کد خبر: ۸۰۴۶۴
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۷ - ۱۴ تير ۱۳۸۸

در حالی سینمای گیشه‏پسند در ایران بخش اعظمی از پرده‏ها را به خود اختصاص داده که سینمای معناگرا در رقابت با آن به نفس نفس افتاده و این در حالی است که تاکتیک‏های تازه همچون ورود مانکن‏های مرد و زن به این سبک فیلم‏سازی، اخیراً به حداکثر کارایی رسیده و چهره‏ای نه چندان موجه از این سینما را پدیدار ساخته است؛ سینمایی که صرفاً چهره‏ها و اندام‏های زیبا با اندک درکی از بازیگری و نقش آفرینی‏های نه چندان قابل قبول، از عشق و عاشقی می‏گویند.

به گزارش خبرنگار "تابناک"؛ سینما به عنوان یك قالب بیانی مستقل هنری می‌تواند حامل هر پیام و محتوایی با هر مختصاتی باشد و این محتوا می‏تواند آنچنان نزد مخاطب تاثیرگذار واقع شود که تمامی عوامل یک فیلم را به عنوان پدید آوردندگان اثری ماندگار برای سال‏های متمادی در اذهان چند نسل پیاپی حفظ نماید.

به جز سطح تکنیک‏های بکار گرفته شده در هر اثر و کیفیت پیام آن اثر سینمایی، از مهم‏ترین و اصلی‏ترین عواملی که می‏تواند به ماندگاری اثری منجر شود، مخاطب پذیری آن است که به شکل تصویرسازی از پیام خفته در یک فیلم سینمایی و یا فیلم مستند بازمی‏گردد، به گونه‏ای که در صورت بکارگیری مولفه‏های قابل درک برای قشری خاص همچون نخبگان، اگرچه در میان این قشر شاهد تجلیل از اثر مذکور بوده و بعضاً همچون بسیاری از آثار سینمای ایران جوایزی در جشنواره‏های بزرگ سینمایی از آن خود خواهد کرد لکن نوع مصداق‌یابی که برای سایر اقشار، تحمیلی یا انتزاعی خواهد بود، منجر به آن خواهد شد که کمال مخاطب گرایی حاصل نگردد.

سینمای عامه‌پسند(popular) به عنوان سینمایی تاثیرگذار و آموزنده این امکان را در خود جای داده که با کمترین تقابل با سینمای معناگرا، ضمن حفظ احساس مالكیت و هم ذات پنداری که در نزد مخاطبانش پدیدار می‏سازد، مفاهیمی عمیق‏تر از عشق بازی‏های بچه‏گانه را هرباره به سبک و سیاقی متفاوت روایت نماید و آنچنان عمیق ظاهر شود که هم به حفظ مخاطب بپردازد و از قشرگرایی جدا شود و هم اقشار مختلف گرایش یافته به اثر سینمایی را با یک مفهوم و یا پیامی تازه درگیر نموده و به هدف خود که در بسیاری از اوقات خلق یک نگاه متفاوت نسبت به یک مقوله است، دست یابد.

بدین جهت به نظر می رسد برای حفظ اعتبار و جایگاه سینمای عامه‏پسند، امتزاج آن با سینمای معناگرا و وام‏خواهی از این سبک، خلق اثر حین شكل‏دهی اثری برای مخاطب عام یک امر ضروی می‏باشد تا بیننده از سوژه‏های کلیشه‏ای و خسته‏کننده فیلم‏های عامه‏پسند به وازدگی از هنر هفتم دچار نشود. در سینمای اروپا و آمریکا به خوبی از تلفیق این دو در بسیاری از آثار برای افزایش فروش و جلب نظر مخاطب خاص در آثار سینمایی و تلویزیونی کوتاه و بلند بهره گرفته شده است.

در سینمای ایران نیز فیلمی همچون مارمولک ساخته کمال تبریزی اگرچه با واکنش تند بخشی از مخاطبان به محتوای کلی اثر روبرو شد، اما در مجموع مارمولک علاوه بر مخاطب محوری، ساختار هنری و پیام‏رسانی قابل قبولی نیز داشت که باعث شد که حتی بخشی از جبهه مخالف چنین اثر جنجالی، پس از مشاهده آن، تغییر نگرش داده و به جرگه حامیانش بپیوندند.

در این میان اما پیوند سینمای عامه‏پسند و سینمای معناگرا نه تنها چندان در ایران گره نخورده بلکه تقابلی آشکار شکل گرفته که منجر به آسیب‏های جدی به آثار معناگرا در این کشمکش نابرابر شده است اما البته سینمای عامه‏پسند نیز خود از این اتفاقات متحمل آسیب‏هایی گردیده که همواره در بلندمدت ابعادش مشخص می‏شود.

از مهم ترین آسیب‏ها می‏توان به قهر بخشی از مخاطبان با سینما به واسطه بکارگیری چند کلیشه در اغلب آثار سینمای عامه‏پسند و هراس غیرقابل درک از معناگرایی در این آثار سینمایی برای جلوگیری از کاهش فروش است که البته این استدلال با تفکر سرمایه‏گذاران در فیلم‏های بلند نیز بی‏ارتباط نیست.

با این حال هنوز سازندگان فیلم‏های عامه‏گرا دلخوش به ابزارهایی هستند که هنوز به شکل کامل ازآن در سینمای ایران بهره نجسته‏اند و چنین تصوری را در ذهن پرورانده‏اند که می‏توان با تکیه بر آن همچنان آثار سینمای عامه‏پسند ایران را مخاطب پذیرتر از گذشته ساخت.

بنابر این گزارش جدی‏ترین راهکار بکارگرفته شده که در این سبک آثار سینمایی در مدت‏های اخیر به چشم می‏آید، رقص مانکن‏های مرد و زن بر پرده سینمای ایران است که سازنده اثر تلاش می‏کند با تکیه بر زیبایی‏های آنها به جلب مخاطب بپردازد.

متاسفانه امروزه با وجود کمبود سالن‏های نمایش، آثاری مجوز اکران دریافت کرده و پرده‏های سینماهای کشور را به خود اختصاص می‏دهند که صرفاً هدف‏شان کسب بیشترین درآمد با ارائه ضعیف‏ترین آثار است؛ آثاری با دیالوگ‏های محدود و نقش‏آفرینی‏های ضعیف که با فیلم‏های تهیه‏شده از نمایشگاه‏های FASHION قابل قیاس است و سینمای ایران را به سمت نقطه‏ای نامعلوم راهی‏ می‏سازد.

در این میان متاسفانه معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان سیاست‏گذاری کلی در این حوزه، نتوانسته با بازتعریفی متفاوت از روند تولید و نمایش فیلم‏های سینمایی، تولیدکننده را وادار سازد که به آثار خویش وزن و محتوا ببخشد و همچنان با ساده‏انگاری و فرض درک پایین مخاطب به تکرار مکررات با چندین بازیگر خوش چهره و خوش اندام که هیچ اثری ماندگاری به واسطه سبک بازیگری در کارنامه نداشته و نخواهند داشت، پرداخته می‏شود که این معضل در دوره طولانی نتایج بهت‏آوری از خود برجای خواهد گذاشت اما آیا به واقع چنین اتفاقی خواهد افتاد یا صحنه برای تولید آثاری دارای محتوا و مخاطب از سرمایه‏گذاران منفعت‏طلب و تولیدکنندگان و کارگردان‏های تابع، خالی خواهد شد یا این قصه ادامه دارد؟!

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"