کنگرهای از نمایندگان مردم آمریکا که کنگره قارهای خوانده میشد، چهارم ژوئیه ۱۷۷۶ تولد دولت مستقل ایالات متحده امریکا را اعلام کرد.
به گزارش ایسنا، روزنامه اعتماد نوشت: «آنچه مستعمرات پادشاهی انگلیس در قاره امریکا را به شورش ضد دربار این کشور کشاند موضوع این یادداشت نیست و پرداختن به آن، این متن را طولانیتر از حد مجاز میکند.
جنگ در ۱۷۷۵ آغاز شد و همان سال حکومت انگلیس، برای تنبیه شورشیان، همه آنان را از تابعیت خود بیرون کرد و حقوقی را که طبق قانون داشتند از آنان گرفت. قانون انگلیسیها در آن نواحی بیاعتبار شد و چون قوانین دیگری برای جایگزینی وجود نداشت، به قول پالمر «امریکاییها در وضعی واقع شدند که میتوان آن را حالت طبیعی گفت که یکی از لوازم هرج و مرج است.» نه نظمی وجود داشت و نه حکومتی که برای برقراری این نظم دست به کاری بزند. فقط اینکه اکثریت مردم، ضد انگلیسیها برخاسته بودند و شورش و ناآرامی همه جا را فراگرفته بود. شورشیان که نمیخواستند دوباره زیر سیطره انگلیسیها بروند عزم به پیکار کردند، سپاهی از نیروهای داوطلب تشکیل دادند و جرج واشنگتن را به فرماندهی خودشان انتخاب کردند.
سپس زمان پاسخگویی به پرسشهای مهم فرا رسید. «حال این نیروی مسلح به نام چه شخص یا مقامی باید وارد کار شود؟ و این ارتش مطیع کدام مقام کشوری است؟ چگونه میتوان دادگاهها را دایر نگه داشت یا احکام عادی دادگاهها و حمایت پلیس را از افراد چگونه میشود عملی گردانید؟ اگر کشتیهای امریکایی برخلاف مقررات دریاپیمایی وارد بنادر اروپا شوند، به چه نامی خود را معرفی کنند؟ و اگر نمایندگان سیاسی به دربار ورسای یا لاهه گسیل شوند، خود را نماینده چه شخص یا مقامی معرفی کنند؟ و اگر از فرانسه امید کمکی میرفت، آیا فرانسویان به این شرط نمیدادند که آن کمک جز در راه شکافانداختن در امپراتوری انگلیس و تلافیکردن پیروزی ۱۷۶۳ انگلیس بر فرانسه به کار نرود؟»
امریکاییها مجبور بودند برای این پرسشها، پاسخهایی بیابند و هر چه سریعتر هم این پاسخها را اعلام کنند. پاسخ را البته تاماس پین، چندی قبل در رساله «عقل سلیم» داده بود. گفته بود یک و فقط یک راه - برای کسانی که میخواهند آزاد زندگی کنند - باقی مانده است و آن جدایی از پادشاهی آن سوی اقیانوس و کنارزدن سایه دربار انگلیس و تشکیل دولتی مستقل، به نمایندگی از ساکنان امریکاست. میگفت مردم این قاره زحمت میکشند و به دولتی که هیچ کاری برایشان نمیکند مالیات میدهند و بعد اقلیتی در آن سوی دنیا از این مالیات بهره میبرند و روزبهروز ثروتمندتر میشوند.
مردم امریکا حقوقی دارند و این حقوق جز زیر سایه دولتی متعلق به خود امریکاییها محقق نمیشود. امریکاییها با پاسخی که پین داده بود همراه شدند و کنگرهای از نمایندگانشان که کنگره قارهای خوانده میشد، چهارم ژوئیه ۱۷۷۶ تولد دولت مستقل ایالات متحده امریکا را اعلام کردند. پالمر میافزاید «نمیتوان به طور قطع گفت که امریکاییان در این حال به آزادی میاندیشیدند، بلکه بیشتر در اندیشه تاسیس قدرتی بودند که پایه نوینی برای ایجاد نظم نوینی باشد.»
شکلگیری این کشور جدید را تحولی انقلابی میدانند، زیرا «در نخستین قدم مقامات قانونی سابق را رد و طرد کرد و کسانی را که مصدر این مقامات بودهاند، به کناری افکند. خود قدرت تازهای برای حکومت به وجود آورد که اطاعت از آن وظیفه بود و افراد جدیدی را مصدر کارها کرد تا دستورهای قانونی را به مردم بدهند.»»