x
کد خبر: ۷۹۴۸۶
تاریخ انتشار: ۰۶:۳۳ - ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
کیهان در ستون یادداشت روز شماره شنبه خود نوشت:

ديروز، انگار بار ديگر علي(ع) بود كه به خطبه ايستاده بود، اما نه در كوفه و در ميان مردمي كه قدر او را نمي شناختند و به روز حادثه تنهايش مي گذاشتند، بلكه در تهران، ام القراي كنوني جهان اسلام و در حلقه توده هاي بهم فشرده و عظيم ملتي كه در اجراي فرمان ولي خدا سر از پا نمي شناسند، از «بايد»ها كه مي گفت، ملت با تكبيرهاي بلند و برخاسته از ژرفاي دل با او همدلي مي كردند؛ به اين نشان كه اي ولي خدا! «از تو به يك اشاره و از ما به سر دويدن» و نوبت به «نبايد»ها كه مي رسيد، خروش مردم، سقف آسمان را مي شكافت كه «ما اهل كوفه نيستيم، علي تنها بماند». وقتي با مراد غايب - كه خود سايه اوست- به نجوا ايستاد، بغض جمعيت تركيد، دعا و اشك به هم آميخت كه «تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد»... نسيمي وزيدن گرفت، گويي به نوازش آقا آمده بود و ابري به بارش آمد و همراه با جماعت گريست... بغض آسمان هم تركيده بود... كلام آقا، ولي مثل هميشه فصل الخطاب بود و غير از بخش پاياني آن، همه شيرين و روح نواز...
¤¤¤
30 سال پيش كه امام راحل ما(ره) «دين» و «سياست» به هم آميخته در اسلام ناب و جدا شده از دوران بني اميه و بني عباس را بار ديگر به هم آميخت و جمهوري اسلامي ايران را بنا نهاد، نظام سلطه جهاني با همه توان به مقابله با «اسلاميت» نظام برخاست و دنباله هاي داخلي آن، نق زدن آغاز كردند كه تاكيد بر «اسلاميت» باعث كمرنگ شدن «جمهوريت» شده است! بي آن كه حضور گسترده و كم نظير و هميشگي «جمهور مردم» در تمامي مقاطع 30 ساله را به روي خود آورند!
مقابله با «اسلاميت» كه مخصوصاً طي دوران اصلاحات و از سوي برخي مدعيان نفوذ كرده در اين جبهه و با هماهنگي محافل بيگانه در تمامي عرصه هاي سياسي و فرهنگي ادامه داشت، نهايتاً راه به جايي نبرد و مردم از 7 سال قبل، «سراب آب نماي» مدعيان اصلاحات را وانهادند و به آموزه هاي اصيل خط امام(ره) روي آوردند. اين رويكرد، كه با چشيدن طعم شيرين اصولگرايي و گفتمان امام و انقلاب همراه بود، روز به روز گستره بيشتري يافت تا آنجا كه در انتخابات بي نظير و شكوهمند 22 خرداد، حضور 40 ميليوني مردم و شركت 85 درصدي آنان، اردوگاه نظام سلطه جهاني را با ضربه اي سنگين تر از هميشه روبرو كرد. حضور 85 درصدي مردم در انتخابات كمترين ترديدي باقي نگذاشته بود كه نظام جمهوري اسلامي ايران هر دو عنصر «اسلاميت» و «جمهوريت» را در بالاترين درجه ممكن و فراتر از حد انتظار در خود جاي داده است، بنابراين جدا كردن «اسلام» از «جمهور» كه همه تلاش 30 ساله دشمن را به خود اختصاص داده بود، نه فقط به جايي نرسيده، بلكه نتيجه اي معكوس به بار آورده بود. مروري- هرچند گذرا- بر اخبار و گزارش هايي كه خبرنگاران خارجي و ديپلمات هاي غربي مقيم ايران در اولين ساعات پس از آغاز رأي گيري به مراكز متبوع خود مخابره كرده اند و نيز، تحليل ها و تفسيرهاي اوليه مقامات سياسي و استراتژيست هاي آمريكايي و اروپايي به وضوح از شوك شديدي حكايت مي كند كه از انتخابات بي نظير 22خرداد و حضور 85 درصدي مردم در آن دريافت كرده اند.
گفتني است يكي از نامزدهاي رياست جمهوري كه آشكارا شعار «تغيير» مي داد كمترين آراء ممكن، يعني حدود 8/0درصد از 85درصد كل آراي مردم را به دست آورد- كمتر از 400 هزار رأي- يعني فقط 8/0 درصد از رأي دهندگان خواستار «تغيير» بوده اند. اكنون با توجه به اين كه در جريان رفراندوم براي انتخاب نظام جمهوري اسلامي ايران، 2/98درصد از مردم خواستار نظام جمهوري اسلامي بوده و فقط 8/1 درصد آنان نظام ديگري را مي پسنديدند، به آساني مي توان نتيجه گرفت كه مخالفان نظام جمهوري اسلامي ايران نسبت به سال 58 نه فقط - برخلاف تبليغات گسترده دشمنان- بيشتر نشده اند بلكه تعداد آنها يك درصد نيز كاهش يافته است، كه اين نيز گواه غيرقابل ترديد ديگري بر گسترش دامنه باورمندي مردم به نظام جمهوري اسلامي ايران است.
و اما، دشمن سيلي خورده از حماسه 22خرداد و نااميد از تلاش 30 ساله براي جدا كردن اسلاميت از جمهوريت، اكنون با توجه به آنچه گذشت در پي راه كاري براي مقابله با «جمهوريت» مي گشت. توضيح آن كه آمريكايي ها چندماه قبل از انتخابات پيروزي چشمگير اصولگرايان را پيش بيني كرده بودند و دقيقاً به همين علت و براي زير سوال بردن نتيجه انتخابات، پيشاپيش شايعه تقلب در انتخابات را ساخته و در شيپور فريب خويش دميده بودند، ولي مردم سلامت انتخابات را طي 30 سال گذشته بارها آزموده بودند و حضور پرشور آنان خود گوياترين گواه براين باور بود. بنابراين دميدن در توهم تقلب در انتخابات با توجه به ساختار نظام و گردش كار دقيق و قانونمند انتخابات، نمي توانست راه به جايي ببرد. مخصوصاً آن كه حضور 40 ميليوني و شركت 85درصدي مردم كه براي آنان غيرقابل انتظار بود، راه را بر هرگونه توهم پراكني بسته بود اما، در اين هنگام جماعتي كه به گواهي نظرسنجي ها و ده ها شاهد و قرينه ديگر از ابتدا نيز پيروزي آنان دور از انتظار بود در اقدامي سؤال برانگيز كه ان شاءالله از روي غفلت بوده است! اين فرصت- بخوانيد بهانه- مورد نياز دشمن را در اختيارش نهادند و با القاي گسترده اين توهم كه در انتخابات تقلب شده است! جمعي از هواداران پاك دل و بي غرض را به خيابان ها كشيدند و گروه هايي از اراذل و اوباش اجاره اي را در ميان آنها جاي داده و به آشوب و غائله آفريني روي آوردند. همزمان با اين اقدام مشكوك مقامات آمريكايي، اروپايي و صهيونيستي با همه توان به حمايت از اين جريان و مخصوصا هواداري از آشوبگران برخاستند و در حالي كه رأي 40 ميليوني و شركت 85 درصدي مردم در انتخابات مرز روشن و پررنگي ميان «ملت» از يكسو و دشمنان بيروني كشيده بود. برخي از خواص آلوده به چرب و شيرين دنيا و تشنه قدرت و مقام با جرزدن در بازي سالم و قانوني رقابت-ان شاءالله بي آن كه بدانند و بخواهند- به ياري دشمن برخاستند و با همراهي و حمايت نظام سلطه بين الملل، كوشيدند اين مرز روشن و پررنگ ميان ملت و دشمن را به مرزبندي درون ملت تبديل كنند و عجيب و تأسف آور آن كه براي تأمين منافع حقير مادي و دنيايي خود كه ارزشي بيش از يك «دستمال» نداشت، حاضر شدند « قيصريه»اي را به آتش بكشند.
بهانه هاي خواص آلوده- و نه مردمي كه اكثراً بي خبر از اصل ماجرا بودند- به اندازه اي سخيف و مسخره بود كه جرأت در ميان گذاشتن آن با مردم را نيز نداشتند. در انتخابات تقلب شده است! خب! در كدام صندوق؟ كدام حوزه؟ مگر نمايندگان شما در تمامي حوزه ها و صندوق ها از آغاز تا پايان شمارش آراء حضور نداشتند؟! مگر در تبليغات تلويزيوني و پيش چشم دهها ميليون نفر از مردم ادعا نمي كرديد «بنده اگر با مشكلي روبرو شوم به قانون مراجعه مي كنم، برخلاف فلاني كه در فلان جا و بهمان جا قانون را ناديده گرفته است»؟!، پاسخ به همه اين پرسش هاي منطقي، فقط هو و جنجال هماهنگ داخلي و خارجي بود و تكرار اين خواسته غيرقانوني و دشمن پسند كه انتخابات بايد باطل شود!! چرا؟! چون به نفع ما نبوده است!! حق مردم چه مي شود؟!... به ما مربوط نيست؟! قانون مداري چه؟! و...
آخرين بهانه بعد از ناكارآمدي بهانه هاي دم دستي اين بود كه احمدي نژاد رجل سياسي نيست و نبايد صلاحيت او تائيد مي شد!!... بخوانيد اصلاً چرا كانديدا شد! مسخره نيست؟! معلوم است كه هست. و احتمالاً برخاسته از نوعي عصبانيت و نه، خداي نخواسته لجاجت با ملت.
ديروز رهبرمعظم انقلاب ضمن تاكيد بر اين واقعيت كه تمام 40 ميليون رأي دهنده صاحب نظام هستند و رقابت سليقه هاي سياسي، از يكسو طبيعي و از سوي ديگر بعد از پايان انتخابات، بايستي به رفاقت تبديل شود، آب پاكي را روي دست هاي ناپاك آمريكا و اسرائيل ريختند! و با صلابتي مثال زدني از ايستادگي در برابر خواسته هاي غيرقانوني خبر داده و جناح هاي سياسي را به برادري و دوستي دعوت فرمودند.
سخنان ديروز آقا هم «فصل الخطاب» است و هم «اتمام حجت» و انتظار آن است كه همگان رأفت رهبري در اوج صلابت و نصيحت ايشان در قله اقتدار و قدرت را پاس بدارند و هر دو سوي ماجرا قدر «نعمت ولايت» كه موهبتي الهي است را بدانند. دشمنان بيروني و غفلت زدگان داخلي و برخي از آلودگان بدسابقه نيز بايد پنبه ابطال انتخابات را كه اهانت به مردم، خيانت به اسلام، دشمني با جمهوريت و نظام و همراهي با دشمنان است از گوش خويش خارج كنند ، آرامش مردم شريف و شيريني حضور حماسي و 40 ميليوني آنان را براي رسيدن به جيفه حقير مادي و گروهي خود بر هم نزنند كه ادامه ماجرا به نفع آنها نيست. زيرا در عصر كنوني كه عصر خميني(ره) است، ديگر علي(ع) تنها نيست و به جاي درد دل با چاه بي زبان و ساكت نخلستان هاي كوفه با مردان و زنان پاكباخته و پا به ركاب ولايت سخن مي گويد و همه جا از او به يك اشاره است و از عاشقان سينه سرخ به سردويدن.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"