹ او را در پایان مجلس ترحیم آیت‌الله فیض به ضرب گلوله کشتند. نه فقط سران جبهه ملی که از همان ابتدا کمر به دشمنی با او بسته بودند که حتی شاه و درباریانش هم از این ترور ذوق کردند. سپهبد حاجعلی رزم‌آرا، سیاستمدار محبوبی نبود و کسی او را حداقل به عنوان نخست‌وزیر نمی‌خواست.»

به گزارش ایسنا، روزنامه اعتماد نوشت: «رزم‌آرا حدود هشت ماه نخست‌وزیر بود و در سراسر این دوره کوتاه، اتهام‌هایی مثل دیکتاتوری و پنهانکاری و حتی زدوبند با اجنبی را به دوش می‌کشید.

باقر عاقلی در کتاب «نخست‌وزیران ایران» می‌نویسد: زمانی که رزم‌آرا در همان روزهای نخست شروع به کار خود برای معرفی وزیران کابینه‌اش به مجلس رفت، «یک‌باره فریاد دکتر بقایی، مکی، آزاد، الهیار صالح، نریمان و دکتر شایگان جلسه را به لرزه انداخت. جملاتی مانند چرا آمدی؟ ملت ایران زیر بار دیکتاتوری نمی‌رود، از مجلس برو بیرون! و نظیر این‌گونه جملات مرتبا از دهان آن چند نفر خارج می‌شد.» گروهی از نمایندگان هم به این چند نفر پاسخ می‌دادند. جلسه پرتنشی شده بود. مصدق هم در آغاز جلسه و هم در اواسط آن، با گفتن جملاتی مثل «اگر ما را بکشند، زیر بار این دولت نمی‌رویم» و «خون می‌ریزیم و کشته می‌شویم» و «اگر شما نظامی هستید، من از شما نظامی‌ترم.» مخالفتش با نخست‌وزیر را ابراز کرد. اما رییس جدید دولت نه ترسید و نه وقار و آرامش خودش را از دست داد. با قدم‌های مصمم به سمت جایگاه رفت، آنجا ایستاد و ضمن ارائه برنامه‌های دولت، وزیرانش را به اعضای مجلس شورای ملی معرفی کرد. رزم‌آرا آن روز از نوسازی نظام اداری و پاکسازی ادارات کشور و سپردن امور محلی مردم به خود مردم حرف زد، از مبارزه با بیکاری و کوشش برای برقراری عدالت اجتماعی گفت و حتی بحث استقلال دستگاه قضایی را هم پیش کشید.

می‌گویند مرد لایق و مصممی بود و در انجام وظایف قبلی‌اش کارنامه - اگر نه درخشان، دست‌ کم - قابل دفاعی داشت. شاید می‌توانست بخشی از این شعارها را عملی کند، به درصدی از اهدافی که در سر داشت برسد و چند مشکل از مشکلات کشور را تدبیر کند اما در مقطعی رییس دولت شد که سایه نفت بر کشور سنگینی می‌کرد و بحث ملی‌کردن صنایع این بخش بسیار جدی بود.

خودش هیچ اعتقادی به این شعارها نداشت. یک‌ بار در نشستی خصوصی، خطاب به جمعی از رجال سیاسی و شماری از اعضای مجلس شورای ملی گفت: «آقایان شما که یک کارخانه سیمان واقعی را نمی‌توانید با پرسنل خود اداره کنید، شما که کارخانجات کشور را بر اثر ناتوانی فنی به صورت فعلی انداخته‌اید که ضرر می‌دهند، با کدام پرسنل و وسایل می‌خواهید نفت را شخصا استخراج و ملی کنید. من صریحا در این مجلس می‌گویم در خطر انداختن سرمایه ملی و منابع زیرزمینی کشور بزرگ‌ترین خیانت است. من امروز باید حقایق امور را بگویم تا اگر روزی در نتیجه تبلیغات سوء کاری شد، ملت ایران بداند که دولت حقایق را گفته و کوچک‌ترین مطلب را مکتوم نگذارده است.»

می‌دانیم که تا به آخر پای این باورش ماند و به امید پیدکردن راه‌حلی غیرانقلابی برای مساله نفت، چند ماهی به این در و آن در زد. به دلایلی که فهرست‌شان بلندبالاست در تحقق هدفی که دنبالش بود، شکست خورد.

سرانجام هم در چنین روزی از سال ۱۳۲۹ او را، در پایان مجلس ترحیم آیت‌الله فیض به ضرب گلوله کشتند. نه فقط سران جبهه ملی که از همان ابتدا کمر به دشمنی با او بسته بودند که حتی شاه و درباریانش هم از این ترور ذوق کردند. سپهبد حاجعلی رزم‌آرا، سیاستمدار محبوبی نبود و کسی او را حداقل به عنوان نخست‌وزیر نمی‌خواست.»
برچسب ها: رزم آرا
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
طراحی و تولید: "ایران سامانه"