کد خبر: ۶۸۳۱۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۱ - ۲۶ دی ۱۳۸۷

راز ناپديد شدن مرد تحصيلدار با كشف لكه هاى خون در خودروى مدير مدرسه فاش شد.

به گزارش ایران، اواسط آذر، زنى با مراجعه به شعبه چهارم داديارى دادسراى جنايى تهران از ناپديد شدن همسرش خبر داد و گفت: شوهرم اصغر ـ ۴۰ ساله ـ تحصيلدار يك مدرسه در شمال تهران است كه از حدود سه روز قبل ناپديد شده است. در اين مدت هر چه با تلفن همراهش تماس گرفتم پاسخ نداد. به چند تن از دوستانش نيز تلفن زدم اما آنها هم خبرى از شوهرم نداشتند. فقط يكى از آنها گفت كه شوهرم سه روز قبل با او تماس گرفته و گفته كه براى ملاقات با مدير مدرسه به محل كارش مى رود اما حدود يك ساعت بعد از آن تماس، تلفن همراه وى خاموش شده و ديگر هيچ كس از او خبرى ندارد.

پس از اعلام شكايت كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهى تهران مأموريت يافتند تا درباره سرنوشت مرد گمشده تحقيق كنند. آنها در نخستين گام به سراغ مرتضى مدير مدرسه رفتند اما او منكر ملاقات با اصغر شد و گفت از سرنوشت او خبر ندارد.

اين درحالى بود كه كارآگاهان دريافتند اصغر از مدتى قبل با مدير مدرسه اختلاف مالى داشته است.

برادر زن اصغر نيز به قاضى و كارآگاهان گفت: شوهر خواهرم يك فقره چك ۴۸ ميليون تومانى از مدير مدرسه گرفته و مى گفت اين مبلغ بابت طلب و حق و حقوقش است. اما به دليل اين كه در حساب بانكى مرتضى پولى نبود آنها با يكديگر اختلاف پيدا كرده بودند. روز حادثه هم قرار بود اصغر به ملاقات مدير مدرسه برود تا پولش را بگيرد كه همان موقع هم ناپديد شد.

بدين ترتيب با دستور قاضى پرونده مدير مدرسه تحت مراقبت هاى نامحسوس كارآگاهان قرار گرفت. تا اين كه در بازرسى خودروى وى، آثار و لكه هاى خون پيدا شد.بنابراين بلافاصله مرتضى دستگير و تحقيقات ويژه پليسى آغاز شد.

سرانجام پس از يك هفته وى لب به سخن گشود و راز قتل را فاش كرد.

مرتضى گفت: از دو سال قبل اصغر به عنوان تحصيلدار در مدرسه مشغول به كار شده و كارهاى بانكى، خريدهاى مدرسه و تمام كارهاى مالى بيرون از مدرسه را انجام مى داد. تا اين كه ۲ ماه قبل يك فقره چك ۴۸۰ هزار تومان بابت حق و حقوقش به او پرداختم. غافل از اين كه به اشتباه مبلغ چك را ۴۸ ميليون تومان نوشته ام. وقتى متوجه اشتباهم شدم از او خواستم چك را پس بدهد اما در كمال ناباورى به من گفت قصد وصول چك را دارد. به خاطر همين موضوع با او اختلاف پيدا كردم. اما وقتى متوجه شدم او قصد اخاذى دارد تصميم به انتقام گرفتم. بنابراين اسلحه اى خريدم و با اصغر تماس گرفتم.

از او خواستم براى حل اختلاف به مدرسه بيايد صبح جمعه وقتى به مدرسه آمد سرايدار هم حضور داشت. وقتى اصغر وارد دفترم شد پس از چند دقيقه با هم درگير شده و من در اوج عصبانيت با شليك گلوله او را به قتل رساندم. با كمك سرايدار جسدش را داخل خودرو انداخته و به بيابان هاى اطراف قزوين برده و همان جا رهايش كرديم. براى اين كه جسد شناسايى نشود حدود ۱۰ ليتر اسيد روى بدنش ريخته و فرار كرديم.

پس از اعتراف هاى مرتضى، سرايدار مدرسه نيز در عمليات ضربتى دستگير شد.صبح ديروز نيز كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهى همراه متهمان به محل دفن جسد رفته و پيكر قربانى را كشف كردند.

جسد براى بررسى هاى كارشناسى به پزشكى قانونى منتقل شد.سرهنگ كارآگاه سعيد ليراوى معاون مبارزه با جرايم جنايى پليس آگاهى تهران با اعلام اين خبر گفت: در حال حاضر تحقيقات بيشتر از متهمان براى روشن شدن ابهامات موجود در پرونده ادامه دارد.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"