کد خبر: ۷۹۵۰۲
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۵ - ۳۰ خرداد ۱۳۸۸

اعتماد: زني که از زندگي اجباري با شوهرش به ستوه آمده و از خانه گريخته بود سرانجام قرباني يک توطئه خانوادگي شد و توسط پنج نفر به قتل رسيد.

اين زن 21 ساله که حبيبه نام داشت دو ماه قبل به خاطر اختلافاتي که با شوهرش داشت از خانه فرار کرد. پس از اين اتفاق شوهر او به نام رجب با مراجعه به پليس آگاهي شهرستان کازرون از ماموران براي يافتن و مجازات همسرش کمک خواست.

جست وجوهاي ماموران براي پيدا کردن حبيبه در هفته هاي اول حاصلي در پي نداشت به همين خاطر فرضيه هاي مختلفي در پرونده مطرح شد که يکي از آنها بر مرگ زن جوان دلالت داشت و کارآگاهان دور از ذهن ندانستند که رجب به دليل کينه يي که از همسرش داشته او را کشته و سپس براي انحراف مسير تحقيقات از فرار او خبر داده است.

فرضيه ديگر دال بر آن بود که زن جوان پس از قرار گرفتن در تنگنا خانه و خانواده خود را رها کرده و حتي از استان نيز خارج شده و جاي ديگري را براي ادامه زندگي برگزيده است. در اين ميان احتمال روابط پنهان حبيبه نيز بعيد به نظر نمي رسيد.

هفت هفته پس از ناپديد شدن زن 21 ساله در حالي که هنوز کفه ترازو به نفع هيچ کدام از احتمال ها سنگيني نمي کرد ماموران ردپاي حبيبه را در همان شهر کازرون پيدا و او را دستگير کردند.

اين زن که به خاطر فرار از خانه در جايگاه متهم قرار داشت تحت بازجويي قرار گرفت و از رنج هايي که در 9 سال گذشته تحمل کرده سخن گفت.
او توضيح داد؛ «در خانواده ما ازدواج دخترعمو و پسرعمو يک سنت است و هر دختري که متولد مي شود از همان زمان شوهر وي را انتصاب مي کنند و هيچ کس حق ندارد از اين قانون نانوشته سرپيچي کند. من هم قرباني اين سنت شدم.

12 سال بيشتر نداشتم که يک روز پدرم گفت وقت آن رسيده که ازدواج کنم. او از اين موضوع خيلي خوشحال بود ولي من بچه تر از آن بودم که معني زندگي مشترک را بفهمم. مي خواستم درس بخوانم و مثل بقيه همکلاسي هايم زندگي آرام و واقعي داشته باشم ولي پدرم ادامه تحصيل را برايم ممنوع کرد و گفت درس خواندن به درد دختر نمي خورد و من بايد به جاي حفظ کردن تاريخ و جغرافيا آشپزي و خانه داري ياد بگيرم. سن کمي که داشتم باعث مي شد نتوانم در برابر خواست پدرم که البته موضع تمام فاميل بود، مقاومت کنم. بالاخره بدون اختيار خودم پاي سفره عقد نشستم و به خانه رجب رفتم. در آنجا خيلي به من سخت مي گذشت. کار خانه از عهده ام خارج بود و شوهرم هم مرتب بداخلاقي مي کرد. در تمام اين سال ها زجر کشيدم اما چاره يي نداشتم. هرچه سنم بالاتر مي رفت بيشتر مي فهميدم خانواده ام چه ظلمي در حقم کرده اند.»

حبيبه ادامه داد؛ «ديگر ادامه زندگي با رجب برايم ممکن نبود. از طرفي حق نداشتم تقاضاي طلاق کنم چون حتي فکر جدايي هم از نظر خانواده من گناهي بزرگ محسوب مي شد. وقتي عرصه را تا اين حد بر خودم تنگ ديدم تصميم گرفتم فرار کنم. بدون اينکه پول و پشتيباني داشته باشم آواره خيابان ها شدم و در اين مدت با سختي روز و شب ها را سپري کردم.»

بعد از اظهارات اين زن از آنجا که شوهر او اعلام جرم کرده بود وي روانه بازداشتگاه شد ولي چند روز بعد رجب اعلام رضايت کرد و حبيبه از حبس بيرون آمد اما پس از آن ديگر خبري از زن جوان نشد تا اينکه چند روز بعد ماموران جنازه اين زن را که مورد اصابت ضربات متعدد چاقو قرار گرفته بود در منطقه يي حاشيه يي و خلوت پيدا کردند. به اين ترتيب پرونده يي جنايي گشوده شد و کارآگاهان براي دستگيري عاملان اين قتل به تکاپو افتادند.

آنان که از گذشته حبيبه خبر داشتند در همان بدو امر شوهر او را به عنوان مظنون شماره يک بازداشت کردند.مرد جوان به همسرکشي اقرار کرد و گفت چون حبيبه از خانه گريخته و آبرويش را به خطر انداخته بود اين جنايت را طراحي کرد تا حيثيت به خطرافتاده اش را حفظ کند.

رجب در اعترافاتش گفت؛ «وقتي حبيبه دستگير شد نقشه قتل او را طراحي کردم و موضوع را با برادر زنم، پسرعمه و دو پسرعمويمان در ميان گذاشتم و توانستم موافقت آنها را جلب کنم. همدستانم نيز معتقد بودند سزاي کار حبيبه مرگ است و براي حفظ آبروي خانوادگي مان چاره يي جز کشتن او نداريم براي همين با مراجعه به دادسرا اعلام رضايت کردم سپس حبيبه را سوار بر خودروام به محلي که از پيش تعيين شده بود، کشاندم و در آنجا همگي با چاقو به همسرم ضربه زديم و او را کشتيم.»

بنا بر اين گزارش در پي اعترافات اين مرد همدستان او نيز بازداشت شدند و اکنون تحقيقات از آنها ادامه دارد.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"