کد خبر: ۷۴۱۰۰
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۰ - ۱۹ فروردين ۱۳۸۸

ایران: اختلاف هاى دو «هوو» كه خود را مادر يك نوزاد مى دانستند با اعلام نظر كارشناسان پزشكى قانونى پايان يافت.

جنجال بر سر تعيين مادر نوزاد همزمان با شكايت يك زن ميانسال از زوج جوانى آغاز شده بود.

چندماه قبل زنى با مراجعه به شعبه ۲۶۶ دادگاه خانواده تهران ضمن تسليم شكايتى به قاضى «معافى» گفت: سال ها پيش همسرم در حادثه اى جان باخت. پس از آن ماجراى تلخ و ناگوار، زندگى من و دو دخترم بشدت دگرگون شد. بنابراين به خاطر اين كه چاره اى نداشتم تصميم گرفتم براى تأمين هزينه هاى زندگى دو فرزندم در خانه هاى مردم كار كنم. با مشكلات فراوان و دريافت چندميليون وام دو دخترم را آبرومندانه به خانه بخت فرستادم. خودم هم يك اتاق ۱۲ مترى در جنوب تهران اجاره كردم.

پس از چندماه درحالى كه توانايى پرداخت اقساط كمرشكن بدهى هايم را نداشتم به دنبال راه چاره اى بودم كه با پيشنهاد عجيب يكى از دوستانم روبه رو شدم. او كه در يك مركز درمان نابارورى مشغول به كار بود به من گفت: زن و شوهر جوانى را مى شناسد كه بچه دار نمى شوند و به دنبال زنى هستند كه نوزادشان را از طريق روش هاى مصنوعى - رحم اجاره اى- به دنيا آورند. من هم به ناچار قرارداد ۶ ميليون تومانى را امضا كردم تا از طريق روش آزمايشگاهى، جنين آنها را ۹ ماه در رحم خود نگهدارى و پس از تولد بچه را تحويل دهم.

پس از عقد قرارداد همراه زوج جوان به مؤسسه درمانى رفتيم تا آزمايش هاى لازم انجام شود. اما پس از بررسى ها پزشك معالج گفت: به خاطر سن زياد نمى توانم از طريق روش آزمايشگاهى باردار شوم و روش تزريق را پيشنهاد كرد. اين تصميم هم به توافق من و مهران باز مى گشت. چرا كه براى اين كار بايد بين ما صيغه شرعى جارى مى شد.

در حالى كه دچار عذاب وجدان شده بودم، زوج جوان چندين بار پيغام دادند اگر راضى به اين كار شوم حاضرند پول بيشترى هم بپردازند.

از آن جا كه هرروز طلبكاران به درخانه مى آمدند راهى جز پذيرفتن پيشنهاد آنها نداشتم. سرانجام در يك عصر پائيزى صيغه محرميت بين من و آقاى مهندس كه ۲۰ سال از خودم كوچكتر بود در حضور همسرش جارى شد.

مدتى بعد مرد جوان دور از چشم همسرش به من ابراز علاقه كرد. در اين ميان من كه زنى تنها و درمانده بودم به او دل بستم. در طول اين مدت هم آقاى مهندس به من توجه و علاقه خاصى نشان مى داد و امكانات مالى خوبى هم برايم فراهم كرد. با اين كه در دوره باردارى وضعيت وخيمى داشتم، با اين حال نسبت به جنينى كه در شكم داشتم احساس تعلق و وابستگى مى كردم. به همين خاطر چندين بار مرد جوان را قسم دادم تا فرزند مشتركمان را از من جدا نكند كه او هم قول داد. سرانجام وقتى پسرمان به دنيا آمد، بهار زندگى ام، به يكباره خزان شد.

چرا كه مهندس دور از چشمم فرزندم را از بيمارستان به خانه خودش برد و براى او شناسنامه گرفت. صيغه محرميت مان را هم فسخ كرد. بعد از آن من ماندم و يك دنيا تنهايى و غصه.

دورى از فرزندم بشدت آزارم مى داد تا اين كه با «نرگس» ـ همسر مهران ـ تماس گرفتم و ملتمسانه از او خواستم براى يكبار هم كه شده اجازه دهد بچه را ببينم. او كه زنى دلسوز و مهربان است پذيرفت اما اى كاش فرزندم را نمى ديدم. چرا كه از همان زمان، دورى اش بيشتر آزارم مى دهد. بنابراين تصميم گرفتم از مهران انتقام بگيرم. به همين دليل به محل كارش رفتم و ملتمسانه از او خواستم فرزندم را به من برگرداند اما او مرا تحويل پليس داد.

مهران كه از ابتداى جلسه دادگاه سكوت كرده بود با چهره اى برافروخته و عصبانى به قاضى گفت: چند سال قبل با همسرم در دانشگاه آشنا و به او علاقه مند شدم. پس از مدتى با وجود مخالفت هاى خانوادگى ازدواج كرديم. ما زوج خوشبختى بوديم به همين خاطر اغلب دوستان و اقوام حسرت زندگى ما را مى خوردند، اما وقتى تصميم گرفتيم خوشبختى مان را با بچه دار شدن تكميل كنيم متوجه شدم همسرم به دليل بيمارى صعب العلاج باردار نمى شود.

ابتدا با كمك متخصصين تمام روش هاى درمانى را امتحان كرديم اما نتيجه اى نداشت تا اين كه راهى جز يافتن يك حامل ـ مادر اجاره اى ـ نداشتيم.

حالا هم زن شياد تصميم دارد با اين ترفند از ما اخاذى كند. حال آن كه حاضر نيستم با ادعاهاى دروغش زندگى ام را به هم بريزم چرا كه طبق قرارداد توافق كرده بوديم پس از پايان مدت باردارى و تولد بچه، هيچ ديدارى با هم نداشته باشيم. اما انگار اين زن تعهداتش را فراموش كرده است.

قاضى دادگاه از شنيدن اظهارات طرفين و براى رفع ابهام ها، از كارشناسان پزشكى قانونى خواست در اين باره اعلام نظر كنند. پزشكان نيز پس از بررسى ها و آزمايشات متعدد اعلام كردند زن ميانسال با روش طبيعى باردار شده است. بنابراين قاضى مرد جوان را به دادسرا احضار كرد.

مهران پس از حضور در دادگاه و اطلاع از نظريه پزشكى قانونى گفت: پس از مشورت با چند پزشك دريافتم كه «مريم» ـ همسر موقت ـ به طور طبيعى قادر به باردارى است به همين خاطر در حالى كه به او علاقه مند شده بودم به دور از چشم همسرم به او ابراز علاقه كردم. مدتى بعد نيز متوجه شدم باردار است، اما به خاطر اين كه زندگى ام از هم پاشيده نشود به «نرگس» اطمينان دادم كه «مريم» از طريق روش آزمايشگاهى صاحب فرزند شده است. حالا هم پشيمانم و به خاطر دروغگويى هايم تقاضاى بخشش دارم.

قاضى نيز پس از شنيدن اظهارات مرد جوان براساس مستندات موجود در پرونده حكم به اثبات نسبت به همسر موقت مهندس داد و او را مادر نوزاد معرفى كرد.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
طراحی و تولید: "ایران سامانه"