اينرو ننويس،دست زياد ميشه!

به گزارش خبرنگار خبرخودرو،مقوله تاكسي در ايران عليرغم داشتن نامي خارجي ،اما هيچ بهره اي از پيشرفتهاي صورت گرفته در دنيا را به ارث نبرده است.

درايران استقبال عمومي جامعه از تاكسي بيش از ساير وسايل نقليه عمومي است و به همين خاطر هميشه لبه تيز انتقادات مردم از شرايط كمي و كيفي اين وسيله ارائه دهنده خدمات اجتماعي تيزتر از هميشه است.

صرف نظر از شرايط كمي،كيفي و مصائب تاكسي هاي موجود درايران، مشكلاتي هم خود رانندگان اين وسيله دارند كه به واسطه عدم شناخت نيازهاي واقعي آنان،آنها را به "جامعه هميشه معترض" معروف كرده است.

از اين رو با حسن سالاريان يكي از قديمي ترين رانندگان تاكسي تهران به گفت و گو خودماني نشسته ايم كه ماحصل آن را در زير مي خوانيد:

**آقاي سالاريان،چندساله كه راننده تاكسي هستي؟

من 75سال دارم كه از سال 1342به صورت رسمي وارد اين شغل شدم .

**به صورت رسمي يعني چي؟

من معلم بودم و بعد از تدريس براي اينكه دخل وخرج را جور كنم،با تاكسي يكي از دوستانم كار مي كردم.اما بعد ازاين كه بازنشسته شدم به صورت دائم وارداين شغل شدم و يك تاكسي رو به صورت قسطي خريدم.

**چرا اين شغل را انتخاب كرديد؟

نمي دونم.اما يه حس خوبي اوايل داشتم و دوست داشتم با مردم ازنزديك رابطه برقرار كنم و به قول يكي ازدوستان قديمي ام چون من آدم پرحرفي هستم دنبال گوشهاي شنوا مي گردم تا فقط برايشان حرف بزنم.البته اين رو هم بگويم كه شنواي خوبي هم هستم.

**غم انگيز ترين خاطرهاي كه در اين مدت داريد؟

من حدود دو سال پيش يك مسافر از فرودگاه امام خميني "ره" سوار كردم به مقصد ميدان رسالت ،كه در ميان راه متوجه شدم عمرش را داده به شما و فوت كرده و كلي مرا گرفتار خودش كرد.

** شاد ترين خاطره اي كه داريد؟

من تو شيفت شب كار مي كنم و از ساعت 12تا هفت بعد ازظهر مي خوابم.بااين روش با يك تير دونشان را مي زنم .اولا از شر ترافيك تهران راحت مي شوم و دوم اينكه شبها مسافر خيلي بيشتر از روزها است،چون من تو خط فرودگاه امام خميني"ره" كارمي كنم.لطفا اين روننويس دست زياد ميشه.من حدود 40 سال است كه شبها به برنامه قديمي "راه شب "گوش مي دهم و يك شب يكي از همكاران كه مرحوم شده دوازده سال پيش از طريق اين برنامه روز تولدم رو به من تبريك گفت.خوشم آمد اما از همان سال يعني 12سال پيش تا حالا هر شب تلفن اين برنامه را مي گيرم اما مگر ميشه.هميشه مشغوله.

** مي خواهيد تو اين برنامه چي بگويد؟

مي دونم كه همسرم شبها مثل من به اين برنامه گوش مي كند،بگويم :دوستش دارم و ازش ممنونم كه من رو تحمل كرد.

** چرا تحمل؟

من در مقابل اون همه خوبي كه در حق من كرده،هيچ كاري نتونستم براش بكنم.

**معروفترين مسافري كه داشتيد؟

از چهره هاي سينمائي خدا بيامرز علي حاتمي را از فرودگاه مهرآباد بردم منزلش و از سياسي ها،يك شب حسن حبيبي سالها قبل معاون رئيس جمهور بود.

**عجيب ترين مسافر شما كي بود؟

يك مسافر بود كه طي طول مسافت فرودگاه تا منزلش تمام دروغهاي بزرگ را مي گفت واز همه عجيب تر خيلي قشنگ صداي چهره هاي سياسي رو تقليد مي كرد.

آنقدر داشت خالي مي بست كه شاخهاي من از سقف تاكسي زده بود بيرون!

** حالا چرا برنامه راديو راه شب را گوش مي كنيد؟

اين برنامه خيلي قديمي و قديي ها خيلي دوستش دارند.يادم مي آيد مشهورترين خواننده ها و يا چهره هاي سرشناس شبها به اين راديو مي آمدند و مصاحبه مي كردند. بازتاب برنامه هاي اين راديو خيلي تو جامعه زياد بود.

مثلا يك شب بنان اومد به اين برنامه و من به اتفاق همكارم گوش كرديم،درصورتيكه مسافر خيلي اون شب زياد بود.

**عجيب ترين اتفاق براي شما چي بود؟

عجيب ترين اتفاق شايد ازنظر شما و عادي ترين اتفاق از نظر من اين كه من هر شب تواين خيابانهاي تهران يك چيز پيدا مي كنم .

**مثلا چي ؟

من از فرش گرفته تا جعبه هاي ميوه...اكثراين اشيا از پشت وانت هاي مي افتندكه بارهاي زيادي رو جابه جا مي كنند و خوب بسته بندي نمي كنند.تومسير بازار اصلي ميوه تا تهران كه آخرشه.اين رو هم ننويس،دست زياد ميشه.

**انتقادي هم داري؟

تا دلتان بخواد.به اين مسافرها بگويد كه درسته كه ما گوش شنواي براي مسافران داريم اما ظرفيت ما هم حدي داره.در طول مدتي كه مشغول كارهستم بالغ بر 30 تا 50 تا مسافر سوار مي كنيم.جديدا مسافرها يك فرهنگ عجيب و غريب پيدا كردند كه تا سوار تاكسي ميشوند شروع مي كنند درد دل كردن.خدايش بعضي وقتها كم آوردم.

** پيشنهادي هم داري؟

من ازاين راه دور به مسئولين سلام ميكنم.اما بابا جون درست كردن بيمه اين راننده هاي تاكسي كه كاري نداره!هواي مارو داشته باشيد.