کد خبر: ۶۷۲۴۹
تاریخ انتشار: ۱۸:۱۳ - ۱۳ دی ۱۳۸۷

همایش بزرگ شیرخوارگان امروز ( جمعه ) همزمان با پنجمین روز ماه محرم الحرام ( منسوب به حضرت علی اصغر علیه السلام ) در سراسر ایران برگزار شد.

در این مراسم معنوی جمع بسیار زیادی از بانوان با پوشیدن لباس سبز و مشکی بر تن فرزندان شش ماهه خود به یاد حضرت علی اصغر، فرزند شش ماهه سالار شهیدان حسین بن علی(ع) عزاداری کردند.

در این مراسم به صورت نمادین گهواره حضرت علی اصغر(ع) در میان خانواده ها حمل شد و مداحان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) نیز با مداحی و وصف شهادت حضرت علی اصغر(ع) فضای معنوی خاصی به مراسم بخشیدند.

ذکر شهادت علی اصغر (ع ) در واقعه عاشورا

پنجمین روز از ماه محرم الحرام منسوب به حضرت علی اصغر( علیه السلام ) است.

مشهور است که علی اصغر علیه السلام در ماجرای کربلا شش ماهه به شهادت رسید از این رو کوچکترین سرباز سالار کربلا محسوب می شود.

مادرش رباب دختر امرء القیس است و علی اصغر با سکینه از جانب مادر نیز برادر و خواهر بودند.

در باره نام این طفل، علامه مجلسی در جلاء العیون می‏گوید: «بعضی او را علی اصغر می‏نامند».

در کتاب منتخب التواریخ نقل شده: در یکی از زیارات عاشورا آمده:

«و علی ولدک علی الأصغر الذی فجعت به‏»: «و سلام بر فرزند تو علی اصغر که در مورد او مصیبت‏ سختی بر تو وارد شد».

امام حسین علیه السلام نزد خواهرش ام کلثوم (زینب صغری) آمد و به او فرمود: ای خواهر! ترا در مورد نگهداری کودک شیرخوارم، سفارش می‏کنم، زیرا او کودک شش ماهه است و مراقبت نیاز دارد.

ام ‏کلثوم عرض کرد: برادرم، این کودک سه روز است که آب نیاشامیده از قوم برای او شربت آبی بگیر.

امام حسین علیه السلام علی اصغرش را در آغوش گرفت و به سوی قوم رفت، خطاب به قوم فرمود، «شما برادر و فرزندان و یارانم را کشتید، و از آنها جز این کودک باقی نمانده که از شدت تشنگی مثل مرغ، دهان باز می‏کند و می‏بندد این کودک که گناه ندارد، نزد شما آورده‏ ام تا به او آب بدهید».

«یا قوم ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل اما ترونه کیف یتلظی عطشا»:

«ای قوم اگر به من رحم نمی‏کنید به این کودک رحم کنید، آیا او را نمی‏بینید که چگونه از شدت و حرارت تشنگی، دهان را باز و بسته می‏ کند؟».

هنوز سخن امام تمام نشده بود، به اشاره عمر سعد، حرمله بن کاهل اسدی گلوی نازک او را هدف تیر سه شعبه‏اش قرار داد که تیر به گلو اصابت کرد«فذبح الطفل من الورید الی الورید ، او من الاذن الی الاذن‏»:

«از شریان چپ تا شریان راست علی اصغر بریده شد، و یا از گوش تا گوش او ذبح شد».

فاتی به نحو اللئام منادیا یا قوم هل قلب لهذا یخشع فرماه حرمله بسهم فی الحشا بید الحتوف و القی من لا یجزع: «پس آن کودک را به سوی قوم پست آورد، در حالی که صدا می‏زد: ای قوم، آیا دلی هست که از خدا بترسد و بر این کودک توجه نماید؟، بجای جواب، حرمله تیری بر کمان نهاد و آن کودکی را که از شدت ضعف و عطش قدرت بی تابی نداشت هدف تیر قرار داد».

مصیبت جگر سوز علی اصغر به قدری بر امام حسین علیه السلام سخت بود که آن حضرت در حالی که گریه می‏کرد، به خدا متوجه شد و عرض کرد: «خدایا خودت بین ما و این قوم، داوری کن، آنها ما را دعوت کردند تا ما را یاری کنند، ولی به کشتن ما اقدام می‏کنند».

از جانب آسمان ندائی شنید:

«یا حسین دعه فان له مرضعا فی الجنه‏».

«ای حسین علیه السلام در فکر اصغر نباش، هم اکنون دایه‏ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است‏».

این ندا، ندای دلداری به حسین علیه السلام بود، تا بتواند فاجعه غمبار مصیبت اصغر را تحمل کند.

و دلیل دیگر بر شدت سختی این مصیبت اینکه: امام حسین علیه السلام هنگامی که به شهادت رسید: در روز یازدهم محرم، سکینه کنار پیکرهای شهدا آمد و گریه کرد تا بیهوش شد، امام حسین علیه السلام در عالم بی هوشی به سکینه اشعاری آموخت برای شیعیان بخواند، دو شعر از آن اشعار این است:

لیتکم فی یوم عاشوراء جمعا تنظرونی .. کیف أستسقی لطفلی فأبوا أن یرحمونی

وسقوه سهم بغی عوض الماء المعین .. یا لرزء ومصاب هد أرکان الحجون

«ای کاش در روز عاشورا همه شما بودید و می‏ دیدید که چگونه برای کودکم طلب آب کردم، قوم به من رحم نکرد، و بجای آب گوارا، کودکم را با تیر (خون) ظلم سیراب کردند، این حادثه آنچنان جانسوز و سخت و طاقت فرسا است که پایه‏های کوههای مکه را خراب کرد»

سبط ابن جوزی در تذکره از هشام بن محمد کلبی نقل کرده که چون حضرت امام حسین علیه السلام دید که لشکر در کشتن او اصرار دارند قرآن مجید را برداشت و آنرا از هم گشود و بر سر گذاشت و در میان لشکر ندا کرد:

بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ کِتابُ الله وَجَدّدی مُحَمّّدٌ رَسُولُ اللهِ صَلّی الله عَلَیْه و الِهِ.

ای قوم برای چه خون مرا حلال می‌دانید آیا من پسر دختر پیغمبر شما نیستم؟ آیا به شما نرسید قول جدم در حق من و برادرم حسن علیه السلام.

هذانِ سَیّدِا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ.

در این هنگام که با آن قوم احتجاج می‌نمود ناگاه نظرش افتاد به طفلی از اولاد خود که از شدت تشنگی می‌گریست حضرت آن کودک را بر دست گرفت و فرمود:

یا قَوْمُ اِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذا الطّفْلَ.

ای لشکر اگر بر من رحم نمی‌کنید پس بر این طفل رحم کنید، پس مردی از ایشان تیری به جانب آن طفل افکند و او را مذبوح کرد.

امام حسین علیه السلام شروع کرد به گریستن و گفت ای خدا حکم کن بین ما و بین قومی که خواندند ما را که یاری کنند بر ما پس کشتند ما را، پس ندائی از هوا آمد که بگذار او را یا حسین که از برای او مرضع یعنی دایه‌ایست در بهشت.

و اما گوشه ای از شرح ماجرا از زبان شاعر معاصر "قزوه":

جوشید خونم از دل و شد دیده باز، تر

نشنید کس مصیبت از این جان گدازتر

صبحی دمید از شب عاصی سیاه تر

وز پی شبی ز روز قیامت درازتر

بر نیزه ها تلاوت خورشید دیدنی ست

قران کسی شنیده از این دلنوازتر؟

قرآن منم چه غم که شود نیزه ، رحل من

امشب مرا در اوج ببین سرفرازتر

عشق توام کشاند بدین جا ، نه کوفیان

من بی نیازم از همه ، تو بی نیازتر

قنداق اصغر است مرا تیر آخرین

در عاشقی نبوده ز من پاکبازتر

با کاروان نیزه شبی را سحر کنید

باران شوید و با همه تن گریه سر کنید

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"