کد خبر: ۸۲۶۹۷
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۵ - ۱۷ مرداد ۱۳۸۸

ناصر عبدالحسینی عضو گروهک منافقین سومین متهمی بود که امروز در دومین جلسه محاکمه عناصر دخیل در آشوب های بعد از انتخابات ریاست جمهوری در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی به دفاع از خود پرداخت .

این فرد که متولد سال 1365 است با نام مستعار بهروز برخی برنامه های گروهک منافقین را در مقطع بعد از انتخابات اخیر در تهران اجرا کرده است .

وی در آغاز سخنان خود گفت: من همه اتهامات را قبول دارم .

وی افزود: در سال 1386 یکی از رفقایم که یکی دوماه قبل از من وارد گروهک منافقین شده بود ، من را با این گروهک آشنا کرد و چهار ماه بعد ، با تماس های مکرری که با من داشتند من را از طریق مرز قصر شیرین به صورت قاچاق به پایگاه اشرف بردند در پایگاه اشرف فردی به نام سیاوش آموزش های را به من ارائه می داد و من باید انها را در تهران انجام می دادم .

وی افزود: این آموزشها شرکت کردن در تجمعات و به اغتشاش درآوردن آنها ، رفتن به شعب اخذ رای و نیز فیلم برداری از شعبه های اخذ رای خالی و کم جمعیت و فرستادن فیلم برای آنها را شامل می شد .

عبدالحسینی گفت: بعد از دو ماه من را با خواهش های مکرر از پایگاه اشرف به تهران فرستادند و بعد از آن با یکی از دوستانم به نام رضا خادمی ارتباط برقرار کردم وبه همراه او کارهایی تبلیغاتی را در تهران آغاز کردیم .

وی گفت: از جمله این کارها این بود که عکس سران گروهک منافقین را جلوی درب دانشگاه بزنیم و یا با بالن به هوا بفرستیم و آنها در قبال این کارها به ما مبلغی پول می دادند چون می دانستند که ما مشکل پولی داریم و روی نقطه ضعف ما دست گذاشته بودند .

عبدالحسینی گفت: آنها در قبال این کارها به ما پیشنهادهای خاصی داده بودند از جمله اینکه بعد از چند وقت تو را به هر کشوری که می خواهی می فرستیم .

وی افزود: مدتی بعد تماس آنها با من قطع شد تا اینکه در زمان انتخابات در شهر بوشهر با من تماس گرفتند و گفتند که به شعب اخذ رای برو ، فیلم برداری کن و برای ما بفرست که من گفتم مشغول کارم و آنها هم با رضا خادمی تماس گرفتند .

عبدالحسینی گفت: یک هفته پس از انتخابات خانمی با نام زهره از لندن با من تماس گرفت و گفت: بهروز امروز با رفقایت به شهر برو و کوکتول مولوتف درست کن و اتوبوسها را نگه دار دارید ، مردم را پیاده کنید و اتوبوس را آتش بزنید و به مساجدهم حمله کنید و آن را آتش بزنید .

وی گفت: من روز بیست و هشتم دستگیر شدم و دیگر با آنها تماسی نداشتم .

وی گفت : این آخرین حرفهای من بود و من از رئیس دادگاه می خواهم که مرا را مورد عفو قرار دهد .

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"