x
کد خبر: ۷۹۳۶۵
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۰ - ۲۷ خرداد ۱۳۸۸

زن و مرد جواني که با همدستي هم مردي را با انگيزه انتقامجويانه به قتل رسانده بودند، در جلسه محاکمه هر يک ديگري را متهم به قتل کردند. 15 مهرماه سال 86 ماموران پليس سپيدان استان فارس جسد مردي را پيدا کردند که با تيغ موکت بري به قتل رسيده و جسدش کنار خيابان رها شده بود.

ماموران با انتقال جسد به پزشکي قانوني تحقيقات خود را آغاز کردند و مشخص شد فردي که به قتل رسيده، عباس نام دارد و از مدت ها قبل با زني به نام فرشته اختلاف داشته است. ماموران با محاصره خانه فرشته او را بازداشت کردند و وي به قتل اعتراف کرد و گفت با همدستي جوان 16 ساله يي به نام سعيد مرتکب جنايت شده است. با توجه به اعترافات فرشته، سعيد نيز دستگير شد.

متهم نوجوان به پليس گفت؛ مدتي قبل دختر جواني برايم مزاحمت تلفني ايجاد مي کرد. چند بار صحبت نکرد اما بالاخره حرف زد و کم کم روابط ما آغاز شد. چندين بار او را ملاقات کردم و آنقدر به او علاقه مند شدم که ديگر نتوانستم فراموشش کنم. آتوسا که فهميده بود، عاشقش شده ام کمال استفاده را از اين ماجرا مي کرد تا اينکه يک روز به من گفت دوست دارد من با خانواده اش آشنا شوم.

متهم ادامه داد؛ با مادر آتوسا قرار گذاشتيم و با هم آشنا شديم. فرشته زن مهرباني بود و با من بسيار خوب رفتار مي کرد. بعد از چند بار که همديگر را ديديم به من گفت مردي از او کلاهبرداري کرده است و مي خواهد هر طور شده از او انتقام بگيرد. من فکر نمي کردم او قصد کشتن او را داشته باشد. به حرفش گوش کردم و براي اينکه ثابت کنم آتوسا را دوست دارم و حاضرم به خاطر او هر کاري بکنم، به همراه فرشته مادر آتوسا رفتم. قرار ها گذاشته شد. البته قرار اوليه را من گذاشتم. ظاهراً موضوع بر سر يک ملک بود. سوار ماشين شديم. من تيغ موکت بري داشتم. مقتول را سوار ماشين کرديم. به جاي خلوتي که رسيديم مقتول را با طناب بستم و بعد من با تيغ موکت بري چندين ضربه به او وارد کردم و او را کشتم. بعد از آن هم سوار ماشين شديم. در راه که مي آمديم ماشين پنچر شد و ما مجبور شديم ماشين را رها کنيم و به راه خودمان ادامه دهيم. البته با ماشين ديگري محل را ترک کرديم.

اين در حالي بود که فرشته نيز اتهام معاونت در قتل را پذيرفت و گفت؛ چون نمي توانستم از مقتول حقم را بگيرم، مجبور به اين کار شدم. با اين حال اين من نبودم که اين کار را کردم و سعيد او را به قتل رساند. بعد از تکميل پرونده و صدور کيفرخواست پرونده به دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد و در وقت مقرر دو متهم محاکمه شدند.

در ابتداي جلسه بعد از اينکه نماينده دادستان کيفرخواست را خواند، اولياي دم در جايگاه حاضر شدند و تقاضاي صدور حکم قصاص کردند. سپس سعيد متهم رديف اول در جايگاه حاضر شد و اتهام قتل را رد کرد و گفت؛ من قتل را انجام ندادم و اين فرشته بود که مرد جوان را به قتل رساند. زماني که ما در محل حاضر شديم به من گفت به آن سوي خيابان برو و تيغ موکت بري بخر. من هم اين کار را کردم. بعد از اينکه دست و پاي مرد جوان را بستيم، به راه افتاديم. مي خواستيم او را در بيابان رها کنيم و در واقع هدف مان اين بود که با اين کار وي را بترسانيم اما در راه ماشين ما پنچر شد. من به فرشته گفتم بايد عباس را رها کنيم و خودمان برويم. فرشته قبول نمي کرد. من از ماشين پياده شدم و مرد جوان را از خودرو بيرون کشيدم. فرشته تيغ موکت بري را به من داد اما تيغ شکسته بود و من اطمينان دارم خودش در ماشين و هنگامي که من پياده شدم مرد جوان را به قتل رسانده است.

بعد از اظهارات سعيد متهم رديف دوم يعني فرشته در جايگاه حاضر شد. وي در مورد اتهام معاونت در قتل گفت؛ من قبول دارم که با سعيد به محل قرار رفتم اما نمي خواستم او کشته شود و آنچه در مورد قتل توسط من گفته شده، دروغ است. مقتول نه تنها پول من را برده بود بلکه قصد داشت رفتار بدتري هم بکند. من هم تصميم گرفتم او را از طريق سعيد تنبيه کنم اما من مرتکب قتل نشدم و سعيد خودش با چند ضربه تيغ موکت بري او را به قتل رساند.

بعد از پايان دفاعيات دو متهم هيات قضات شعبه 74 دادگاه کيفري استان فارس سعيد را به جرم قتل به قصاص و فرشته را به جرم معاونت در قتل به 15 سال حبس محکوم کردند.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"