کد خبر: ۷۱۴۰۱
تاریخ انتشار: ۰۱:۵۱ - ۰۴ اسفند ۱۳۸۷


يك معتاد شيشه كه دوست نزديكش را به طرزي فجيع با واردكردن 27 ضربه چاقو به قتل رسانده و خودروي او را به مبلغ 150 هزار تومان فروخته بود، اعتراف كرد كه پيش از قتل، همه مردم را كوتوله مي ديد، هنگامي كه ضربه هاي چاقو را مي زد انگار در حال پنبه زدن بود و از فواره زدن خون لذت مي برد.

به گزارش ايسنا ، قاتل اين اظهارات را پس از آن بيان كرد كه صبح روز يكشنبه 28 بهمن سال جاري ماموران كلانتري 141 شهرك گلستان طي تماسي با قاضي حسين اصغرزاده بازپرس كشيك قتل پايتخت، وي را در جريان به قتل رسيدن مردي 33 ساله به نام رضا در منزلش واقع در شهرك چشمه قرار دادند.

در بررسي‌هاي اوليه، مشخص شد مقتول كه مدير يك آژانس بوده، روز حادثه به همراه دوستش به اسم صادق در خانه بوده و جسدش روز يكشنبه توسط بچه‌هايش كشف شده است.

بازپرس پس از حضور در صحنه جنايت در حالي با جسد مقتول مواجه شد كه در حالت خواب از ناحيه‌ پشت و پهلو مورد اصابت 27 ضربه چاقو قرار گرفته بود و شواهد حاكي از آن بود كه هيچ فرصت دفاعي نداشته است.

بر اساس تحقيقات صورت گرفته مشخص شد كه صادق روز شنبه بعد از بازگشت از منزل رضا مقداري پول از خانه برداشته و پس از خداحافظي از همسر و فرزندش، با اتومبيل مقتول متواري شده است.

با صدور دستور قضايي بازپرس ويژه قتل تهران، صادق به عنوان مظنون به جنايت تحت پيگرد قرار گرفت و نهايتا روز گذشته با رديابي‌هاي پليسي، مخفيگاه او در زرنديه‌ ساوه كشف شد.

اين متهم كه اتومبيل پرايد مقتول را به مبلغ 150 هزار تومان به فردي فروخته بود، مورد ظن خريدار خودرو قرار گرفت كه با اطلاع موضوع به ماموران انتظامي ساوه و قرار صوري متهم با خريدار پرايد، صادق از سوي ماموران پليس بازداشت شد.

اعترافات تكان دهنده

اين متهم 38 ساله صبح امروز با حضور در شعبه دوم بازپرسي دادسراي امور جنايي تهران پس از اعتراف به قتل در مقابل قاضي اصغرزاده به تشريح جنايت پرداخت و گفت: من راننده بازيگران سينما هستم. با رضا از شش سال قبل دوست شدم و با هم از حدود يك سال پيش شيشه مصرف مي‌كرديم. از جمعه شب تا صبح شنبه در خانه رضا شيشه كشيديم. ساعت 5:30 صبح با يكي ديگر از دوستانمان به اسم سيامك از خانه رضا خارج شديم تا يكي از مسافرهاي خصوصي او را به مهرآباد ببريم.
نزديك ساعت هفت به خانه برگشتيم. رضا گفت كه خسته است و به همين خاطر از من خواست بچه‌هايش را به مدرسه ببرم و در مسير برگشت، دوباره شيشه تهيه كنم. من هم دو فرزند رضا را به مدرسه بردم و بعد به خيابان هاشمي رفتم تا از فردي به اسم داوود شيشه بخرم. رضا خواسته بود كه يك گرم شيشه بگيرم اما چون نمي‌خواستم خودم مصرف كنم، برايش يك سوت كامل به مبلغ ده هزار تومان خريدم. به شدت دچار توهم بودم. همه آدم‌ها را در كوچه و خيابان به صورت كوتوله مي‌ديدم. وقتي به خانه برگشتم، رضا گير داد كه چرا كم خريده‌ام. هر چه قدر مي‌گفتم من نمي‌خواهم بكشم، باز حرف خودش را مي‌زد. سر همين موضوع درگيري‌مان بالا گرفت تا اين‌كه شروع به فحاشي كرد. من هم از شدت عصبانيت يك جك ماشين را كه همانجا بود برداشتم و سه ضربه محكم به سرش وارد كردم.

وي افزود: فكر كنم با همان سه ضربه مرد. بعد چاقويي 20 سانتي را كه مال خودش بود برداشتم و شروع به زدن ضربات متعدد كردم. وقتي چاقو را در بدنش فرو مي‌كردم و خون فواره مي‌زد، لذت مي‌بردم. انگار در حال زدن پنبه بودم. آن قدر اين كار را ادامه دادم تا اين‌كه نوك چاقو در كمرش گير كرد. همان موقع ناگهان به خودم آمدم. فورا لحاف را روي او كشيدم. ترسيده بودم. چون ماشينم مقابل آژانس بود، دنبال ماشين خودم نرفتم. ماشين رضا را برداشتم تا بروم و خودم را بكشم. قرص و مواد هم مصرف كردم اما نمي‌دانم چرا نمردم.

صادق در پاسخ به اين سوال بازپرس كه «آيا انگيزه جنايت صرفا فحاشي مقتول بود و از قبل دلخوري نداشتي؟» گفت: من و رضا مثل برادر بوديم. هيچ كينه‌اي نداشتم. نمي‌فهميدم چه كار مي‌كنم.

وي اضافه كرد: چون مادرم اهل ساوه است، آن منطقه را مي‌شناسم. بعد از قتل به آن سمت رفتم. پس از آنكه نتوانستم خودكشي كنم، به سمت يكي از امامزاده‌هاي آن اطراف راه افتادم. در بين راه فردي را ديدم كه با من هم‌مسير بود. از حالم پرسيد و وقتي فهميد حال خوبي ندارم، پشت فرمان نشست و با هم به يك كارخانه رفتيم. در آنجا ترياك كشيديم. بعد ماشين را 150 هزار تومان به او فروختم. او هم ظاهرا بعد از رفتن من، مشكوك شده و موضوع را به پليس اطلاع داده كه به همين دليل دستگير شدم.

در پي اعترافات تكان‌دهنده اين متهم، بازپرس ويژه قتل تهران براي وي به اتهام قتل، سرقت و مصرف مواد مخدر قرار بازداشت موقت صادر كرد و پرونده را جهت تكميل تحقيقات با صدور دستورات قضايي لازم در اختيار ماموران اداره دهم آگاهي تهران قرار داد.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"