کد خبر: ۷۳۷۹۵
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۷ - ۱۶ فروردين ۱۳۸۸

وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، در آخرين روز کاري سال1387 در نشست شوراي معاونان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و سازمان هاي تابعه ، سخنان مبسوطي درباره دولت نهم ايراد کرد.

به گزارش "فاش نيوز" متن کامل سخنان محمد حسين صفار هرندي به شرح زير است:

سالي که گذشت با توفيقات فراواني براي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران همراه بود و البته مشکلاتي هم وجود داشت که بخش عمده اي از مشکلات طبيعي است.خشکسالي و سرمازدگي سال گذشته نگراني هايي بيشتر از آنچه که ما در عالم واقع تجربه کرده ايم به همراه داشت.يعني پيش بيني اعضاي مرتبط دولت با موضوع کشاورزي و موضوع تأمين ارزاق مردم و در آستانه سال 87 نگراني هايشان خيلي جدي تر بود از آنچه که امسال ما در سهميه مردم شاهد بوديم.به همان نسبتي که تدارک شدما درغلبه بر مشکلات توفيقات داشتيم و اين توفيقات از سوي مسئولان برنامه ريزي شده بود. حالا خرده گرفتند به دولت که چرا نفت فروختيد بنزين وارد کرديد ، چرا نفت فروخت بدون اينکه حکم داشته باشد.اين خرده گيري ها شد ولي مشکلات را اداره کردن بدون پيش بيني و اختيارات مبتني بر پيش بيني مي شود شاه سلطان حسيني اداره کردن. جسارت آقاي دکتر احمدي ن‍ژاد و همکارانش را مي خواست و اين ها سبب شد که ما مقهور شرايط نشويم که شرايط بيايد و غلبه کند و آن وقت ما عزا بگيريم که چه بکنيم .خوب البته اين ها آفت هم دارد.وقتي شما مجبور مي شويد که در شرايطي آستانه و افق پيش رو را به لحاظ استرات‍ژ‍ يک پرتنش مي بينيد.يعني محاصره و تحريم و بايکوت و اين حرف ها،در آن فضا اقدامات پيش گيرانه اي بايد بکنيم.خوب اين پيشگيري را مي کنيد ولي ممکن است اتفاقي هم نيفتد.پيشگيري اتفاقاً براي اين است که جلوي اتفاق را بگيريم و خوشحال بايد باشيم که مثلاً ما رفتيم خزانه مان را پر کرديم اما وضع هم بد نشد.مثلاً ما براي سوخت تدارک کرديم.

امسال ديگر سرماي پارسال نيامد.بعضي آمدند ايراد گرفتند که شما چرا آن همه سرمايه گذاري کرديد درحالي که امسال اتفاقي نيفتاد و سرمايي نيامد.طبع آدم هاي نق زن همين است. منتها خود سيستم بايد احساس رضايتمندي بکند از اينکه مقهور شرايط نشد.مملکت خوب اداره شد. حالا حتي در مسأله اي که مبتلا به مردم است که نگراني هاي جدي مردم هم از اين ناحيه است،مسأله معيشت مردم، مسأله تورم و غيره .باز در اينجا هم در قياس با آن چيزي که در جهان اتفاق افتاده ما شاهد و ضعيت متعادل تري هستيم.يعني جاهايي از دنيا به هم ريخته اند.همين اطراف خودمان را مي گويم. در کشور ما به هم ريختگي را شاهد نبوده ايم.همين ارزاق اصلي مردم را شما نگاه بکنيد؛ جابجايي ها در اين چند سالي که سپري شده خيلي عادي است.يادم هست در دوره اصلاحات هم مرغ گاهي 1900 تومان 2000 تومان شده بود.الان هم که خيلي بالا زده مي شود 2500 تومان مي شود.نمي خواهيم بگوئيم مردم خيلي وضعشان خوب است ، مي خواهيم عرض کنيم که بر خلاف آن چيزي که برخي مي خواهند بگويند خيلي وضع مردم بد شده اتفاقاً اين خبرها هم نيست.خوب اين محصول تدبير است.

عده اي مي خواهند بگوينداين اتفاق ها خود بخودي اتفاق افتاده است.يعني مي گويند چون دولت عوض شده و دولت هم بر جبينش نوشته شده که اصولگراست و معتقد به انقلاب و اين حرف هاست ، اين اتفاق ها محصول آن است.ربطي به برنامه ريزي هاي شما ندارد.مگر مي شود يک چيزي خود بخودي صورت بگيرد؟!هيچ چيز اتفاقي نيست.

يک کارنامه اي را من در استان همدان خواندم که واقعاً استان هاي ديگر هم با يک نسبت هايي کم و بيش همينطور هستند .چطور ممکن است که خود بخودي اکثر پروژه هاي نيمه تمام دولت گذشته که اين دوره در دو – سه سال با اينکه 17 سال مانده بود و الآن انجام مي شود اين خود بخودي است؟ يعني خود بخودي فضايي که در ارتباط با مسائل معنوي بوجود آمده که در گذشته در قبالش سهل انگاري و يا حتي صف آرايي کرده بودند روبرو مي شويم؟ در اين دوره يک مرتبه فضا فضايي مي شود که همه اش در هر برنامه اي مي گويند سهم دين کجاست ، سهم اعتقادات مردم کجاست ، سهم اخلاقيات چه مي شود.اين دغدغه ها مي آيد وسط ؛ اينها خود بخودي است؟

همين برنامه پنجمي که الآن دارد نوشته مي شود ، تفاوتش را برويد با برنامه هايي که قبلاً نوشته شده ببينيد.خودبخودي است؟! طراحي صورت مي گيرد.در طول اين مدت طراحي صورت گرفت.برنامه ريزي شد و اتفاقاً به نظر من آقاي احمدي نژاد و در حقيقت اين جرياني که الآن کشور را اداره مي کند بخش قابل توجهي از رمز ناکامي هاي گذشته را درک کرده است و براي غلبه بر آن ناکامي ها و اينکه آينده را براي ملت کامروا تر کند يک مدل دارد.ممکن است بگوئيم در اين مدل مثلاً از 10 مورد دو يا سه مورد هم اشتباه باشد ، خراب شود،ممکن است در بعضي از جاهاي دولت يک نقايص جدي هم وجود داشته باشد اما اين را مقايسه بکنيد با شرايط ديگري که اولاً به نظر مي آمد مدلي نيست و اگر بود يک مدل کاملاً اقتباسي بود از جاهايي که خيلي ربطي به شرايط بومي ملت ما ندارد.خوب اين دولت فهميده است که اگر بخواهد مردم را با خودش همراه کند و دل آنان را بدست بياورد ، يک چيزي را بايد حل کند و آن فاصله بي سببي است که ميان مردم و حکومت ايجاد شده و هر که هم که آمده خيال کرده فقط بايد مردم را به رسميت بشناسد.آنها آن طرف و ما هم اين طرف و مقابل همديگر .فقط يک سري تعارف با مردم تکه پاره کنيم که شما خيلي سروريد، شما خيلي عزيزيد . ولي در جهت عملي هيچ وقت به اين ها نزديک نشويم.

اين سفرهاي استاني که دولت راه انداخت واقعاً اين فاصله ذهني را شکست و عجيب است.من خودم را مي گويم با اينکه جنس ماها آدم هايي بوده ايم که خوب دوران دفاع مقدس را درک کرده ايم ، دوران مبارزه با ضد انقلاب را درک کرده ايم ، در بحبوحه درگيري هاي سياسي و غيره بوده ايم ولي تصويري که در ذهن من از مناطق بحران اين کشور در پيش از اين دولت بود با آن تصويري که امروز دادم فرق مي کند.يعني ما ديروز و پريروز که به کردستان رفتيم ، براي ما کردستان يعني قم.نمي خواهم بگويم که در عالم حقيقت هم اينطور است ، ولي در عالم واقع حالا ديگر کردستان جزء يکي از استان هاي معمولي است.رئيس جمهور راحت بين مردم مي رود و غرق مي شود در آن موج احساسات مردمي و وزرايش يکي يکي به شهر ها مي روند. شهرهايي که سال هاي گذشته واقعاً وقتي يک مديري مي خواست به آنجا برود قبلش وزارت اطلاعات هشدار مي داد که امنيت نيست.در همين سفر رئيس جمهور کلي توصيه ها آمد که آقا نرويد خطرناک است.اصلاً اين تصورات همه اش نقش بر آب شده است.ديگر مطرح نيست .

در سفر قبلي به آذربايجان غربي من به اشنويه رفتم، يک سفر هم به سروآباد رفتم .هر دو از جاهايي هستند که درگذشته نقطه اوج آلودگي به ضد انقلاب بود.ولي وقتي آدم با مردم محشور مي شد، احساس مي کرد که مردم طرفدار نظام و انقلاب و بلکه از جهاتي از جاهاي ديگر بهتر هستند.مثلاً من در کردستان و آذربايجان غربي در کردها يک احساس مناعت طبع و بزرگواري ديدم که در خيلي از استان هاي ديگر نديدم.اصلا" تقاضاهاي فراوان و غيره کم بودعموماً با سپاسگزاري و تشکر و ممنون بودن از نظام و با اين وضعيت مواجه مي شدم.خوب اين ها خودبخودي اتفاق نيفتاده. يک انقلاب صورت گرفته است. يک تحول در نگرش نسبت به جامعه نسبت به مردم ، نسبت به مخاطبي به وسعت هم? ملت اتفاق و اينکه ما بايد از اين اتاق ها کنده شويم و به عمق کشور برويم. اين استراتژي اين دولت بود. تاکتيکي نبود. اگر تاکتيکي بود الآن ما با بحران هاي بزرگ ضد انقلابي مواجه بوديم. ولي چون استراتژيک بود و اين انتخاب قطعي نظام و دولتش بود الآن ديگر کسي از اين بازي ها نمي تواند در بياورد.

همه کشور حوزه نفوذ دولت است.همه جا حوزه نفوذ مسئولان نظام است. واقعاً اين تحول ، تحول مبارکي بود.

در همين جلسه دولت در کردستان ، آقاي موسوي که کارنامه کردستان اين آقاي آقا موسي موسوي است .

از اول تا الآن نماينده امام در کردستان بوده است. حدود 30 سال است که ايشان نمايندگي مي کند.من زماني که در دفتر سياسي بودم خبرهاي کردستان را از آقاي موسوي مي گرفتيم.در دسته بندي هاي سياسي تعلق ايشان هم به جناح چپ بوده است. تعبيري که ايشان در آن جلسه داشت که جلسه پنهاني هم نبود و خبرهايش مستقيماً به بيرون پخش مي شد.نمايندگان استان هم همه جمع بودند.اکراد اهل سنت هم بودند و مديران مختلف رده دوم بسياري از دستگاه ها هم در جلسه بودند. ايشان اصرار داشت که نه يک بار بلکه چند بار تکرار کند که از ابتداي انقلاب تا الآن هيچ دولتي نيامده است که درجه نزديکي اش به انقلاب ، به امام ، به آرمان شهدا ، به خواسته هاي مردم به اندازه اين دولت باشد.

و يک تعابيري که اصلاً من خودم فکر مي کردم يک حزب اللهي شيفته دولت احمدي نژاد و تشکيلات دوستان رايحه خوش خدمت اگر مثلاً مي خواستند يک نطق غرائي در نعت دولت بگويند اينطوري نمي گفتند.و من مي ديدم که تصويري واقعي را مي بيند و مي گويد .خيلي از اين مسئولان محلّي هم که ما با آنان صحبت مي کرديم مي گفتند چون مردم فهميده اند که اين دولت کار مي کند مي گويند مگر ترديدي هست که دفعه بعد هم بايد چنين دولتي باشد.

اصلاً ترديدي براي تکرار شدن دوره آقاي احمدي نژاد ندارند.اين البته محل بحث ما نبود و واقعاً هم جستجو نمي کرديم ، خود آن ها گاهي وقت ها به اين مسأله اشاره مي کردند. مي خواهم عرض کنم که اين اتفاقي که افتاد که من باز تکرار مي کنم معنايش اين نيست که اين دولت اشتباه هم نداشته است.نقص هم دارد که نقص مربوط به انسان است و بشر جايزالخطاست.چطور ما براي همه دولت ها يک ضريب منقصت را پذيرفته بوديم حالا به اين دولت که رسيديم مي گوئيم بايد خلوص مطلق شود؟ناب ناب باشد.

طرف برگشته مي گويد ما بايد خيلي تلاش بکنيم تا به دوره اي که دولت را تحويل اين ها داديم برگرديم. آخر بي انصاف !تو اگر بخواهي کشور را به آن موقع برگرداني يعني پروژه اي که بعد از 13 سال اين دولت تکميلش کرد خرابش بکني و برگردي به آن 30 درصد پس از 13 سال ، که باز هم پس از 13 سال آئينه دق باشد جلوي چشم مردم .اين است نويد شما براي مردم؟

بعضي هايش خيلي زور دارد.شايد گناه ما هم اين است که زياد در کشور مي گرديم و زياد اين صحنه ها را مي بينيم .هر شهري رفتيم ، داستان همين بود.هرجا مي رويم يک کارنامه اينجوري جلوي چشم ما قرار دارد.در همين استان همدان دو بيمارستانش از باقي مانده هاي چهارده – پانزده سال قبل بود.خوب در همين دو- سه سال کارش تمام شد.من اين را قبلاً گفته ام ، در آمل که من درسال85نماينده دولت بودم رفتيم ، سال 62 ، زمان آقاي مهندس موسوي کلنگ زده بودند بيمارستان را و تا سال 85 ، 5 درصد پيشرفت داشت.رها کرده بودند.الان برويد سراغ بيمارستان آمل بغل دانشگاه را بگيريد ببينيد در چه مرحله اي است. درحال آماده شدن است. در تايباد در کنار مرز يک بيمارستان بسيار شيک و باشکوه ساخته شده است. از آنهايي که سال 69 شروع شده تا سال 84 ،25 درصدبود. سال 86 آماده شد.

در استان همدان يک سد تا قبل از اين دولت بود ، الان هفت سد در حال اتمام است يا آماده شده است.اصلاً اينطور نيست که مثلا"بگوئيم ما خيلي خوب کار کرده ايم، ما 50 درصد رشد داشته ايم ، يا صد درصد.700 درصد رشد داشته ايم.

بودجه عمراني اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي سال 84 وقتي ما شروع کرديم 370 ميليون تومان بود ، الآن 2 ميليارد و 200 ميليون تقريباً همان 6 الي 7 برابراست.7-6 برابر چکار دارد با آن افزايش 10 الي 15 درصد سالانه که معمول بوده.

اينها را مي گويم چرا که واقعاً اگر خودمان باورمان نشده باشد که چه اتفاقي افتاده قدرش را نخواهيم دانست و آن چيزي که در بيرون از ما ظاهر و صادر مي شود، با واقعياتي که پشت سر ما و پشتوانه کارهاي ماست انطباق نخواهد داشت.

در همين بحث هاي اعتقادي ، قرآني ، مسجدي هريک از آقايوني که پيش علما و مراجع مي روند ، آقاياني که بعضاً نسبت به حوزه فرهنگ مشکل دارند وقتي اين گزارش ها را مي شنوند مي گويند خوب چرا اين ها را نمي گوئيد.چقدر خوب و اميدوار کننده است و نگاه آدم عوض مي شود.نگاهشان نسبت به بعضي القائات سوئي که ديگران رفته اند و کرده اند تغيير مي کند.يک شاخص هم نگاه خود آقاست.در نشست خبرگان آقا فرمودند خوب بله خيلي از اين کارها از گذشته شروع شده است اما همّت بلند مال يک جاي ديگر است که اين ها را به عمل رساند.ديگران اين همت را نداشتند.نشانه هاي اين همت بلند را خدمت شما عرض مي کنم.آقاي دکتر سليماني وزير ارتباطات که ظاهراً هم کم حرف است و اهل هياهو و اين ها نيست.وقتي شروع کرده 7 ميليون تلفن همراه در مملکت بوده الآن 46 ميليون است.يعني 7 برابر شده است. طرف برگشته گفته آقا زيرساخت ها را ديگران تهيه کرده اند کاري ندارد آقا آمده قبض داده است به مردم که بروند تلفن همراه بگيرند.ايشان جوابش اين بود که بخش عمده زيرساخت ها مال خود اين دولت است.يعني بخش عمده کشيدن کابل هاي فيبر نوري در اين دوره انجام شده است.در هر کدام از بخش ها که مي رويد همين است.سيمان را وقتي اين دولت شروع کرده حدود 8 – 27 ميليون تن بوده الآن رسيده به نزديک 60 ميليون، يعني دو برابر شده است.کارخانه سيمان که ديگر چيزي نيست که بگوئيم قبلاً زير ساخت هايش آماده شده است.الآن دولت دنبال پيدا کردن خريدار خارجي است.خلاصه اينکه الحمد لله مملکت فهميده که بايد چکار بکند.

گيرم که اين دوره تجديد نشد، يعني آقاي دکتر احمدي نژاد را انتخاب نکردند ، کاري که بايد مي شد شد.آن کار همين ساخت و سازها نبود ، هرکه بيايد خوب با چند سال تأخير مي سازد آن چيزي که اتفاق افتاد ساختن دل هاي مردم بود.يک اميدواري ، يک احساس غرور ، يک احساس توانستن.اين آن چيزي بود که به جامعه تزريق شد.سرمايه بزرگي است که حالا حالا ها براي اين مملکت کار مي کند. هرکسي مي خواهد بيايد.يعني توقع مردم رفت جايي قرار گرفت و حد توقع جايي قرار گرفت که اگر کسي بخواهد بيايد اهل تنبلي کردن و حرافي کردن و يا همه چيز را به بازي گرفتن و از اين بازي هايي که ديديم که بجاي اينکه مملکت را اداره کنند روي تئوري هاي آنجوري بحث مي کردند.اين مملکت که قانون اساسي دارد ديگر تئوري بافي يعني چه ؟ تکليف روشن است و توفقط بايد بروي کار کني.ديگر کسي نمي تواند سرکار بيايد و برود دنبال آن هرزگي هاي سياسي .هرکه مي آيد بايد برود کار بکند، و الاّ دو روزه مورد اعتراض قرار مي گيرد ، دو روزه يقه اش را مي گيرند و مي پرسند چطور آن ها مثلاً توانستند دو ماهه اين کار را بکنند و تو چطور دو سال است نمي تواني.اين آن اتفاق اساسي است که افتاده است و خدا را شکر.خدا را از اين جهت شکر مي کنيم که در اين دم و دستگاهي که اين کارها را کرده ما هم بوده ايم.اين حرف را من در همين سروآباد که در کنار مرز هم قرار دارد و هنوز 92 درصد مردم آن روستايي هستند و چون استعدادش را داشت در همين دولت به شهر تبديل شدگفتم.در همين شهر در 2 سال گذشته دو مجتمع ورزشي ساخته شده است.همين مردمي که در دو سال گذشته هيچ تفريحي جز پناه بردن به کوه و دشت نداشتند الآن دو سالن ورزشي دارند و اين امکاني بوده که يک ساله مي شده در اختيار اين مردم گذاشت.در شوراي اداري به آنان گفتم ببينيد شما برويد خدا را شکر کنيد که شما هم جزو کارگزاران دولتي بوديد که در دوره اي در تاريخ اين مملکت درخشيد و چنين کارهايي انجام داد و اسم شما ها نيز در آن وجود دارد.قبلاً هم بوده ايد.بعداً هم ان شاء الله خواهيد بود ولي به اين دوره هميشه مي توانيد افتخار کنيد.اين همان دوره اي است که در آن استانداردهاي جديد پايه گذاري شد و رکورد هايي زده شد.هر کس ديگر هم بيايد ما خوشحال مي شويم که رکوردهاي اين دولت را بزند که نتيجه اش براي مردم است. چند سال پيش آقا فرمودند من اميدوارم روزي برسد که در اين مملکت مسابقه خدمتگذاري راه بيفتد.الآن طوري شده که يک شهردار هم که مي آيد مي گويد من که نمي شود در دوره احمدي نژاد اينطور کار نکنم.مجبور است بدود.بدود تا مردم هم قبول کنند که اين هم از آن جنس است.خوب اين به نفع مردم است.

من از همه همکاران در وزارتخانه ، معاونان محترم ، مشاوران مديران و همه تشکر مي کنم چون اين کار بدون همراهي و همدلي همه عزيزان ميسّر نبود.مهم اين است که خودمان احساس بکنيم خداوند به نسبت بضاعتمان از ما راضي بوده است.من که حس مي کنم به نسبت طاقتمان و به نسبت رضايت اولياي خدا خدا هم راضي خواهد بود.

درست است که توقعات مردم خيلي بيشتر از اينهاست ولي چون منصف هستند قياس که مي کنند مي گويند که اين چيزنبود ، شد.اين دولت آمد مثلاً بودجه قرآن را30برابر کرده ، بودجه مساجد را 10 برابر کرده، بودجه تئاتر چند برابر شده جنسش هم تغيير کرده .رمزش هم همين است.يعني قبلاً براي قشر خاصي مي شد و آن ها ثابت مانده بودند.هنر اين دولت اين بود که گفت آن کساني که در روستاها و شهرهاي دور افتاده هستند چرا نبايد از مزاياي تئاتر برخوردار باشند.آن مسلماني که مثلاً خجالت مي کشد برود بعضي از اين نمايش ها را ببيند چرا نبايد شرايطي فراهم گردد که پايش به تالار وحدت باز شود؟بعضي ها مي گفتند ما اولين بار است که تئاتر شهر مي آئيم.امام جمعه يک شهري آمد روي ما را بوسيد و گفت فلاني به خاطر شما پاي ما به اينجا باز شد.و حقيقتاً يک چيزهايي جا افتاد.مثلاً ما يک روزي رنج مي کشيديم که حوزه رسانه ما بصورت يکجانبه در اختيار يک جور سليقه سياسي است.علتش هم اين نبود که بطور طبيعي آن يک سليقه سياسي رو آمده بود، هدايت شده بود.بودجه و امکانات و حمايت ها همه هدايت شده بود که حتماً اين روي دکّه و ويترين باشد. در اين دوره ما گفتيم متعادلش کنيم.در خيلي از شهرها تقاضاهايي بود که کنار گذاشته شده بود که اين ها ديده شدند و الآن وقتي به شهرستان ها مي رويم اينها متوازن شده اند.بالاخره به همان نسبتي که ما دو جناح در کشور داريم، حالا دو سليقه روزنامه اي و خبري و غيره هم داريم.خود اين عدالتي که اجرايي شد، هنر بود.

اين نکته را هم از تشرفي که خدمت آقا داشتيم عرض کنم که رمز توفيق ما در اين دولت اين بود که از روز اولي که آقاي رئيس جمهور آمد گفت که ما آمده ايم ارزش هاي انقلاب را پيش رويمان بگذاريم تا به آنها عمل کنيم.بعضي گفتند اين مرخص است ديگر.با همين چيزي که مي گويد نشان مي دهد که مال اين دوره نيست.دوره اين چيزها هم به سر رسيده.حالا که آن نگرش جواب داده و حالا که معلوم شد اکسير انقلاب هنوز هم کاري تر از بقيه شبه اکسيرهاست ، حالا معلوم شد همان انديشه ها و روش هاي انقلابي در همين دوره بهتر از بعضي از اين فرمول هاي جديد جواب مي دهد.

حضرت آقا در آن ديدار فرمودند که بدانيد که پاي آن چيزهايي که اعتقاد داريد بايد بايستيد.از موضع ارزشي خودتان يک ذرّه کوتاه نياييد.

چون اين رمز توفيق شماست.به اين دليل شما موفق شديد پس از آن نبايد کوتاه بياييد.هيچ بهانه اي براي اينکه مماشات کنيم و از آن کوتاه بياييم وجود ندارد.

سال آينده اين چند ماهي که ان شاء الله خداوند توفيق مي دهد تا از آن براي خدمتگذاري استفاده کنيم، اين چند ماه براي ما بايد عين اين چند سال باشد.چه فرقي مي کند؟! واقعاً در داستگاه اعتقادي يک مؤمن مگر فرقي مي کند که مثلاً من بدانم قرار است فردا نباشم بعد بگويم که کم بگذارم .بايد همانطور که قبلاً کار مي کردم کار کنم.اتفاقاً چون وقت کم دارم بايد بيشتر کار کنم حتي بايد پر نشاط تر کار کنم.قاعدتاً دوره ما پنج ماه ديگر تمام مي شود.بايد اينطور دغدغه داشته باشيم که پنج ماه بيشتر وقت نيست بايد بالا و پائين بپريم و به سر خودمان بزنيم که در اين پنج ماه به اندازه يک سال کار کنيم.بايد اينجوري نگاه کنيم. حالا نمي خواهم در بحث دنيايي قضيه هم وارد شوم که آنجا هم اينطور باشيم به نفع ماست، به عنوان يک مؤمن که ايمان آورده ايم و در جامعه ديني پرورش پيدا کرده ايم.از صدقه سر اين انقلاب خداوند به هرکدام از ما تفضّل کرده است که در يک موقعيت و مسئوليتي قرار گرفته ايم.ما مي توانيم اينطور محاسبه کنيم که در اين سه سال و نيم که اگر بگوئيم مثلاً به اندازه 7 سال کار کرده ايم ، شايد مي شد به اندازه 10 سال کار کنيم پس ما سه سالي بدهکاريم .اين سه ساله را در اين پنج ماه باقي مانده جبران کنيم.خدا رحمت کند استاد اخلاق دوره مدرسه ما را مي گفتند.طرف پنجاه سالش مي شود جشن پنجاه سالگي مي گيرد.نمي فهمد که يعني پنجاه سال رفته و بايد عزايش را بگيرد. مي گويد پنجاه سال دارم.کجا پنجاه سال داري؟پنجاه سال نداري.معلوم نيست چقدر داشته باشي.

سه سال و قت ما رفت.چقدر ديگر داريم معلوم نيست.شايد اجل همين فردا گريبانمان را بگيرد که احضار شدي.بايد نگاه اينطور باشد که از اين فرصت ها براي نشاط و تحرک و دويدن بيشتر استفاده کنيد چون هرکدام از شما که مي دويد ده ها نفر ديگر را به دويدن وادار مي کنيد. احساس مي کنند راهنما و پيشوايشان که اينطور مي دود آنها نمي توانند بنشينند.اين فعاليت ها ان شاء الله ذخيره خوبي براي آخرت ما باشد و ديني را که به انقلاب و به خون شهدا و به اميدهاي امام داريم اداکنيم.امام اميدوار بود به آينده و مي گفت اميدوارم به آينده و اين چيزي که به اسم چشم انداز طراحي شده حاکي از همان اميدواري است که ان شاء الله آينده نوراني داشته باشيم.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"